۳۰ مهر ۱۳۹۹ - ۰۰:۲۴
چگونه حباب در بازار سرمایه قابل شناسایی است؟

چگونه حباب در بازار سرمایه قابل شناسایی است؟

اکنون که فضای بازار سرمایه کمی از دو قطبی حبابی و غیر حبابی فاصله گرفته نگاهی به روش های شناسایی حباب در بازار سرمایه ونقدهای وارده بر آنها موضوعی خواندنی است که مهدی حسن پور کارشناس و تحلیل گر مالی در یادداشتی به آن پرداخته است.

مهدی حسن پور؛ بازار:  از زمان ترکیدن اولین حباب قیمتی در بازار پیاز گل در هلند در سال ۱۶۳۷ میلادی مساله حباب قیمتی اهمیت ویژه ای در بازارهای مالی داشته است. قرن بیستم در بازارهای مالی آمریکا با ترکیدن حباب قیمت سهام شرکتهای تکنولوژی به پایان رسید و هشت سال بعد از آن حباب مسکن در اثر رکود و بحران بدهی ها ترکید که وجود دو حباب بزرگ در سالهای اخیر ناشی از وجود بحران در نظام مالی بودند. این اتفاقات اهمیت درک وجود حباب در بازارهای مالی را نشان می دهند. بنابراین شناخت سریع حباب برای فعالان اقتصادی به خصوص در عصر تکنولوژی و جریان  فوق سریع اطلاعات و تا حدودی با جعل اخبار می تواند از تبعات زیان بخش ترکیدن آن جلوگیری کند. امروز کارشناسان و معامله گرانی بورس تهران را دچار حباب میدانند. اما به راستی از دید علم اقتصاد حباب چیست، چگونه تشکیل می‌شود و آیا می توان امکان تشکیل و ترکیدن حباب را از قبل شناسایی کرد؟

در علم اقتصاد تعریف همگرا و یکسانی از حباب قیمتی وجود ندارد و اقتصاددانان در این مورد نظرات و تعاریف متفاوتی دارند. برای مثال رابرت شیلر اقتصاددان در حوزه اقتصاد مالی و رفتاری و برنده نوبل اقتصاد در سال ۲۰۱۳، در این مورد معتقد است که واژه حباب به وفور و به راحتی به کار رفته اما تعریف درستی از آن ارایه نشده است. با این وجود شاید بتوان بهترین تعریف عمومی از حباب را به چارلز پی کیندلبرگر اقتصاددان برجسته آمریکایی نسبت داد که حباب را افزایش شدید و لجام‌ گسیخته یک نوع دارایی یا طیف وسیعی از دارایی ها طی یک روند متدوام همراه با انتظار بیش از بیش معاملگران نسبت به سطوح افزایشی قبلی تعریف می کرد. برای اینکه بدانیم واقعا حباب از نظر علم اقتصاد چگونه تعریف میشود، بهتر است به بررسی آن از سه نقطه نظر نموداری، بنیادی و اقتصاد رفتاری بپردازیم.  

رابرت شیلر سرخوشی غیرمنطقی را در کتابی با همین عنوان عامل اصلی حباب ناشی از سفته بازی میداند و آن را وضعیتی توصیف می‌کند که در آن اعلام خبربالارفتن قیمتها باعث به هیجان آمدن بازیگران می شود، چیزی که باعث سرایت روانی از فردی به فرد دیگر میشود. بنابراین اقتصاد رفتاری حباب را یک پاندمی اجتماعی در ارتباط با فقدان شفافیت اطلاعات می داند


