بازار؛ گروه بین الملل: «ماریو دراگی»، رئیس سابق بانک مرکزی اروپا سپتامبر گذشته برای مدت کوتاهی تیتر خبرها شد، زمانی که علت اصلی رکود اقتصادی اروپا را مشخص کرد. وی در گزارشی نوشت: اتحادیه اروپا در فناوریهای نوظهوری که رشد آینده را هدایت میکنند، ضعیف است. این مهم چالشی وجودی است.
دراگی از این فرصت برای تأکید بر ضرورت بودجه عمومی - که با سرمایه خصوصی تکمیل میشود - برای تحریک بخش فناوری عقبمانده اروپا استفاده کرد. این نتیجهگیری از این نظر که ایالات متحده آمریکا یک اکوسیستم فناوری و نوآوری شکوفا را عمدتاً از طریق سرمایهگذاریهای خصوصی و فرهنگ ریسکپذیری ایجاد کرده است، خلاف واقع به نظر میرسید.
یکی از بزرگترین و بارزترین چالشها، مقررات بیش از حد است. قوانین پیچیده و پراکنده اروپا، استارتآپها را با کاغذبازی و هزینههای بالای انطباق تحت فشار قرار میدهد. این قوانین به جای ایجاد یک شرایط برابر، اغلب به همان غولهای فناوری آمریکایی که اروپا سعی در مهار آنها دارد، کمک میکنند زیرا آنها میتوانند تیمهای حقوقی و منابع لازم برای پیمایش سیستم را فراهم کنند.
تصمیمگیری نیز به طرز دردناکی کند است. تأیید بودجه سرمایهگذاری خطرپذیر در برخی از کشورهای اروپایی میتواند بیش از یک سال طول بکشد - که در دنیای پرشتاب فناوری، بسیار بد است. این سیستم را با ایالات متحده مقایسه کنید، جایی که چرخههای تأمین مالی چابک به این معنی است که کارآفرینان میتوانند ایدهها را در عرض چند هفته، نه چند ماه اجرایی کنند.
یکی دیگر از موانع اصلی، بازار چندپاره اروپا است. دهها زبان، سیستمهای حقوقی مختلف و رژیمهای مالیاتی متناقض، رشد یک کسب و کار در سراسر قاره را به یک کابوس لجستیکی تبدیل میکند. در مقابل، یک استارتاپ در ایالات متحده تحت یک مجموعه قوانین، دسترسی فوری به یک پایگاه مصرفکننده گسترده و یکپارچه دارد. اتحادیه اروپا زیاد در مورد «بازار واحد دیجیتال» صحبت میکند، اما واقعیت هنوز با لفاظیها در تضاد است.
نگرشهای فرهنگی نیز نقش دارند. اجماع عمومی این است که در اروپای امروزی، یک بیزاری عمیقاً ریشهدار از ریسک وجود دارد. این موضوع در قوانین سختگیرانه کار، دورههای طولانی اطلاعرسانی و قوانین سختگیرانه استخدام و اخراج منعکس شده است. برخلاف سیلیکون ولی، که در آن شکست اغلب به عنوان یک واقعیت زندگی دیده میشود، کارآفرینان اروپایی اغلب فرصت دوبارهای پیدا نمیکنند. این امر باعث میشود افراد در وهله اول کمتر ایدههای جسورانه را امتحان کنند.
به جای پرورش نوآوری داخلی، سیاستگذاران اروپایی بر تنظیم و جریمه شرکتهای بزرگ فناوری به ویژه شرکتهای آمریکایی تمرکز کردهاند
سپس شکاف سرمایهگذاری خطرپذیر وجود دارد. صحنه سرمایهگذاری خطرپذیر اروپا نه تنها کوچکتر، بلکه محافظهکارتر نیز هست. سرمایهگذاران اغلب شرایط غیرواقعی را به بنیانگذاران تحمیل میکنند، سهام زیادی را میگیرند و آنها را با کنترل یا انگیزه کمی رها میکنند. در نتیجه بسیاری از بهترین استارتآپهای اروپا یا جمع میشوند و به ایالات متحده نقل مکان میکنند یا قبل از اینکه بتوانند به غولهای جهانی تبدیل شوند، خریداری میشوند.
به جای پرورش نوآوری داخلی، سیاستگذاران اروپایی بر تنظیم و جریمه شرکتهای بزرگ فناوری به ویژه شرکتهای آمریکایی، تمرکز کردهاند. در حالی که پاسخگویی مهم است، این تمرکز بر نظارت به این معنی است که اروپا قهرمانان زیادی از خود نساخته است. به عنوان مثال قانون جدید هوش مصنوعی اتحادیه اروپا با هدف کاهش ریسک و اجرای استانداردهای اخلاقی تدوین شده است، اما میتواند به خوبی آزمایشها را خفه کند و نوآوریهای پیشرفته را به جاهای دیگر سوق دهد.
