بازار، گروه استانها: رهبر معظم انقلاب اسلامی امسال را هم با اولویت اقتصاد نامگذاری کردند تا یک بار دیگر نشان دهند که اقتصاد در اولویت است و کشوری میتواند قدرتمند حساب شود که اقتصاد قدری داشته باشد معظم له سالها است که در زمینه اقتصاد گوشزد میکنند اما دولتها طی تقریباً دو دهه اخیر نتوانستهاند آنطور که باید و شاید به این توصیهها عمل کنند.
سخنان رهبر معظم انقلاب اسلامی و گلایه ایشان نشان از همه واقعیتهای کشور دارد کشوری که از دو نوع تحریم رنگ میبرد، تحریم ظالمانه دشمنان برای چیزی که حق مردم است و خود تحریمی که در فکر برخی مسئولان ما است و نمیگذارد مردم ما بزرگ فکر کنند و دست به اقدامات بزرگی بزنند و نتیجه این تفکر بروکراسی است که سبب میشود خودمان نگذاریم تولیدمان پیشرفت کند.
معضل بزرگ اقتصاد کشورمان این است که ما برنامهریزی درستی برای حمایت از تولید نداشتیم در نتیجه با تکانههایی مانند تلاطم ارزی و دلار و کرونا و … آنچنان ضرباتی را متحمل شدیم که بخش اعظمی از تولیدات کوچک ما مثل کارخانههای استان سمنان تا ورطه نابودی هم پیش رفتند و صدهایشان هنوز هم درگیر تملک بانکی و بدهکاری و… هستند.
در یک میزگرد با حضور سه کارشناس شامل سید محمد رضا طباطبایی کارشناس اقتصادی، علی خواجه فعال بخش خدمات و صاحب نظر مسائل اقتصادی و همچنین مرتضی ترشیزی اهل شاهرود و دانشجوی ارشد اقتصاد یکی از دانشگاههای تهران به بررسی شعار سال و موانع تولید در زمینه دانشبنیانها میپردازیم.
مشکل اساسی کشور در زمینه تولید
طباطبایی: ما در اقتصاد تولید محورمان چند مشکل اساسی داریم نخست اینکه در سالهای اخیر هیچ برنامهای برای عمق بخشیدن به تولید داخل نداشتهایم یعنی نتوانسته ایم برنامهای مبتنی بر وضعیت موجود، شرایط کشور، نیازها و داشتهها، ظرفیت نسل جوان، جمعیت و … داشته باشیم که به ما بگوید قرار است از نقطه «الف» چطور به نقطه «ب» برسیم و در این راه از چه ابزاری بهره بگیریم در نتیجه این تفکر است که بعد از دوران سازندگی تقریباً زیرساختهای اقتصادی کشورمان آسیب پذیر شد.
در سالهای اخیر هیچ برنامهای برای عمق بخشیدن به تولید داخل نداشتهایم
در دوران دولت بهار استراتژی بی برنامگی با کارهای خلق الساعه غیرکارشناسی همراه شد و وقتی تحریمها علی رغم تمام تأکیدات اقتصاد دانان کاغذ پاره نامیده شد، ابتدای مشکلاتی که امروز با آن روبرو هستیم، رقم خورد. اقتصادمان به دلیل نداشتن استراتژی با یک تکانه سادهتر هم درگیر مشکلات میشد چه برسد به تحریمهای اقتصادی؛ وقتی دولت اعتدال روی کار آمد میدانست که باید چه کند اما نمیدانست که چطور در نتیجه اقداماتی که شعار آن داده شده بود، صورت نگرفت و مشکلات تعمیق یافتند.
از سوی دیگر برخی بودند که در کشورمان از بابت تحریمها و شرایط نامساعد اقتصاد کشور، نان میخوردند و کارشکنی میکردند در نتیجه نمیگذاشتند تحریمها برداشته شود و لذا سو مدیریت، فساد دستگاه اجرایی و فقدان برنامهریزی سبب شد تا دولت یازدهم و دوازدهم هم نتواند کاری کند و اقتصادمان روز به روز به سمت کاهش تولید و رشد اقتصادی گام بردارد تا جایی که اگر نفت را از رشد اقتصادی حذف کنیم، حتی منفی نیز میشویم.
