۲۲ مهر ۱۳۹۹ - ۰۵:۰۰
اختلاف ساختگی ۲ وزارتخانه علیه بورس/ فرصت طلایی نقدینگی برای تولید را از دست دادیم
مدیر عامل کارگزاری بانک سپه مطرح کرد (قسمت اول)

اختلاف ساختگی ۲ وزارتخانه علیه بورس/ فرصت طلایی نقدینگی برای تولید را از دست دادیم

ثابت، مدیر کارگزاری بانک سپه می‌گوید، این احتمال وجود دارد که اختلاف بین وزارت نفت و اقتصاد در دوران رشد بازار به خاطر انتقادات از دولت مبنی بر اینکه چرا بازار سرمایه با این شتاب هر روز رشد می‌کند، عمدی باشد.

وحید بلالی- پژمان مرادی؛ بازار: در جا زدن بازار سهام در این روزها نشان می‌دهد که بازار وارد دوره رکود خود شده است، دوره‌ای که برخی از صاحب‌نظران بازار هم به آن اشاره کردند. حتی برخی از کارشناسان کف و سقفی برای شاخص در یک بازه زمانی سه تا شش ماهه در نظر گرفتند و مدعی هستند که اگر اتفاق خاصی در سطح سیاسی کشور نیفتد بازار در همین کف و سقف که بین ۱میلیون ۴۰۰هزار واحد تا ۱میلیون ۸۰۰ هزار واحد در نظر گرفته شده درجا می‌زند.

تقریبا همه فعالان بازار سرمایه و مسئولان کشور رشد بازار را یک فرصت بسیار مناسب برای رونق اقتصادی و هدایت نقدینگی به سمت تولید عنوان کردند که برخی مدعی می‌شوند که به دلیل عدم زیر ساخت‌های لازم این فرصت از دست رفت.

عظیم ثبات مدیر عامل کارگزاری بانک سپه با همین دیدگاه که ما فرصت مناسب به وجود آمده در بازار سرمایه را از دست دادیم معتقد است که خود دولت هم چنین استقبالی را پیش‌بینی نکرده بود به همین خاطر نتوانست به درست از فرصت پیش آمده استفاده کند؛ در ادامه قسمت اول مصاحبه بازار با این کارشناس با سابقه بازار سهام را می‌خوانید.

دعوای دو وزیر نفت و اقتصاد بر سر عرضه پالایشی، می‌تواند عمدی باشد به خاطر اینکه انتقاداتی از دولت مبنی بر اینکه چرا بازار سرمایه با این شتاب هر روز رشد می‌کند وجود داشت و شاید آن‌ها به دنبال این بودند که مقداری از التهاب یا  شدت رشد بازار را کاهش دهند

*در دوران رشد بازار ما شاهد اظهار نظرهای متعددی بودیم که اگر روند شاخص کل به همین روال پیش برود ما شاهد افزایش خلق پول در جامعه خواهیم بود که از جمله آن می‌توان به سخنان دکتر عبده تبریزی عضو سابق شورای عالی بورس اشاره کرد که عنوان کردند شاخص کل باید کاهش پیدا کند؛ چه میزان چنین اظهاراتی توانسته بر کاهش روند شاخص موثر باشد؟
نامه‌ها یا صحبت کارشناسان بازار همیشه بوده و هست و هر روز فعالان بازار در مصاحبه‌ با رسانه‌ها  نقطه نظراتشان را بیان می‌کنند، این موضوع را نمی‌توان عامل اصلاح یا ریزش بازار دانست. عوامل متعددی در ایجاد چنین وضعیتی دخیل هستند و این مصاحبه‌ها می‌تواند یکی از این عوامل باشد که معمولا هر بازار فرصت آربیتراژ(در علم اقتصاد و مالی به معنای بهره گرفتن از تفاوت قیمت بین دو یا چند بازار برای کسب سود است)، ایجاد می‌کند و سرمایه گذاران به صورت مستمر و در برخی از مواقع به شکل هیجانی به سمت این بازار هدایت می‌کنند.

 این سوال را می‌توان طرح کرد که ادامه روند کنونی بازار با توجه به وضعیت کلی اقتصاد ایران و تحریم‌ها و همچنین مشکلات صنایع مختلفی طبیعی است؟ یا اینکه به نوعی قیمت‌ها هیجانی است؟ این را هر تحلیل گر و سرمایه گذار از خود بپرسد که در چه فضای دارد کار می‌کند.