حباب از نقطه نظر اقتصاد رفتاری 
اقتصاد رفتاری جنبه ای از علم اقتصاد است که با روش علمی در فضای روان‌شناسی و با استفاده از متغیرهای مربوط به احساسات و اجتماع سعی در درک و تحلیل بازارها و عوامل اقتصادی دارد. بنابراین اقتصاد رفتاری حباب قیمتی را بر اساس رفتار و کنش معامله گران در یک بازار تعریف می‌کند. بر طبق تعریف رابرت شیلر حباب قیمتی ناشی از تفکر و تصمیم غیرمنطقی افراد در مورد خرید یک نوع کالا در قیمت های بالا و اعتقاد آنها به کسب سود از آن کالا در سطوح بالاتر قیمتی می داند. در این صورت است که اکثر قریب به اتفاق بازیگران به پرواز قیمتها خوش بین شده و ریسک سقوط را دست کم می گیرند و بنابراین احتمال تشکیل حباب نادیده گرفته می‌شود. شیلر دلیل به وجود آمدن چنین رفتار غیرمنطقی در معامله گران را پیروی از الگوی راهرو-راهبری می داند، به طوری که در آن یک فرد حقیقی یا حقوقی متوجه منتفع شدن یک فعال اقتصادی مقبول به واسطه سفته بازی در بازار مالی می شود و به تقلید از رفتار او برای کسب منفعت می پردازد. مثال بارز این اتفاق در زمان بحران وام مسکن در ایالات متحده است. زمانی که بانکها و موسسات اعتباری متوجه سوددهی بالای اعطای تسهیلات مسکن شدند، به تقلید از هم و در رقابت بیشتر و بیشتر با هم و با کم توجهی به ریسک اعتباری به  اعطای تسهیلات به متقاضیان خرید مسکن اقدام کردند. این تقلید و رقابت در مرحله نخست به افزایش تقاضا در بازار مسکن و در پی آن به افزایش چشمگیر قیمتها منجر شد. درست در زمانی که بانکها به سودآوری کم دردسر از تسهیلات مسکن یقین داشتند خانوارها مجاب شده بودند که می توانند بدون اتکا به دارایی شخصی خود خانه دار شوند لذا خانوارها برای اینکه از قافله جا نمانند به موسسات مالی و اعتباری مراجعه می کردند و با دریافت تسهیلات خانه دار می‌شدند. طولی نکشید که این رفتار بانکدارها، مشاوران مسکن و خانوارها به تشکیل حباب قیمتی تحت تاثیر سفته بازی انجامید. رابرت شیلر سرخوشی غیرمنطقی را در کتابی با همین عنوان عامل اصلی حباب ناشی از سفته بازی می داند و آن را وضعیتی توصیف می‌کند که در آن اعلام خبربالا رفتن قیمتها باعث به هیجان آمدن بازیگران می شود، چیزی که باعث سرایت روانی از فردی به فرد دیگر می شود. بنابراین اقتصاد رفتاری حباب را یک پاندمی اجتماعی در ارتباط با فقدان شفافیت اطلاعات می داند که در آن شایع پراکنی های توام با سرخوشی باعث بالارفتن قیمتها می شود و در مرحله نخست سرمایه گذارانی را مبتلا می کند که با وجود شک و تردیدها در مورد ارزش واقعی دارایی ها به دلیل حس حسادت و رقابت به سرمایه گذاری بیشتر و گرفتن تصمیمات غیر منطقی ادامه می دهند. در عین حال باید دانست با وجود اینکه اقتصاد رفتاری برای تعریف مساله حباب به قدر کفایت کوشیده است اما در مورد تعریف رفتار غیر منطقی و تشریح اینکه یک رفتار تا کجا منطقی است چندان توفیقی نداشته است و در این زمینه با ضعفهایی روبروست.

اینکه معیار سنجش برای چنین رفتاری چیست و یا اینکه یک تحلیلگر چگونه می تواند در سنجش خود بی طرف بماند و سوالاتی از این دست عمده نقدهایی است که به توجیه حباب از نقطه نظر اقتصاد رفتاری وارد است.

در تحلیل نموداری پس از به وجود آمدن و ترکیدن حباب می توان به وجود حباب پی برد


حباب از نقطه نظر نموداری 
از نقطه نظر نموداری یا تکنیکال بالا رفتن قیمتها در اثر رونق بازار boom در زمانی کوتاه با نرخ رشدی بسیار تندتر از نرخ رشد روند نمودار قیمتی می تواند نشان دهنده وجود حباب در قیمتها باشد که در نهایت می تواند با اصلاح سریع bust  قیمتی به نرخ رشد روند باز گردد. اما این نوع تعریف از حباب قیمتی از جنبه صرفا نموداری از طرف تعداد زیادی از اقتصاددانان به باد انتقاد گرفته شده است. برای مثال رابرت شیلر تعریف نموداری حباب را فاقد پایه و اساس و ناقص می داند. او معتقد است بار معنایی رونق boom  مثبت است در حالی که حباب دارای بار معنایی منفی است. همچنین او معتقد است دلایل وجود یک افزایش شدید قیمتی یا رونق بازار در کوتاه مدت می‌تواند پایه و اساس بنیادی داشته باشد که در تحلیل نموداری محض بر ما پوشیده می ماند. بعلاوه در تحلیل نموداری پس از به وجود آمدن و ترکیدن حباب می توان به وجود حباب پی برد. نهایتا تحلیل نموداری می تواند در مورد وجود و زمان وقوع حباب اطلاعاتی به دست بدهد ولی در مورد چرایی و چگونگی تشکیل حباب تا حد زیادی بی پاسخ است.


