حمیدرضا پیرهادی، گروه بورس: لایحه بودجه سال ۱۴۰۰ به مجلس ارائه شده است و به نظر می رسد ارقام آن غیرواقعی باشد. میزان درآمدهای نفتی و مالیاتی به ترتیب ۱۹۹ هزارمیلیاردتومان و ۲۴۷ هزارمیلیارد تومان پیش بینی شده و نمایندگان مجلس معتقدند که با وجود رکودی که به دلیل شرایط کرونایی بر بازارهای مختلف حاکم شده است، محقق نمی شود. همچنین به نظر می رسد که میزان درآمدهای نفتی نیز به نوعی است که دولت به مذاکره و باز شدن راه های فروش نفت به واسطه مذاکره با آمریکا یا احیای برجام امید بسته است. حال جای خالی این درآمدها را چه منابعی پر خواهد کرد؟ آیا شدت استقبال مردم از بازار سرمایه در تابستان سال جاری، دولت را به تکیه کردن مجدد به این بازار امیدوار کرده است؟ برای بررسی این مسئله به عضو هیأت علمی دانشگاه تهران و استاد اقتصاد به گفتگو پرداختیم.
بودجه در راستای برنامه توسعه نیست
آلبرت بغزیان، عضو هیأت علمی دانشگاه تهران و استاد اقتصاد و مسائل مالی در گفت وگو با «خبرنگار بازار» درمورد بودجه سال ۱۴۰۰ و تاثیر آن بر بازار سهام مطرح کرد: اگر بخواهیم وظیفه بودجه را در ابتدا تشریح کنیم؛ می توان گفت که بودجه سند مالی یا درآمد-هزینه های دولت برای سال آینده و یک پنجم یا یک ششم برنامه توسعه آن کشور است. این سند قرار است در راستای برنامه توسعه قدم بردارد. اما به نظرمی رسد که بودجه کشور بیشتر برنامه سالیانه دولت است و درراستای توسعه نیست. اما ازآنجاکه باید درراستای برنامه توسعه باشد باید بر شاخص قیمت ها، اشتغال و رشد اقتصادی موثر باشد که درعمل این هم مسئله هم در بودجه ندیده ام که بگویم ارقام طوری نوشته شده و درآمدی که برای دولت پیش بینی شده و هزینه می شود که به آن اهداف برسد. بنابراین این مسئله برای تمام بودجه ها ازجمله بودجه سال ۱۴۰۰ منتفی است.
وی افزود: این بودجه انبساطی است و شکی درآن نیست. اما در چه بخش هایی؟ در بخش هایی که اگر قرار است زیرساخت را تقویت و پروژه های عمرانی را رشد و توسعه دهد. یا باید اینطور باشد یا اگر نیست، متمرکز بر بخش جاری است؟ به نظر می رسد بخش جاری بودجه بر بخش عمرانی قالب است. بنابراین حتما باید هزینه ها را تعریف کند و باید برای این هزینه ها منابع درآمدی درنظر بگیرد که حتما اتفاق می افتد. معمولا دولت یکسری درآمدهای صادراتی را دارد که وزارت نفت می تواند در بخش درآمدهای نفتی مشخصا بگوید این اعداد محقق می شود یاخیر.
به نظر می رسد که درآمدها محقق می شود زیرا یک سال فرصت دارند اما در فواصلی که این وجوه باید به کشور بازگردند دولت از کچا می خواهد کسری و حداقل هزینه یک دوازدهم ها را تامین کند؟ درآمدهای نفتی اینطور نیست که هر روز و مستمر به کشور ترزیق شوند
درآمد مالیاتی کشورهای کمتر توسعه یافته نسبت به ایران، ۲۵% GDP آن هاست
بغزیان تصریح کرد که دربخش درآمدهای مالیاتی نیز سال ها این بحث بوده است که آیا این درآمدها توانسته اند با نسبت معقولی از تولید ناخالص ملی جمع آوری شوند؟ در سال های اخیر شاهد بودیم که اینطورنبوده است. بسیاری از کشورهایی که کمتر از ما توسعه یافته اند درآمد مالیاتی شان ۲۵% GDP آن هاست. یعنی از درآمد ملی، ۲۵ درصد مالیات گرفته می شود. این حجم اخذ مالیات برای ما زیر ۱۰ درصد است و این یعنی هیچ. یعنی فقط من و شما می پردازیم و دیگران که در تولید ملی سهیم هستند یا از پرداخت معاف هستند یا از آن فرار می کنند.