رشد بازار یک فرصت طلایی بود که ما  آن را از دست دادیم. می‌توانستیم این منابعی که وارد بورس شده است را به سمت تولید هدایت کنیم که متاسفانه این کار را انجام ندادیم چرا که زیرساخت‌های لازم فراهم نبود

تا حدود زیادی وقتی که بازار سهام بیش از بازارهای دیگر رشد می‌کند بحث ارزندگی و ارزش ذاتی سهام مطرح می‌شود و در همین راستا بسیاری از سهامداران، قیمت‌ها و پی به ای  را  در سهام دیدند که تا الان در بازار نداشته و این طبیعی است که بسیاری نسبت به ادامه روند بازار دچار تردید شوند. این تردیدها خود را در عرضه زیاد سهام نشان می دهد کما اینکه تصمیماتی هم گرفته شد، تا جای که معاون اول رئیس جمهور طی ابلاغیه‌ای اعلام کردند که شرکت‌ها می‌توانند تا ۲۵ درصد سهامشان را عرضه کنند.

یکی از مشکلاتی که ما در بازار داشتیم و داریم، میزان شناوری سهام و یا سهام شناور آزادی که در دست مردم است؛ اکثر شرکت‌ها درصد کمی از سهام‌شان در بازار دست به دست می‌شود و این بحث مطرح است که شرکت‌ها سهام خود را عرضه کنند تا بتوانند جلوی تقاضای شتابان در بازار را بگیرند که این عرضه‌ها بی تاثیر نبوده است. همچنین بخشی از ریزش بازار به عدم هماهنگی برمی‌گردد که بین وزارت‌خانه‌های نفت و اقتصاد در رابطه با صندوق پالایشی ایجاد شد.

*ممکن بود که این اختلاف بین دو وزارت خانه عمدی بوده باشد؟
من پشت پرده‌ها را نمی‌دانم، می‌تواند عمدی هم باشد به خاطر اینکه انتقاداتی از دولت مبنی بر اینکه چرا بازار سرمایه با این شتاب هر روز رشد می‌کند وجود داشت و شاید آن‌ها به دنبال این بودند که مقداری از التهاب یا  شدت رشد بازار را کاهش دهند.

 باید حواسمان باشد که موضوع سرمایه مردم است  به محض اینکه قوانین احتیاطی و قوانین باز دارنده یا بعضی از موارد قانونی خلق الساعه را بخواهیم در بازار حاکم کنیم سرمایه زودتر می‌ترسد و جابه جا می‌شود کما اینکه مشاهده کردید، بازار سرمایه که به عنوان یک سپر تورمی مطرح است، بورس در زمانی که افزایشی بود، سایر بازار انگیزه‌ای برای رشد نداشتند و مردم سرمایه خود را به سمت آن‌ها نمی‌برند؛ اما بعد از آن چه اتفاقی افتاد؟ شما دیدید همین دو ماهی که بازار سرمایه دچار نزول شد بازارهای موازی شروع به رشد کردند که در واقع بخشی از آن  به ضرر منافع ملی و مردم هست چرا که قیمت‌ دلار و سکه به صورت مستقیم بر روی کالاها اثر می‌گذارد، به خصوص کالاهای که مواد اولیه آن‌ها وارداتی است یا محصولاتی که مستقیم وارد کشور می‌شوند  دچار نوسانات قیمتی شدید شدند، بنابراین بازار سرمایه به نوعی  منجی سایر بازارها بوده است، یعنی فضای اقتصادی را آرام‌تر کرد.

باید در بازار بورس سیستم‌های باشد که بتواند نقدینگی را به درستی به سمت تولید هدایت کند. رشد بازار یک فرصت طلایی بود که ما  آن را از دست دادیم. می‌توانستیم این منابعی که وارد بورس شده است را به سمت تولید هدایت کنیم که متاسفانه این کار را انجام ندادیم چرا که زیر ساخت‌های لازم را فراهم نبود و همچنین خود سازمان بورس هم  فکر نمی‌کرد که چنین استقبالی از بازار سرمایه صورت بگیرد.

باید بازارگردان حرفه‌ای را جایگزین دامنه نوسان می‌کردیم
*بهتر نبود روند صعودی بازار حفظ شود و به جای اینکه جلوی رشد بازار را به منظور تعادل شاخص بگیریم  میزان عرضه‌های اولیه را افزایش دهیم؟

بله می‌شد اما یک مقدار دیر اقدام کردیم. بازار به دنبال این بود که یکسری اقداماتی را جهت ماندگاری بیشتر سرمایه در بورس انجام دهد ولی همانگونه که عنوان کردم آن ها پیشبینی نمی‌کردند که با این رشد شتابان حضور مردم در بازار مواجه شوند به همین دلیل تمهیداتی چندانی انجام ندادند.

عرضه اولیه‌ها یکی از عواملی بود که می‌توانست در روند بازار موثر باشد که متاسفانه به خوبی از آن استفاده نشد؛ سهم‌های که با مبالغ کم و تعداد کم بین سرمایه گذاران توزیع شد که بیشتر شبیه شوخی بود، عرضه اولیه هایی با مبلغ سرمایه گذاری ۲۰ هزار تومان که فایده ای نداشت.

باید از قبل تمهیداتی چیده می‌شود که مردم را به صورت مستقیم وارد بازار نکنیم. باید عرضه‌های اولیه را به صندوق‌های سرمایه گذاری می‌دادیم که مردم هم به سمت سرمایه‌گذاری در این صندوق‌ها حرکت می‌کردند چرا که این صندوق هم مدیریت حرفه‌ای دارند و هم به صورت فعال و به روز هستند. اگر عرضه‌های اولیه را به همین سمت گسیل می‌دادیم و مردم هم تشویق می کردیم به جای اینکه مستقیم در این بازار پر تلاطم و پر از ریسک و خطر سرمایه گذاری کنند، پول خود را به سمت این صندوق‌ها ببرند، چنین اتفاقاتی نمی‌افتاد، در کنار این موارد باید بازارگردان حرفه‌ای را جایگزین دامنه نوسان می‌کردیم و به تدریج برای یکسری از سهم‌های بزرگ میزان دامنه نوسان را بر می‌داشتیم یا افزایش می‌دادیم.

در کنار بحثی که الان به درستی ریاست سازمان و کارشناسان مطرح کردند، موضوع بازارگردانی حرفه‌ای است. اگر ما بتوانیم برای هر سهمی چندین بازارگردان داشته باشیم نیازی به دامنه نوسان نخواهیم داشت، بازارگردان‌ها براساس میزان ریسک‌پذیر و ریسک‌گریزی که روی سهم‌ها دارند، می‌توانند در قیمت‌های مختلف از سهام حمایت کنند و دیگر نیازی ندارد که صف را نگه دارند که در این مورد کمی فرصت سوزی شد.

 موضوع فروش اوراق تبعی سهام  بسیار اثرگذار است و  این سیگنال را به بازار می‌دهند که این سهم‌ها می‌تواند برای شما تا ۲۰درصد بازدهی بدون ریسک در سال داشته باشد. این تصمیمات را می‌توان حاصل اصلاحات تند در یک مقطع زمانی و شرایط خاص دانست و این گونه نباشد که تنها برای یک مقطع زمانی اعمال شود، چرا که همیشه بازار روبه رشد می‌باشد و ممکن است در چند ماه دیگر و یا سال آینده همین استقبال‌ها با شدت بیشتری ادامه داشته باشد و ما باید برای همه شرایط  پلن‌ و برنامه داشته باشیم تا بتوانیم از منابع مردم به درستی صیانت کنیم و در این بازار حس منفی به سرمایه‌گذاران دست ندهد و به نوعی ترس و اضطراب آن‌ها را مدیریت کنیم تا افراد سرمایه خود را بیشتر در بازار نگه دارند و سعی کنیم این منابع را به سمت تولید هدایت کنیم.

*در بازارهای بین المللی ابزارهای مختلفی جهت تعادل بازار وجود دارد به عنوان مثال در بورس‌های پیشرفته یک حد سود و ضرر وجود دارد، آیا امکان اعمال چنین ابزارهای در بازار ما وجود دارد؟
معاملات الگوریتمی به نوعی چنین فضای را ایجاد کرده است، به نوعی می‌توان برنامه خاصی به آن بدهیم که در یک حد ضرر و یا سود اقدام به فروش و خرید کنند، گرچه الان بیشتر مورد استفاده صندوق‌ها و نهادها است، اما زیر ساخت‌های لازم در بازار وجود دارد که افراد عادی هم بتوانند از آن استفاده کنند بخصوص برای کسانی که وقت ندارند به صورت مستمر پیگیر بازار باشند. برداشت کلی بنده این است که حد ضرر و زیان یک مسئله شخصی است، یعنی سهامداران با توجه به درجه ریسک‌پذیری و ریسک گریزی و همچنین منابعی که در بازار سرمایه استفاده می‌شود، از این استراتژی‌ استفاده کنند، سازمان نمی‌تواند برای دیگران حد ضرر و سود تعیین کند در حالی که الان هم سرمایه گذاران حرفه‌ای برای خودشان حد ضرر و سود دارند.

چنین ابزاری  از کنترل سازمان خارج است چون سازمان نمی‌تواند تمام نهادها و افراد حقیقی را مجبور کند که بر اساس یک حد سود و ضرر اقدام کند اما در کنار آن بحث اختیار معاملات و ابزارهای در بورس‌های دنیا وجود دارد که شما می‌توانید بر اساس آن‌ها سود های خوبی و رویایی کسب کنید مانند  بازار دوطرفه، فیوچرز(آتی) و غیره که هم اکنون ما با توجه به مسائل فقهی آن را در نظر بگیرم،  چنین بازارهای نوسان بازار به سمتی حرکت می‌کند که شاید هر کارشناس عادی نتواند آن را تحلیل کند.

پایان بخش اول

کد خبر: ۴۶٬۹۸۶

اخبار مرتبط

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha