بازار؛ گروه بین الملل: سیاست خارجی عجیب و منسوخ شده یکجانبه گرایی دونالد ترامپ، طی چهار سال گذشته بیشترین ضربه را به هویت و اعتبار بین المللی آمریکا به عنوان سرکرده نظام تک قطبی بین الملل وارد آورد. این ضربات البته هم به دوستان و متحدین آمریکا مانند اتحادیه اروپا و سازمانهای مشترک میان دو طرف همچون پیمان نظامی آتلانتیک شمالی (ناتو) و یا کنوانسیونهای بین المللی مورد علاقه آنها مانند تغییرات آب و هوایی وارد شد؛ و هم رقبای ایالات متحده مانند چین را تا حد زیادی سرخورده و دچار رنجش خاطر کرد.
جنگ تجاری میان ایالات متحده و چین که در دوران دونالد ترامپ به اوج خود رسید، در حقیقت به یکی از بزرگترین چالشهای پیش روی واشنگتن در سیاست خارجی دوران بایدن بدل خواهد شد. اما آیا بایدن نیز سیاستهای ترامپ را ادامه خواهد داد یا شاهد چرخش در روابط سیاسی – اقتصادی میان واشنگتن و پکن خواهیم بود؟ بر فرض که چرخشی وجود داشته باشد، میزان و حد آن تا کجا خواهد بود؟ در ادامه سعی خواهیم کرد تا به پرسشهای مذکور پاسخ دهیم.
برای یافتن پاسخهای احتمالی موارد فوق، بهتر است نگاهی به اظهارات و نظرات اخیر آقای بایدن در خصوص چین بیندازیم. به طور کلی میتوان اظهار داشت که بایدن عمیقا با سیاست در پیش گرفته توسط ترامپ در برابر چین مخالف است. وی در جریان یکی از سخنرانیهای مربوط به کمپین انتخاباتی خود گفت: در حالیکه ترامپ همواره علیه دوستان ما (آمریکا) می تازد، چین در حال به رخ کشیدن مزایای خود به جهان است. این یک قمار است و من در صورت ادامه راه ترامپ در برابر چین، بسیار در خصوص این کشور نگران هستم.
همچنین بایدن چندین بار در سخنرانیهای اخیر خود از عبارت «رقابت» موجود در رابطه با چین استفاده کرده است. اما نکته جالب توجه اینجاست که وی همواره از روسیه به عنوان «حریف» ایالات متحده نام برده و نه رقیب! همین موضوع نشان از موضع سرسختانه بایدن در برابر روسیه دارد. مواردی همچون دخالت مسکو در انتخابات سال ۲۰۱۶ و جنگ با اوکراین، همگی از جمله مواردی هستند که بایدن به بهانه آنها خیال تنبیه و سخت گیریهای ویژه علیه روسیه را در سر میپروراند. البته قطعا تقویت پیمان ناتو در صدر اقدامات بایدن در برابر روسیه قرار خواهد داشت؛ پیمانی که دونالد ترامپ با کاهش چشمگیر بودجه و عدم حمایت سیاسی از آن، نه تنها موجوب آزرده خاطر شدن متحدین اروپایی آمریکا شده، بلکه تا حد زیادی نیز روسیه را از بیم وجود سامانههای موشکی پیمان آتلانتیک شمالی در کنار مرزهای خود رها کرد.
از سوی دیگر، بایدن به خوبی از برنامه «شراکت استراتژیک» میان روسیه و چین آگاه است؛ برنامهای که به لطف یکجانبه گرایی ترامپ و سختگیریهای حداکثری علیه چین، اکنون به عالی ترین سطح خود رسیده و کار را برای بایدن مشکل ساخته است. رئیس جمهوری منتخب آمریکا قطعا به دنبال تسهیل و رفع بسیاری از موانع تجاری موجود بر سر راه امور تجاری دو کشور بوده و انتظار میرود مواردی همچون تحریم شرکتهای بزرگ چینی همچون هوآوی در دوره بایدن بر طرف گردد. در مجموع، حزب دمکرات همواره نشان داده که هیچ علاقهای به درگیری تجاری و رویارویی حداکثری در زمینه تجاری با چین نداشته و بایدن نیز به دنبال جذب چین به سمت خود و ایجاد فاصلهای معنا دار در روابط استراتژیک میان پکن و مسکو خواهد بود.