این استاد اقتصاد می گوید: عملا زمانی که می گوییم بودجه ای بدون اتکا به نفت تنظیم شود یعنی ازطریق درآمدهای مالیاتی و عوارض تنظیم شود اما این مسئله کماکان مغفول مانده است. بنابراین دولت از کجا باید هزینه هایش را تامین کند؟ فروش سهام دولتی یا خصوصی سازی. که به سرنوشت جالبی هم دچار نشدند. بنابراین سراغ عرضه مستقیم سهام می رود. ما دو تجربه تلخ نیز دراین باره داشته ایم و سومین آن هم که بازار سهام بود. حال چرا بازار سهام سقوط کرد و خراب شد؟ یکی ازدلایل دارا یکم بود و یکی دارا دوم یا همان پالایشی اول بود و به قدری کش آمد که درنهایت هنوز قیمتش به نرخی که به مردم فروختند نرسیده است.
وی تاکید کرد که با این اوصاف چه انتظاری داریم که بسته های بعدی مورد استقبال قرار بگیرد؟ می گویند بسته های بعدی دولت در بازار سرمایه، گروه خودرویی یا بانکی ها هستند. اما اگر قرارباشد با همین منوال عرضه شود بورس با سقوطی که کرده است بدتر از این نخواهد شد و بسته هایی که قرار است تامین مالی دولت را انجام دهند مورد استقبال قرار بگیرند. بنابراین می توانیم بگوییم سال ۱۴۰۰ سالی است که بودجه به بورس متکی می شود و امیدوار است. ما نیز امیدوار هستیم که نظارت کافی باشد تا صف های خرید و فروش های مصنوعی تشکیل نشود که این سیاست ناکام بماند.
عضو هیأت علمی دانشگاه تهران در پاسخ به این که برخی معتقدند درآمدهای پیش بینی شده نفتی که معادل ۱۹۹ هزارمیلیاردتومان است، تورم ایجاد می کند و از طرفی تورم می تواند تاثیر مثبتی بر بورس خواهد داشت، تاکید کرد که نمی توانم بگویم درآمدهای نفتی و صادرات انجام می شود یاخیر. این مسئله به وزارت نفت مربوط است که آیا می تواند این رقم را بفروشد و بانک مرکزی می تواند این رقم را به کشور بازگرداند یا باز هم این منابع در خارج از کشور بلوکه می شوند. بنابراین آن ها باید نظر دهند.
بغزیان توضیح داد که به نظر می رسد که درآمدها محقق می شود زیرا یک سال فرصت دارند اما در فواصلی که این وجوه باید به کشور بازگردند دولت از کچا می خواهد کسری و حداقل هزینه یک دوازدهم ها را تامین کند؟ درآمدهای نفتی اینطور نیست که هر روز و مستمر به کشور ترزیق شوند. درنتیجه کسری های موضعی و مقطعی را چطور قرار است تامین کند؟ به سراغ بانک مرکزی می رود و باز هم بی انضباطی مالی دیده می شود. بانک مرکزی بودجه دولت را پیش رویش می گذارد و از این طرف به دولت تضمین می کند که باید این مبلغ را پس دهد. بدون اینکه پایه پولی را افزایش دهد یا تورم ناشی از افزایش نقدینگی را ایجاد کند.