حباب از نقطه نظر بنیادی یا فاندامنتال
یکی از راههای ممکن دیگر برای بررسی مفهوم اصطلاح حباب در بازارهای مالی پرداختن به این مفهوم از نقطه نظر تحلیل بنیادی است. بنا بر تعریف جوزف استیگلیتز اقتصاددان برجسته و استاد دانشگاه کلمبیا حباب قیمتی هنگامی به وجود می آید که قیمت یک دارایی یا کالا با عوامل بنیادی موثر در قیمت سازی همخوانی نداشته باشند و بازیگران در بازار با وجود قیمتها در سطوح بالای فعلی به قیمت‌هایی بالاتر در آینده نزدیک باور داشته باشند. از نقطه نظر تحلیل بنیادی قیمت یک دارایی از طرفی باید انعکاسی از متغیرهای بنیادی و به ارزش واقعی آن دارایی نزدیک باشد و از طرف دیگر این قیمت تابع عرضه و تقاضا و رفتار بازیگران فعال در بازار باشد. نکته مهم در اینجا مساله پی بردن به ارزش واقعی یک دارایی یا کالاست که با اندازه گیری متغیرهای بنیادی سنجیده می‌شود. بنابراین هنگامی که یک دارایی با قیمتی بسیار بالاتر از ارزشش در بازار معامله شود و این اختلاف بین قیمت و ارزش به وسیله اندازه گیری متغیرهای بنیادی توجیه پذیر نباشد، از امکان وجود حباب در قیمت سخن به میان می آید. این متغیرهای بنیادی می‌توانند برآمده از ارزش ذاتی و در کنار آن اتفاقات کلان اقتصادی باشند. برای مثال رشد درآمد یا سود یک شرکت به ازای هر سهم به عنوان متغیر بنیادی و در کنار آن کاهش سود بانکی به عنوان یک نماگر کلان اقتصادی میتواند خرید سهم آن شرکت در بازار بورس را با اقبال مواجه کرده و معامله گران را به خرید سهام تشویق کند. بنابراین بر خلاف تحلیل نموداری،  بهره گیری از تحلیل بنیادی می تواند اطلاعات بهتری در مورد وجود حباب قیمتی در بازار بدست دهد. در این روش می توان با استفاده از متغیرها، تحلیل داده و بهره گیری از آمار و اندازه گیری نسبت های متغیرهای بنیادی با یکدیگر و ترکیب و اقدام آنها در یک سیستم نمایانگر می‌توان حباب قیمتی را به طور عملی شناسایی کرد. همچنین توسط نماگرهای اقتصادی که مطالعه بروی چرخه های کسب و کار را امکان پذیر می کنند و پیش‌بینی عملکرد حال و آینده می توان امکان وجود یا وقوع حباب در قیمتها را تشخیص داد. در کنار این محاسبات داشتن نیم نگاهی به سنجش حباب در بازار از نقطه نظر اقتصاد رفتاری که از طریق نظرسنجی های معتبر از فعالان بازار در مورد روند فعلی و پیشروی بازار به کیفیت شناسایی حباب در بازار کمک می کند. همچنین استفاده از تحلیل نموداری در ترسیم روند متغیرهای بنیادی و نماگرهای کلان اقتصادی در بازه های زمانی متفاوت و مقایسه با یکدیگر افق بهتری از امکان وجود حباب در قیمتها بدست خواهد داد.

بنابر آنچه گفته شد، شناسایی دقیق تر حباب قیمتی نه فقط توسط یکی از سه نوع تحلیل عنوان شده در اینجا و نه تنها با استفاده از یک متغیر بنیادی بلکه از طریق استفاده از چندین متغیر و ترکیب و تلفیق آنها در قالب یک سیستم سنجش دقیق، شناسایی و استفاده از نماگرهای کلان اقتصادی موثر بر بازار و سعی در تحلیل رفتار بازیگران بازار و بهره بردن از نمودار امکان پذیر خواهد بود.

کد خبر: ۴۸٬۸۲۶

اخبار مرتبط

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha