بازار؛ گروه بین الملل: در سالهای اخیر، جریانهای تجاری و ترانزیتی در امتداد مسیر حمل و نقل بینالمللی ترانس خزر (TITR)، که بیشتر با نام کریدور میانی شناخته میشود، رشد چشمگیری را نشان دادهاند. این مسیر چین و اروپا را از طریق آسیای مرکزی، دریای خزر، قفقاز جنوبی و ترکیه به هم متصل میکند و یک مسیر زمینی جایگزین برای حمل و نقل بار ارائه میدهد. توسعه سریع آن به ویژه در پس زمینه تغییرات ژئوپلیتیکی جهانی، اختلالات زنجیره تأمین و فشار تحریمها که مسیرهای تجاری سنتی را تغییر شکل دادهاند، اهمیت یافته است. عامل کلیدی این رشد، ادغام حمل و نقل بار چینی در چارچوب ابتکار یک کمربند یک جاده (BRI) بوده است که توجه جهانی را به این مسیر افزایش داده و سرمایهگذاری در زیرساختهای کشورهای شرکتکننده از جمله آذربایجان را تحریک کرده است.
کریدور میانی به طور فزایندهای به عنوان یک جایگزین مناسب برای مسیرهای سنتی مانند مسیرهایی که از روسیه عبور میکنند یا محمولههای دریایی از طریق کانال سوئز، دیده میشود. مزیت اصلی آن در سرعت تحویل نهفته است: حمل و نقل بار از چین به اروپا از طریق این مسیر به طور متوسط ۲۰ تا ۲۵ روز طول میکشد، تقریباً دو برابر سریعتر از ۴۰ تا ۵۰ روز مورد نیاز برای حمل و نقل از طریق کانال سوئز. این مزیت زمانی، این مسیر را به ویژه برای تولیدکنندگان و صادرکنندگانی که به دنبال کاهش هزینههای لجستیک و تسریع زنجیرههای تأمین هستند، جذاب میکند. در نتیجه حجم بار از طریق کریدور میانی از سال ۲۰۲۲ تقریباً ۹۰ درصد افزایش یافته است. تنها در سال ۲۰۲۴، ۳۵۸ قطار کانتینری در این مسیر تردد کردند و پیشبینیها نشان میدهد که این رقم میتواند در سالهای آینده سه برابر شود، زیرا بازیگران جهانی به طور فزایندهای به دنبال جایگزینهایی برای مسیرهای شلوغ و حساس سیاسی هستند.
برای چین، کریدور میانی از اهمیت استراتژیک برخوردار است. در بحبوحه افزایش خطرات سیاسی و تشدید رقابت جهانی، پکن بر تنوع بخشیدن به زنجیرههای لجستیکی خود و کاهش وابستگی به مسیرهای آسیبپذیر در برابر محاصره یا درگیریهای نظامی متمرکز است. قفقاز جنوبی و به ویژه آذربایجان، نقش محوری در این استراتژی ایفا میکنند. شرکتهای چینی به طور پیوسته تعداد قطارهای کانتینری عبوری از آسیای مرکزی، دریای خزر و خاک آذربایجان را افزایش میدهند. در میانمدت، برنامهها برای سفر سالانه بیش از ۱۰۰۰ قطار در این مسیر در نظر گرفته شده است که اهمیت روزافزون این منطقه را در تضمین پیوندهای تجاری پایدار بین آسیا و اروپا برجسته میکند.
