به گزارش خبرگزاری بازار، بر اساس مقاله تحقیقاتی به قلم و اندیشه زهرا زرگر، به سفارش پژوهشکده افرا، در زمینه ارتقا سواد علمی و نقش آن در داستان شیوع کرونا، تعامل هر چه بیشتر جامعه علمی در شرایط بحرانی همانند شیوع کرونا با افراد جامعه ضرورت دارد. چرا که فرصت مناسبی برای یادگیری، در چنین شرایطی فراهم است و فقدان این تعامل می تواند فاجعه ای انسانی در پی داشته باشد.
بر اساس این طرح تحقیقاتی « در صورتی که جامعه علمی در شرایط خاص و نیاز به تعامل با جامعه، شهروندان پرسشگر و جستوجوگر را به مثابهی شنوندگان منفعل فرض کرده و نیازی به تعامل با ایشان و شفاف سازی تصمیمات نبیند، همراهی بدنه مردم را از دست خواهد داد و البته در شرایط بیماریهای فراگیر این عدم همراهی می تواند منجر به فاجعه ای انسانی شود.»
همچنین بر اساس نتیجه طرح مطالعاتی انجام شده، بالا رفتن سواد علمی به معنای کم شدن شکاف بین مردم و جامعهی علمی است و این همزمان فرصتها و تهدیدهایی برای اعتماد عمومی به علم به همراه دارد. در شرایطی مثل بیماریهای فراگیر که کل اجتماع بر یک مسالهی علمی متمرکز می شوند، فرصت خوبی برای جامعهی علمی مهیا می شود تا با بازنمایی کردن ساختارهای اجتماعی فعالیت علمی، نحوه تعامل دانشمندان حوزههای مختلف با هم، و چگونگی به اجماع رسیدن، شهروندان را در نتیجهی تصمیمات خود سهیم کنند و از این موقعیت برای بالا بردن اعتبار جامعه علمی بهره ببرند. چنان که تحقیقات نیز نشان می دهد در مواقع بحران مردم میل بیشتری به یادگیری نشان می دهند.
ارتقاء سواد علمی رکن مهم توسعه
بر اساس آنچه که در مقدمه این تحقیق آمده است «ارتقاء سواد علمی یکی از ارکان توسعه کشورها در سرتاسر جهان است. بالا بردن سطح سواد علمی دو هدف اصلی را دنبال می کند: بهبود زندگی شخصی افراد، و توانمندسازی جامعه برای مشارکت در تصمیم گیری های مردم سالارانه. نظامهای آموزشی در سطح جهان بمنظور تحقق این دو هدف، ارتقاء سواد علمی را در راس اهداف خود قرار داده اند. همچنین پژوهشهای متعددی برای صورت بندی شاخصهای سواد علمی، طراحی آزمون هایی برای ارزیابی این شاخصها و سیاست گذاری هایی برای بالا بردن سطح سواد عمومی انجام شده است. »
بر این اساس « مساله سواد علمی در شرایط خاصی همچون بحران بیماریهای فراگیر (اپیدمی ها) اهمیت مضاعفی پیدا می کند. اولا در بیماریهای فراگیر سلامتی و حیات تمامی اعضای جامعه در خطر است و دایره افراد آسیب پذیر به کل جامعه بسط پیدا می کند. به همین دلیل ضریب اثرگذاری رفتار تک تک اعضای جامعه بالا می رود و رفتارهای ناآگاهانه و پرخطر می تواند هزینه بالایی داشته باشد.