تداوم اشتباه دولت قبل در دولت رئیسی
دولت سیزدهم یک روی مثبت دارد و یک روی منفی؛ روی مثبت آن این است که میداند باید چه کند در نتیجه برای خنثی کردن تحریمها و یا دست کم کاهش آثار منفی آن، سیاست تنش زدایی منطقهای و همسایهها را در پیش گرفت و توانست موفق نیز باشد تلاش برای همکاری با شرق توانست قدری مشکلات اقتصادی را کاهش دهد و توانستیم گشایشهایی را شاهد باشیم اما روی منفی دولت سیزدهم این است که در زمینه تولید داخل هیچ سیاستی در کار نیست و همان رویه سابق را شاهد هستیم.
به عبارت دیگر دولت سیزدهم مانند دولت قبل برای حمایت و رونق تولید فقط وام میدهد و واحدهای تولیدی مشکل دار را روز به روز به واحدهای تولیدی مشکل دار بدهکار بدل میسازد کاری که دولت قبل هم این را شاهد بودیم. روی کار آمدن دولت سیزدهم سبب شد تا کمی خوشبین باشیم که دولت دیگر راه گذشته را ادامه ندهد اما متأسفانه ششماه گذشت و حتی رویه دولت قبل تشدید هم شد و هنوز هم وام تنها راه حمایت از تولید است و بس؛ در حالی که نیم اقتصادی دولت باید برنامه مدونی را برای حمایت اساسی از تولید داشته باشد برنامهای که چندجانبه باشد همه چیز را در درون خود داشته باشد و بتوانیم شرایط را برای تولید تسهیل کنیم.
عملاً هیچ کاری جز وام دادن برای حمایت از از تولید در این پنج، شش سال اخیر صورت نگرفته است طرحهایی مانند تبصره ماده ۱۸ تولید و اشتغال، بهین یاب و رونق تولید و جهش تولید و … همه یک هدف دارند و آن هم وام دادن به واحدهای مشکل دار در نتیجه هیچ استراتژی دیده نمیشود که بعد از این وامها چطور؟ فرض اینکه یک واحد تولیدی ده میلیارد تومان هم وام گرفت حالا با این وام باید چه کند؟ تولیداتش را چه کسی می خرد؟ ما هنوز نمیدانیم که مشکل ما در تولید نیست مشکل ما در عرضه و فروش است.
باید رویهها عوض شود
خواجه: به عنوان یک فعال بخشهای خدماتی و تولیدی اعتقاد دارم که سیاستها باید عوض شود یعنی استراتژی دولت دوازدهم که کارشناس محترم اقتصادی نیز به آن اشاره کرد، میبایست عوض شود چرا که ده سال است آزمایش خود را پس داده و جواب نداده است زیرا روز به روز وضعیت تولید خرابتر هم شده است. اینکه هر واحد دانش بنیانی بخواهد تولید کند ابتدا به او وام بدهیم بدون اینکه اصلاً بدانیم مشکلاتش چیست، همان میشود که امروز شاهد آن هستیم.
عملاً هیچ کاری جز وام دادن برای حمایت از از تولید در این پنج، شش سال اخیر صورت نگرفته است
هیچ گاه نشده که دولت یک فعال دانش بنیان جوان را دعوت کند و از او بپرسد که اصلاً مشکل شما در تولید چیست؟ تنها واحدها به صورت فلهای و بی برنامه به بانک معرفی شده و میلیاردها تومان وام به تولیدات استان سمنان پرداخت شده است بدون اینکه کسی بگوید این شرکتهای تولیدی اصلاً چطور قرار است این وامها را پس بدهند؟
مشکل تولید ما چه در زمینه دانشبنیانها چه در کارخانههای صنعتی سنتی و حتی کارهای کوچک روستایی و شهری مقوله مهم تامین اقلام اولیه برای تولید و فروش محصولات است که فقط با پول قابل حل شدن نیست. امروز تولید ما درگیر یک مجموعه مشکلات است اما وقتی به دولت مراجعه میکنید درجا جلوی شما یک فرم وام میگذارند. امروز مشکلات تولید ما با عرضه و فروش گره خورده است و اگر تولید ما بتواند به موقع و درست بفروشد، اصلاً نگرانی درباره نقدینگی نخواهد داشت.
دومین مشکل ما اما این است که نتوانسته ایم یک برنامه جامع ایجاد کنیم که اولاً شرایط کنونی را احصا و مورد بررسی قرار دهد سپس به ما بگوید که در زمینه حمایت از تولید و دانش بنیانها و … کجا هستیم؟ چند درصد سهم دانش بنیانها از تولید است؟ چند درصد سهم دانشگاهها از ارتقای تولید است؟ چند درصد توانسته ایم ارتقای کیفی تولید را مثلاً در بازههای زمانی یکساله داشته باشیم و سپس درباره آینده برنامه ریزی کنیم اما چنین چیزی دیده نمیشود.