غولهای تکنولوژی آمریکایی – چینی و سیاست خارجی بایدن
شرکتهای بزرگ تکنولوژی محور آمریکایی شاید جزو معدود گروههای اجتماعی موجود در آمریکا محسوب میشدند که حمایتی حداکثری از ریاست جمهوری بایدن در جریان رقابتهای انتخاباتی کردند؛ از هزینههای میلیون دلاری به نفع کمپین بایدن گرفته تا استفاده از لابیهای سیاسی و گروههای فشار اجتماعی در ایالات متحده. دلیل این امر نیز کاملا روشن است: حمایت همیشگی دمکراتها از انرژیهای نوین، توسعه شرکتهای چند ملیتی بر پایه اقتصاد نئو لیبرال مورد حمایت حزب دمکرات و مواردی از این دست. اما این بار، جنگ تجاری با چین، از موضوعات مهم و درخور توجه در توجیه چرایی حمایت غولهای تکنولوژی آمریکایی از ریاست جمهوری بایدن به حساب میآید.
بر خلاف رای ترامپ در زیانبار بودن فعالیت شرکتهای چند ملیتی آمریکایی در چین، باید به این نکته توجه داشت که بسیاری از این شرکتها، نه تنها نیروی کار متخصص و ارزان قیمت خود را از چین تامین می کنند، بلکه همزمان، چین به عنوان یکی از بزرگترین بازارهای بزرگ برای محصولات آمریکایی به حساب آمده و جنگ تجاری دونالد ترامپ علیه پکن، در حقیقت این شرکتهای بزرگ را از دسترسی به این بازار پر درآمد محروم ساخت.
سختگیریهای احتمالی بایدن علیه چین
با تمامی این اوصاف، به نظر نمیرسد بایدن به سادگی هرچه تمام از کنار چین عبور کرده و روابط دو کشور به کلی دگرگون شود. هنوز مسائلی میان دو کشور وجود دارند که حتی بسیاری از آنها مانند لزوم اعمال حقوق بشر آمریکایی در سطح جهان و یا ترویج فرهنگ این کشور، موضوعاتی ارزشی محسوب شده که طبیعتا دستکم تا سالها و حتی دههها لا ینحل باقی خواهند ماند. از جمله این موارد می توان به موضوع حقوق بشر در استان مسلمان نشین «سین کیانگ»، تقلبهای تجاری دولت چین مانند پایین نگه داشتن ارزش پول ملی جهت پرداخت حق گمرکی کمتر و حتی مواردی حقوقی مانند موضوع سرقت IP توسط دولت چین و لزوم به رسمیت شناختن حقوق مربوط به اطلاعات شخصی برای شرکتهای چینی اشاره کرد.
البته بایدن در این راه تنها نخواهد بود و قطعا سعی در ادامه سنت اوباما در الحاق هند به پیمانهای تجاری جنوب و جنوب شرق آسیا مانند TPP، تقویت زیر ساختهای صنعتی کشورهایی مانند ویتنام و تضعیف حکومتهای چپگرا در کشورهایی مانند فیلیپین که پایگاه سنتی آمریکاییها در جنوب شرق آسیا محسوب میشوند، خواهد داشت تا از این طریق بتواند نوعی موازنه قوا در منطقه شرق آسیا ایجاد کند.
آنچه مسلم است، ادامه راه دونالد ترامپ در به کارگیری نوعی سیاست ارتدوکس در برابر چین اکنون پس از چهار سال شکست خورده و واشنگتن میبایست به دنبال موضع و راهی جدید برای کنترل چین، دست یازیدن به مناطق شرق آسیا همچون دریای چین و ایجاد موازنه قوا در منطقه مذکور باشد. در غیر اینصورت، نه تنها شرکتهای تجاری چینی، بلکه شرکتهای صنعتی و بزرگ چند ملیتی آمریکایی به عنوان پایه گذاران شرکتهای بزرگ چین، بزرگترین متضرر سیاستهای تضعیف گرایانه اقتصاد چین توسط واشنگتن خواهند بود.
نظر شما