ثانیا در مقابله با بیماریهای فراگیر در مقایسه با سایر بحرانهای اجتماعی (همچون سیل، زلزله، جنگ، و...) این "جامعهی علمی" است که نقش اوّل را ایفا می کند. تبیین بحران ِپیش آمده، ماهیت عامل ِبیماری زا، ابعاد مختلف خطراتی که جامعه را تهدید می کند، راههای کنترل شرایط و به حداقل رساندن تلفات، پروتکلهای لازم برای تغییر سبک زندگی مردم و... موضوعاتی هستند که مسئولیت تبیین آنها به عهده جامعه پزشکان و متخصصان است. »
داستان اعتماد عمومی به منابع اخبار و اطلاعات
این طرح با بیان این که « نوظهوری و ناشناختگی بیماری های فراگیر تحلیل شرایط را برای مختصصان نیز سخت و پیچیده می کند و در این شرایط اعتماد مردم به تصمیم گیرندگان و به رسمیت شناختن مرجعیت علمی در کنترل شرایط نقش حیاتی دارد»، می گوید: « رابطه بین سواد علمی افراد و پذیرش مرجعیت علمی تا حدی مهم است که در بسیاری از پژوهشها انحراف از موضوعات مورد توافق جامعهی علمی شاخص فقدان سواد علمی افراد در نظر گرفته می شود. علاوه بر این، بعد دیگری از سواد عمومی، سواد سلامتی و بهداشت است. داشتن اطلاعات کافی و مهارتهای لازم در زمینهی سلامت به افراد کمک می کند تا پروتکلهای ارائه شده توسط جامعه پزشکی را در خصوص رعایت بهداشت، مراجعه به پزشک و مراقبت از بیماران به درستی درک کرده و اجرا کنند.
این طرح با اشاره به وجود نوعی شکاکیت در میان افراد و چهره های موثر در موضوعات مهمی همچون گرمایش زمین، سئوالاتی را طرح می کند و در صدد ارایه پاسخ هایی نیز برای آنها بر می آید:« چرا شهروندان با وجود آگاهی علمی مناسب همچنان به تصمیمهای جامعهی علمی (خصوصا در شرایط بحران) اعتماد کامل ندارند؟ علت این امر را باید در عواملی که رابطه مردم و جامعه علمی را تحت الشعاع قرار می دهند جست و جو کرد. سه عامل زیر از جمله عوامل مهمی هستند که رابطه تبعیت مردم از جامعه علمی را سست می کنند: -نقّادی ِعلم به مثابه وظیفه شهروندی- جریانهای اطلاعاتی آزاد- تصور علم به مثابه فعالیت انفرادی.
فاکتورهای سه گانه تضعیف اعتماد به جامعه علمی
این گزارش در بخش مربوط به کرونا در ایران و نقش فاکتورهای سه گانه تضعیف اعتماد به جامعه علمی به سابقه موضوع شیوع کرونا در ایران پرداخته و با بیان این که شاهد عدم همراهی برخی از مردم با راهبردهای نهادهای تصمیم گیرنده بودیم، ادامه می دهد: «در نخستین روزهای اعلام ورود کرونا به ایران، افکار عمومی سه موضع متفاوت اختیار کردند. گروهی اطلاعات و اخبار واصله از رسانههای رسمی کشور دربارهی میزان تلفات، احتمال خطر و راههای پیشگیری را پذیرفتند و سبک زندگی شان را مطابق با پروتکلهای بهداشتی توصیه شده تغییر دادند. گروه دیگری معتقد بودند رسانههای رسمی دربارهی خطر کرونا بزرگنمایی میکنند و آن را یک بازی رسانهای با مقاصد سیاسی فرض کرده و جدی نگرفتند. و گروه سوم نیز باور داشتند رسانههای رسمی آمار واقعی تلفات را مخفی کرده و روی ابعاد فاجعه سرپوش می گذارد.»
به اعتقاد این تحقیق « بی اعتمادی مردم به اعلامهای رسمی دربارهی بیماری کرونا منجر به شکل گیری دو رویکرد افراط و تفریط در بین مردم شد که هر دو نهایتا به پیچیده تر شدن شرایط بحران انجامید. از طرفی گروهی که کرونا را در حد سرماخوردگی ساده فرض کرده و موضع رسانه دربارهی آن را یک بازی سیاسی یا شعبده بازی علمی می دانستند، با عدم رعایت موازین بهداشتی، مسافرت به شهرهای مختلف، محدود نکردن رفت و آمدها، جدی نگرفتن علائم بیماری و ... سبب تسریع شیوع بیماری شدند. تا جایی که بر اساس آمارهای اعلام شده ایران جزو بالاترین درصدهای شیوع در جهان قرار گرفت. از طرف دیگر رویکرد افراطی باعث هجوم به داروخانه و فروشگاهها و مصرف بیش از حد و غیرضروری اقلام بهداشتی شد. به گونهای که بیمارانی که در اولویت استفاده از این اجناس بودند موفق به تهیه آن نشدند. علاوه بر این مراجعهی غیرضروری افراد به مراکز تخصصی جهت انجام تست کرونا حجم کاری مراکز درمانی را سنگین تر کرد.»
