بازار؛ گروه بین الملل: در سالهای اخیر به ندرت هفتهای بدون بازدید یا اعلام حضور کشوری از منطقه آسیای مرکزی و قفقاز جنوبی در یک کشور خلیج فارس یا برعکس سپری شده است. این امر نشان می دهد سرعت تعامل بین این مناطق در زمینههای دیپلماسی، تجارت و امنیت در حال افزایش است.
هفته گذشته گروه بنادر امارات متحده عربی و راهآهن قزاقستان از آغاز عملیات گلفلینک - یک سرمایهگذاری مشترک با اهداف بلندمدت در چشمانداز لجستیک آسیای مرکزی - خبر دادند. در اوایل سال جاری، ازبکستان رژیم بدون ویزا را برای اتباع خلیج فارس معرفی کرد و روابط منطقهای را بیش از پیش تعمیق بخشید. در جبهه سیاسی، قزاقستان میزبان گفتگوی طولانیمدت صلح سوریه بوده است. در همین حال، امارات متحده عربی اکنون یکی از حساسترین مسائل در قفقاز جنوبی را بر عهده گرفته است: میزبانی مذاکرات صلح بین رهبران ارمنستان و آذربایجان.
این تعامل قویتر، نشانهای از مشارکت بیشتر کشورهای خلیج فارس و افزایش نقش قدرتها در هر دو منطقه است. شکی نیست که قفقاز جنوبی و آسیای مرکزی مناطق نفوذ سیاسی روسیه بودهاند. با وجود فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی در دهه ۱۹۹۰، روسیه توانسته است نفوذ سیاسی قوی خود را بر هر دو منطقه حفظ کند. این امر در مواقع بحرانهای خاص مشهود است و از طریق ادامه اتحادهای امنیتی، حمایتهای سیاسی و میانجیگری در مناقشات حاصل شده است.
غربیها تمایل دارند فراموش کنند که این نفوذ به مدتها قبل از رژیم شوروی برمیگردد و احتمالاً به شکلی متفاوت ادامه خواهد یافت. این نکتهای است که کشورهای خلیج فارس به خوبی درک میکنند؛ آنها سعی در دخالت نکردهاند، بلکه سعی در ایجاد روابط گستردهتری داشتهاند که به نفع هر دو طرف باشد. اکنون خلیج فارس به یک کریدور استراتژیک ضروری برای هر دو منطقه تبدیل شده است.
تعامل منطقه خلیج فارس و آسیای مرکزی و قفقاز جنوبی نشانهای از مشارکت بیشتر کشورهای خلیج فارس و افزایش نقش قدرتها در هر دو منطقه است
منطقه وسیعتر، چشمانداز ژئوپلیتیکی پیچیدهای را برای پیمایش ارائه میدهد. در آسیای مرکزی و قفقاز از سمت ترکیه، روسیه، چین و ایالات متحده، نفوذ از همه جهات میآید. هر قدرتی منافع استراتژیک، تاریخ و دستور کار اقتصادی خود را دارد.
چین از طریق اقتصاد قدرتمند خود - سرمایهگذاریهای زیرساختی و انرژی تحت ابتکار یک کمربند یک جاده - نقش بزرگی ایفا کرده است. ترکیه با پیوندهای فرهنگی و زبانی قوی، به ویژه در آسیای مرکزی - که تسلط سریالهای تلویزیونی ترکیه نشانه خوبی است - به پیش میرود. در همین حال، ایالات متحده همچنان از طریق همکاریهای امنیتی، کمکهای توسعهای و دیپلماسی انرژی در حال تعامل است. به طور خلاصه، دولتهای محلی باید ماهرانه روابط خارجی را متعادل کنند تا استقلال خود را حفظ کرده و منافع ملی خود را پیش ببرند.
از این نظر کشورهای خلیج فارس به عنوان پیشنهاد دهنده یک رابطه بسیار متعادلتر شناخته شدهاند. با مطرح کردن توسعه اقتصادی و همکاری در مورد منافع استراتژیک ژئوپلیتیکی و امنیتی، واضح است که رویکرد آنها نسبت به سایر طرفها، همکاریجویانهتر و کمتر سلطهجویانه است.
کشورهای خلیج فارس ثابت کردهاند که تمرکز آنها بیشتر بر ایجاد مشارکتهای سودمند است که به تقویت هر دو طرف در سطوح اقتصادی، فرهنگی، سیاسی و امنیتی کمک میکند. ماهیت این تعامل، همراه با نفوذ و دسترسی بینالمللی فزاینده کشورهای خلیج فارس، به بازیگران آسیای مرکزی و قفقاز جنوبی گسترش ارزشمندی از فضای مانورشان داده است. در حالی که آنها جایگزین کاملی ارائه نمیدهند و احتمالاً هرگز نخواهند داد، به متعادل کردن نفوذ قدرتهای بزرگتر کمک میکنند.
به نوعی، کشورهای خلیج فارس توانستهاند رویکرد سیاسی جدیدی از بیطرفی پویا ارائه دهند که به آنها اجازه میدهد با تمام قدرتهایی که با یکدیگر روبرو هستند، صحبت و همکاری کنند. این امر در سیاستهای آنها در آسیای مرکزی و قفقاز جنوبی بسیار واضح است.
نگاه کردن به این دو منطقه تنها از دریچه اقتصادی و قدرت نرم غیرممکن است. اهمیت مسیرهای لجستیکی و سرزمینهای وسیع با پروژههای رقیب، تأثیر عمدهای بر دفاع هر کشور دارد. این امر در مورد قدرتهای بزرگ نیز صدق میکند. از این رو، تغییرات در چالشهای جهانی به تغییر اتحادها منجر شده است. با جنگ در اوکراین و صنایع دفاعی منطقهای قویتر و رقابتیتر، تسلط روسیه از طریق سازمان پیمان امنیت جمعی با چالشهایی روبرو است.
کشورهای خلیج فارس سعی در دخالت در امور کشورهای آسیای مرکزی و قفقاز نداشتهاند بلکه روابط گستردهتری را ایجاد کردهاند که به نفع هر دو طرف باشد
کشورهای آسیای مرکزی و قفقاز در حال تنوع بخشیدن به مشارکتهای خود هستند. ارمنستان که از نظر تاریخی به حمایت نظامی روسیه متکی بوده است، در پی درگیریهای اخیر و با توجه به اینکه اتحاد نزدیک آذربایجان با ترکیه بسیار کارآمد بوده است، در حال بازنگری در این زمینه است. در آسیای مرکزی، قزاقستان و ازبکستان روابط امنیتی روسیه را با نفوذ فزاینده چین و تعامل محتاطانه غرب متعادل میکنند. تنشهای مرزی مداوم در قرقیزستان و تاجیکستان به بیثباتی منطقهای میافزاید.
در این جبهه، کشورهای خلیج فارس رویکرد متفاوتی دارند. اگرچه لجستیک و انرژی محور اصلی همکاری آنها است، عربستان سعودی و امارات متحده عربی شروع به بررسی روابط امنیتی عمیقتر از جمله اشتراکگذاری اطلاعات، رزمایشهای آموزشی مشترک و همکاریهای ضد تروریسم در سطح دوجانبه کردهاند. این تلاشها با هدف رسیدگی به برخی از دشوارترین مسائل در آسیای مرکزی، به ویژه مسائلی که بر همه بازیگران تأثیر میگذارد، انجام میشود. این موارد به بهترین وجه به عنوان تهدیدات امنیتی فرامرزی مانند رادیکالیزاسیون، قاچاق و جرایم سایبری که بر هر دو منطقه تأثیر میگذارند، توصیف میشوند.
یکی از حوزههای اساسی که کشورهای خلیج فارس میتوانند در بحبوحه تغییر پویایی قدرت برای کاهش بزرگترین خطر از آن حمایت کنند، حل و فصل مناقشات مرزی بالقوه است که اغلب با تنشهای قومی مرتبط هستند. این چالش منحصر به قفقاز جنوبی و آسیای مرکزی نیست، بلکه ناشی از تغییراتی در نظم جهانی است که رویکردهای ماجراجویانهتری را ممکن میسازد. این چیزی است که کشورهای خلیج فارس توانایی مدیریت مؤثر آن را نشان دادهاند.
عدم حل مسائل تاریخی مرزهای نامشخص میتواند باعث ایجاد دومینو از درگیریهای نظامی در میان تأثیرات رقابتی شود و همه پیشرفتهای اقتصادی را متوقف کند و این موضوع را به موضوعی مهم تبدیل میکند که خلیج فارس میتواند نقش ارزشمندی در آن ایفا کند.
نظر شما