موقعیت جغرافیایی آذربایجان در تقاطع کریدورهای حمل و نقل شرق-غرب و شمال-جنوب، نقش محوری در توسعه کریدور میانی به آن میدهد. در سالهای اخیر، این کشور سرمایهگذاریهای زیادی در ارتقاء زیرساختهای حمل و نقل خود از جمله راهآهن، بنادر و مراکز لجستیکی انجام داده است. بندر تجارت دریایی بینالمللی باکو به عنوان یک مرکز حیاتی برای حمل و نقل دریایی ظهور کرده است و شبکههای راهآهن آسیای مرکزی و قفقاز جنوبی را به هم متصل میکند. پایانههای چندوجهی مدرن برای تسریع حمل و نقل کانتینری و بهبود رقابتپذیری مسیر ایجاد شدهاند. آذربایجان به عنوان بخشی از همکاری خود با چین، بحثهایی را در مورد دیجیتالی کردن فرآیندهای لجستیک از جمله ایجاد یک گروه کاری مشترک بین بندر نینگبو و بندر باکو برای ارتقای اتوماسیون و فناوریهای پیشرفته مدیریت، آغاز کرده است.
یکی از مهمترین پروژههای زیرساختی در کریدور میانی، کریدور زنگزور است که شبکههای ریلی آذربایجان و ترکیه را از طریق جمهوری خودمختار نخجوان به هم متصل میکند و دسترسی یکپارچه به سیستمهای حمل و نقل اروپا را فراهم میکند. ساخت خط آهن گورادیز-آگبند، به طول ۱۱۰.۴ کیلومتر، به سرعت در حال پیشرفت است و ۷۶ کیلومتر آن تاکنون تکمیل شده است. به موازات آن، ترکیه در حال ساخت یک بخش ۲۲۴ کیلومتری بین کارس و دیلوجو است. پس از تکمیل تمام بخشها، ظرفیت کل بار این کریدور میتواند سالانه به ۱۵ میلیون تن برسد که به طور قابل توجهی پتانسیل ترانزیت منطقه را تقویت کرده و آن را به عنوان یک قطب اصلی برای لجستیک اوراسیا قرار میدهد.
کریدور میانی به موضوعی مورد توجه فزاینده محافل سیاسی و تجاری جهانی تبدیل شده است. در ماه اوت، مذاکراتی در واشنگتن برگزار شد که در آن با میانجیگری «دونالد ترامپ»، رئیس جمهور ایالات متحده، نخست وزیر ارمنستان و رئیس جمهور آذربایجان در مورد پیشبرد اتصال منطقهای تحت پروژه «مسیر ترامپ برای صلح و رفاه بینالمللی» به توافقاتی دست یافتند. این ابتکار با هدف ایجاد زیرساختهای پایدار مرزی انجام میشود که جریانهای تجاری بدون وقفه را تسهیل میکند و در عین حال ثبات اقتصادی را در سراسر قفقاز جنوبی افزایش میدهد. در جلسات بعدی با نمایندگان تجاری ایالات متحده، تنوعبخشی به زنجیرههای تأمین تجارت و انرژی در کنار نقش حیاتی آذربایجان به عنوان یک مرکز حمل و نقل و لجستیک که اروپا و آسیا را به هم متصل میکند، مورد تأکید قرار گرفت.
ایالات متحده آمریکا کریدور میانی را نه تنها به عنوان یک پروژه اقتصادی بلکه به عنوان یک ابزار ژئوپلیتیکی نیز میبیند. برای واشنگتن، حمایت از این مسیر فرصتی برای تقویت مواضع متحدانش در منطقه و کاهش تسلط سایر قدرتها بر مسیرهای تجاری سنتی به ویژه روسیه، فراهم میکند. مشارکت ایالات متحده همچنین میتواند پذیرش فناوریهای پیشرفته را تسریع کند، شفافیت را افزایش دهد و شرایط مطلوبی را برای سرمایهگذاران خارجی ایجاد کند.