این گزارش با بیان این که شهروندانی که با ادبیات علمی آشنا هستند، در موضوعات بحث برانگیز اجتماعی تابعیت بی چون و چرا نسبت به مواضع علمی دانشمندان ندارند. می گوید: « در این میان بلکه "نقادی جامعه علمی" خصوصا در مسائل اجتماعیِ بحث برانگیز، رفتاری شایع میان شهروندان است. این عامل در کنار وجود "جریان آزاد اطلاعات" و رسانههای مختلفی که رویکردهای گوناگونی به مسالهی شیوع کرونا در ایران داشته اند، مدل ارتباطی شهروندان و جامعه علمی را دارای پیچیدگی هایی کرده است. رابطهی بین جامعه علمی و مردم دیگر رابطه ای یکطرفه و مستقیم نیست. چنین نیست که مواضع جامعه علمی از مسیری واحد به مردم انتقال داده شود و ایشان نیز تمکین کنند. بلکه ما شاهد یک رابطهی تعاملی هستیم که از مسیرهای متعددی (که متناظر با گوناگونی در خود جامعه علمی است) اتفاق می افتد. »
انتشار فایل های صوتی متناقض به نام پزشکان
این گزارش می افزاید: «انبوهی از فایلهای صوتی منتسب به پزشکان و پرستاران در فضای مجازی که هر یک روایت خود را از کرونا در ایران ارائه می دادند در فضای مجازی منتشر شدند و بسیاری از شهروندان نیز این فایلها را بدون بررسی کردن صحت انتساب آن به متخصصین دست به دست می کردند. این هرج و مرج اطلاعاتی در کنار ورود ضعیف رسانههای رسمی به مساله، نهایتا باعث متزلزل شدن اعتماد مردم به روایت مراجع رسمی از مسالهی کرونا و در نتیجه تضعیف همکاری مردم با نهادهای تصمیم گیرنده شد. علاوه بر این، اظهارنظرهای ضد و نقیض مراجع علمی رسمی موجب شد تصویری که ایرانیان از جامعه علمی مسئول دریافت کردند، فردگرایی، عدم اتفاق نظر و فقدان سازوکار اجتماعی مشخص برای تصمیم گیری باشد. البته در بحران بیماریهای فراگیر، اختلاف نظر میان دانشمندان و مراجع علمی دور از انتظار نیست. اما این که این مساله نباید به شکلی بازتاب پیدا کند که باعث بی اعتمادی مردم شود.»
در ادامه گزارش با بیان مثالهایی در مورد بحث اعتماد آفرینی، آمده است:« برای مثال در روزهای اول شیوع کرونا در ایران بحث قرنطینه کردن شهر قم و شهرهای بزرگ کشور برای پیشگیری از انتشار ویروس مورد بحث قرار گرفت. درباره این موضوع، دو عضو جامعه پزشکی دو دیدگاه کاملا متناقض ارائه کرده اند. از طرفی ایرج حریرچی به عنوان سخنگوی وزارت بهداشت در نشست خبری در روز 5 اسفند قرنطینه را روشی قدیمی مربوط به زمان جنگ جهانی و طاعون دانست و آن را رد کرد. از طرف دیگر مسعود پزشکیان به عنوان عضو هیات رئیسه مجلس و عضو ستاد ملی مبارزه با کرونا و وزیر سابق بهداشت و آموزش پزشکی کشور، 4 روز بعد در 9 اسفند قرنطینه نکردن قم را اشتباهی بزرگ دانست . علاوه بر این که در کشورهای دیگری همچون ایتالیا که در آنها کرونا همزمان با ایران شیوع پیدا کرد حدود 10شهر آلوده بلافاصله قرنطینه شدند . این مساله در کنار اطلاع رسانیهای ضد و نقیض دیگری که از جانب ستاد ملی مبارزه با کرونا به مردم منتقل می شد ، تصویری از اختلاف درون جامعه علمی و تصمیم گیرنده به نمایش گذاشت. »
این گزارش در نهایت پیشنهادهایی را برای بخش های درگیر در ماجرای کرونا ارایه کرده است.
نظر شما