شرایط نامناسب باشد فرقی بین رئیسی و روحانی نیست
استانداری سمنان بدون مزیت شناسی فقط سالانه اعلام میکند که هشت فاکتور شامل آب، اشتغال، تولید، صنعت و.... اولویتهای ما است و در نتیجه دستگاههای اجرایی همین خط را پیش بگیرند و جلو بروند. در حالی که دستگاههای اجرایی اصلاً برنامهای ندارند که بتواند مدون و درست به ارتقای تولید منجر شود مشکل اینجا است که ما حتی نتوانسته ایم مزیت شناسی کنیم و بدانیم که مثلاً شهرستان شاهرود، دامغان، میامی، مهدی شهر و.... چه اولویت اقتصادی را دارند که فقط بر روی آن برنامه بریزیم لذا ما ابتداییترین اقدامات را هم برای برنامه ریزی صورت داده ایم.
بدون کاشت و داشت، نمیتوان انتظار برداشت داشت. مطمئن هستیم که وقتی رهبر معظم انقلاب اسلامی بار دیگر برای چندین دفعه، مقوله تولید را تاکید میکنند سپس دانش بنیانها را نام میبرند، از شرایط راضی نیستند و در حال راهنمایی مسئولان دولتی هستند که برای حل مشکل تولید به سمت دانش بنیانها بروند زیرا این شرکتهای عمدتاً جوان هزینه تولید را کاهش میدهند، تولید را سرعت میبخشند، فناوری را به تولید میآورند در نتیجه دقت را در کار افزایش میدهند و دیگر مزیتهایی که شرکتهای دانش بنیان دارند.
بدون کاشت و داشت، نمیتوان انتظار برداشت داشت
لذا من معتقد هستم که دولت سیزدهم هم موفق نمیشود زیرا این اقتصاد بیمار است و برنامه ریزی کلانی ندارد پس اصلاً بین روحانی و رئیسی و احمدی نژاد و خاتمی تفاوتی نیست زیرا شما وقتی یک اتوموبیل دارید که سوخت کافی و نقشه راه ندارد نمیتوانید آن را به مقصد برسانید مگر اینکه یکباره همه قوای سه گانه همت کنند یک برنامه ریزی مبتنی بر اجماع بر تولید داخل و دانش بنیانها داشته باشند که ساختار اقتصادی ما را تغییر دهد وگرنه موفق نخواهیم شد.
توان تغییر داریم
ترشیزی: من معتقد هستم که تمام مسائل بالا درست است اما باید به این توجه داشت که ما توان تغییر را در برنامه داریم. بسیاری معتقد هستند که تیم اقتصادی دولت سیزدهم نتوانسته انتظارات را برآورده سازد لذا باید تقویت شود ما هم به این امر اعتقاد داریم اما معتقد هستیم که دانش بنیانها که عمدتاً جوان هم هستند و نوپا، با ایدههای سرشار از نوآوری و نبوغ و ریسک و … میتوانند تغییر را در ساختار اقتصادی ایجاد کنند تا به سمت بهبود پیش برویم.
ما توان ایجاد شرایط بهتر را داریم اما به شرط اینکه اولاً دانش بنیانها را جدی بگیریم و ثانیاً شرایط را برایشان تسهیل کنیم.امروز وقتی صحبت از اقتصاد و تولید میشود فقط مثلث صنعت، کشاورزی و معادن در استان سمنان مطرح میشود در صورتی که ما در این شرایط خشکسالی و خالی شدن روستاها از تولید اصلاً چیزی دیگر به نام کشاورزی نداریم اما با فعالیت یک شرکت دانش بنیان میتوان شاهکاری را در استان انجام داد که یک صنعت گلخانه یا کشاورزی بتواند کل دو ضلع دیگر مثلث شامل صنعت و معدن را هم پوشش دهد اما هیچ اعتمادی به این موضوع نمیشود.
چند روز قبل مطلبی در خبرگزاری بازار استان سمنان آمده بود که بسیار جالب به نظر میرسید اینکه میانگین سن اعضای هیئت مدیره اتاق بازرگانی استان سمنان ۶۰ سال است و عجیبتر اینکه استانداری هر هفته با این افراد مشورت میکند، بدون بازده خاصی در تمام مسائل هستند اما یک شرکت دانش بنیان نیست که یک دهم اتاق بازرگانی جدی گرفته شده باشد این ساختار باید تغییر کند و امیدواریم که دولت سیزدهم آن را اعمال کند.
نظر شما