با این وجود، توسعه کریدور میانی با مجموعهای از چالشهای جدی روبرو است. با وجود زمان تحویل سریعتر، هزینههای حمل و نقل در طول این مسیر همچنان بالاتر از هزینههای حمل و نقل دریایی است که رقابتپذیری آن را کاهش میدهد. برای رسیدگی به این موضوع، کشورهای شرکتکننده باید تعرفهها را هماهنگ کنند، مقررات را استاندارد کنند و راهحلهای دیجیتالی را برای سادهسازی فرآیندهای لجستیکی اتخاذ کنند. بدون چنین اقداماتی، این کریدور با خطر ناکارآمدی و چندپارگی مواجه خواهد شد. علاوه بر این، بیثباتی سیاسی همچنان یک نگرانی قابل توجه است. قفقاز جنوبی و آسیای مرکزی هر دو مناطقی مستعد درگیریهای داخلی و خارجی هستند که میتواند اعتماد سرمایهگذاران را تضعیف کرده و جریانهای تجاری را مختل کند.
کریدور میانی همچنین با رقابت از سوی مسیرهای تثبیتشده مواجه است. کریدورهای ریلی شمالی از طریق روسیه همچنان از زیرساختهای پیشرفته و سیستمهای لجستیکی دیرینه بهرهمند هستند، در حالی که کانال سوئز همچنان مقرونبهصرفهترین گزینه حمل و نقل در زمان ثبات جهانی است. برای اینکه کریدور عبوری از آذربایجان و قفقاز جنوبی نقش خود را تثبیت کند، سرمایهگذاری قابل توجه در زیرساختها باید با هماهنگی سیاسی بین کشورهای شرکتکننده و ایجاد مشارکتهای بلندمدت با ذینفعان خارجی همراه شود.
گام اساسی بعدی، ایجاد یک پلتفرم مدیریت دیجیتال یکپارچه برای عملیات کریدور میانی خواهد بود. چنین سیستمی شفافیت را بهبود میبخشد، خطرات فساد را کاهش میدهد و کارایی عملیاتی را افزایش میدهد. آذربایجان، با قابلیتهای پیشرفته فناوری اطلاعات خود، در موقعیت مناسبی برای ایفای نقش محوری در این تحول دیجیتال قرار دارد و جایگاه خود را به عنوان یک قطب لجستیکی و فناوری برای منطقه تقویت میکند.
تکامل کریدور میانی، منعکسکننده تحولات گستردهتر در تجارت جهانی و ژئوپلیتیک است. با افزایش حمایتگرایی و تشدید رقابت برای کنترل جریانهای تجاری، کشورهای اوراسیا و شرکای بینالمللی آنها در تلاشند تا مسیرهای حمل و نقل را متنوع کرده و وابستگی به مسیرهای ترانزیت سنتی را کاهش دهند. در این زمینه، آذربایجان نه تنها به عنوان یک نقطه ترانزیت، بلکه به عنوان یک بازیگر کلیدی در شکلدهی به معماری جدید روابط اقتصادی بینالمللی در حال ظهور است.
آینده کریدور میانی به این بستگی دارد که کشورهای شرکتکننده چقدر میتوانند استراتژیهای خود را به طور مؤثر هماهنگ کرده و بر چالشهای موجود غلبه کنند. اگر آذربایجان، چین، ترکیه و دیگر ذینفعان اصلی در ایجاد یک چشمانداز منسجم موفق شوند، این مسیر پتانسیل تبدیل شدن به یکی از شریانهای تجاری پیشرو جهان در قرن بیست و یکم را دارد و فرصتهای جدیدی را برای رشد اقتصادی پایدار و همکاری منطقهای ارائه میدهد. برعکس، بدون چنین هماهنگی، این کریدور در معرض خطر باقی ماندن به عنوان یک جایگزین ثانویه است که تحت الشعاع مسیرهای جهانی تثبیتشدهتر قرار میگیرد. در بحبوحه آشفتگیهای ژئوپلیتیکی مداوم، کریدور میانی به عنوان یک شاخص حیاتی برای تغییر موازنه قدرت در تجارت جهانی عمل میکند و نشان میدهد که چگونه آذربایجان و سایر کشورهای منطقه در حال سازگاری با چالشهای یک نظم جهانی در حال تحول هستند.
نظر شما