اروپا نیز از فرار استعدادها رنج میبرد. این کشور مهندسان و دانشمندان درجه یک تولید میکند اما بسیاری از آنها برای فرصتهای بهتر در ایالات متحده یا چین، اروپا را ترک میکنند. مالیاتهای بالا، قوانین پیچیده کار و فقدان مشوقهای مالی، حفظ استعدادهای برتر را دشوارتر میکند. تا همین اواخر در بسیاری از کشورهای اروپایی، مالیات بر سهام به قدری سنگین بود که اصلاً ارزش ارائه نداشتند.
استارتاپهایی که شروع به کار میکنند، با پذیرش و تکامل کندی مواجه هستند. مشتریان، سرمایهگذاران و تنظیمکنندگان، همگی کندتر از هم نوعان خود در ایالات متحده آمریکا واکنش نشان میدهند و حفظ شتاب را دشوار میکنند. بسیاری از شرکتهای فناوری شناختهشده اروپا - اسپاتیفای، دیپمایند، اسکایپ - یا به خارج از کشور نقل مکان کردهاند، به شرکتهای آمریکایی فروخته شدهاند یا با غولهای خارجی همکاری کردهاند. تعداد بسیار کمی از آنها به طور مستقل به بازیگران جهانی تبدیل شدهاند.
اروپا از طریق شرکتهایی مانند نوکیا در نیمههادیها، تلفنهای همراه و تراشهسازی موفقیتهای اولیهای داشت. اما تصمیمگیری کند و سرمایهگذاری ناکافی، به دیگران اجازه میدهد تا رهبری را به دست بگیرند. امروزه این قاره در حوزههای حیاتی مانند هوش مصنوعی، محاسبات کوانتومی و زیرساختهای ابری عقب مانده است.
بسیاری از دولتهای اروپایی به جای پرورش یک چشمانداز پویا برای سرمایهگذاری خصوصی، به برنامههای هزینههای عمومی امید بستهاند. اما این سرمایه خصوصی - سریعتر، انعطافپذیرتر و پرزحمتتر - است که نقش حیاتی در تحریک نوآوری ایفا میکند. بدون آن، بسیاری از استارتآپها در مراحل اولیه توسعه گیر میکنند.
ایالات متحده آمریکا همچنین از چیزی که ایجاد آن برای رقبا دشوارتر است، سود میبرد: یک اکوسیستم نوآوری به هم پیوسته
تحلیلگران، مؤسسات سیاستگذاری و اندیشکدههای متعددی استدلال کردهاند که رویکرد «اولویت با تنظیم مقررات» اروپا، نوآوری را دلسرد میکند و جذابیت آن را برای سرمایهگذاران جهانی محدود میکند. در همین حال، ایالات متحده به لطف مقررات سبک، حمایتهای قوی از مالکیت معنوی و فرهنگی که کارآفرینان سختکوش را ستایش میکند، پیشرفت میکند.
ایالات متحده آمریکا همچنین از چیزی که ایجاد آن برای رقبا دشوارتر است، سود میبرد: یک اکوسیستم نوآوری به هم پیوسته. دانشگاهها، کارآفرینان، سرمایهگذاران و شرکتهای فناوری، همگی به یکدیگر کمک میکنند و به اختراع و رشد کمک میکنند. اروپا دارای نقاط قوتی است، اما فاقد همان سطح از همافزایی و اشتیاق است.
دراگی، رئیس اتحادیه اروپا درست گفت که این یک چالش وجودی است. اما پاسخ احتمالاً تغییر طرز فکر است، نه وابستگی بیش از حد به بودجه دولتی. مهم نیست که دیدگاههای اروپا در مورد تعادل مناسب بین تنظیم مقررات و آزادی بازار چقدر متنوع باشد، هر منطقهای که میخواهد با فناوری همگام باشد باید سرعت را در اولویت قرار دهد، به ریسکپذیران پاداش دهد، مقررات را ساده کند و اجازه دهد سرمایه خصوصی هر کاری را که در آن بهترین است انجام دهد.
اگر اروپا به عنوان یک نیروگاه نوآوری پر از شرکتهایی که رقابت شدیدی با شرکتهای بزرگ فناوری ایالات متحده ارائه میدهند، ظاهر میشد، جهان وضعیت بهتری میداشت. اما حقیقت این است که هیچ تلاش سیستماتیکی برای اصلاح مسیر صورت نگرفته است. اگر اروپا به سرعت تغییر رویه ندهد، نه به عنوان رقیبی برای تسلط فناوری ایالات متحده و چین، بلکه به عنوان یک داستان هشدار دهنده از فرصتهای از دست رفته، به کار خود ادامه خواهد داد.
نظر شما