دولت تعهد دارد زمانی که سهامی را می فروشد و افراد می خواهد آن را بخرند، سود کنند. وگرنه اوراق مشارکت بهتر است و حداقل از ارزش اسمی اش کمتر نمی شود و درنهایت سود خواهد داشت. دولت نباید اوراقی را بفروشد و درهمان زمانی که هنوز تخصیص نیافته و در سبد مردم نیامده است قیمتش از ارزش خریدش پایین تر آمده باشد
دولت درزمان انتقال قدرت و اتمام انتخابات چراغ خاموش حرکت می کند و تخلفات بودجه را انجام می دهد
استاد اقتصاد می گوید که تجربه نشان داده حتی اگر این دولت هم ادامه می یافت باز این بودجه به عواقب نامطلوب منتهی می شد. چه برسد به این که دولت دیگری قرار است این بودجه را در دست بگیرد، حساب کنید که تا انتخابات انجام شود و دولت جدید سرکار بیاید نصف سال گذشته و این مدت یعنی بلاتکلیفی و دولت کاملا چراغ خاموش تخلفات بودجه ای را انجام می دهد و این انحرافات صورت می گیرد و اینجاست که نهاد ناظر که مجلس است بدون توجه به اینکه قرار است دولت جابجا شود باید نظارت ماهانه را بر ارقام و منابع و مصارف بودجه داشته باشد. با این حال باز ضعف وجود دارد و نباید از این دولت و مجلس و کمیسیون ها انتظار معجزه داشته باشیم تا نظارتی را داشته باشند که سال گذشته نداشتند.
قسمت هایی که دولت قرار است چراغ خاموش حرکت کند ممکن است که ازطریق فروش سهام دولتی منابع مورد نیاز خود را تامین کند یا استقبالی که در تابستان در بازار سرمایه رخ داد، دولت را وسوسه نکرده که این اقدام را مجددا انجام دهد؟
او درواکنش به سوال مذکور پاسخ داد: بنده خیلی موافق بازار سهام بودم و اعتماد داشتم. اما زمانی که برایم ثابت شد اقدام دولت یک نقشه بدی بود و سهامی که عرضه شد و پولی که روانه جامعه شد را به سمت بورس هدایت کرد و شاخص تا ۲ میلیون واحد رشد به یک باره سقوط کرد، این اعتماد را از دست دادم. چه برسد به کسانی که از ابتدا بدبین بودند.
عضو هیأت علمی دانشگاه تهران گفت: به نظر من بحث بی اعتمادی تنها طوری جبران می شود که عملا زمانی که اعلام می کنند می خواهند بسته خودرویی یا بانکی را در بازار سهام ارائه کنند به موقع ارائه شود و درطول آن زمان هم اتفاقی برای ارزش سهم ها نیفتد. روزی که پالایشی معرفی شد و بحث سلف نفتی درمیان بود این ریزش صورت گرفت و کسی توجه نمی کند که چرا باید این همزمانی اتفاق بیفتد؟ نه اینکه عده ای منتظر بودند این مسئله اعلام شود و ریزش را آغاز کنند. آن هم ریزش مصنوعی که تا ۷۰ درصد کاهش را به دنبال داشت و این مسئله غیرطبیعی بوده است. اگر قرار باشد دوباره همین کار و بلا را سر بازار سرمایه درآورند آن هم در بحبوحه انتخابات و انتقال قدرت بازهم همان اتفاق بر سر دارایی مردمی می افتد که می خواهند وارد بورس شوند.
بغزیان ادامه داد: دولت تعهد دارد زمانی که سهامی را می فروشد و افراد می خواهد آن را بخرند، سود کنند. وگرنه اوراق مشارکت بهتر است و حداقل از ارزش اسمی اش کمتر نمی شود و درنهایت سود خواهد داشت. دولت نباید اوراقی را بفروشد و درهمان زمانی که هنوز تخصیص نیافته و در سبد مردم نیامده است قیمتش از ارزش خریدش پایین تر آمده باشد. این خیلی بی انصافی است. حداقل به قیمت روز آن سبد به مردم عرضه می کنند نه اینکه با ۱۵ درصد کاهش ارزش عرضه شود.
نظر شما