بازار؛ گروه بورس: با توجه به توافق اخیر در غزه که بهعنوان نقطهای مهم در کاهش تنشهای منطقهای تلقی میشود، فضای عمومی خاورمیانه تا حدی از التهابهای سیستماتیک فاصله گرفته است. هرچند هنوز مشخص نیست که ایالات متحده در قالب آنچه «صلح بزرگ» مینامد، چه نقشهای برای آینده منطقه دارد، اما این توافق میتواند بهعنوان یک محرک روانی در بازارهای مالی منطقهای و بهویژه بورس تهران تلقی شود.
چشمانداز جدید بازار سرمایه در سایه کاهش تنشهای منطقهای
با فروکش کردن نسبی تنشهای خاورمیانه پس از توافق غزه، احتمالا بازار سرمایه ایران نیز وارد فاز جدیدی از رفتارهای معاملاتی خواهد شد. این فاز، مبتنی بر تقسیمبندی سهگانهای از نمادهاست که هرکدام نقش متفاوتی در شکلگیری روندهای آتی ایفا میکنند.
نمادهای کوچک و متوسطی که اصلاح قیمتی مناسبی را تجربه کردهاند و اکنون با P/E جذاب و گزارشهای مثبت، در آستانه رشد قرار دارند. هرچند هنوز جریان پول قدرتمند وارد این گروه نشده، اما با بهبود فضای سیاسی و کاهش ریسکهای منطقهای، میتوان انتظار داشت که این نمادها نیز به تدریج مورد توجه قرار گیرند
گروه اول: نمادهای لیدر یا پیشرو، همچنان مقصد اصلی جریان نقدینگی هستند. این گروه شامل نمادهایی چون شستا، غدیر، صندوقهای اهرمی، پالایشیها، خودروییها، فولادیها و برخی پتروشیمیهاست. این نمادها نهتنها از منظر حجم معاملات برجستهاند، بلکه بهواسطه گزارشهای مالی قوی و چشمانداز بنیادی، وزن ویژهای در سبد سرمایهگذاران دارند. کاهش تنشهای منطقهای نیز بهعنوان یک عامل روانی، میتواند به تقویت اعتماد عمومی نسبت به این گروه کمک کند.
گروه دوم: این دسته شامل نمادهای کوچک و متوسطی است که اصلاح قیمتی مناسبی را تجربه کردهاند و اکنون با P/E جذاب و گزارشهای مثبت، در آستانه رشد قرار دارند. هرچند هنوز جریان پول قدرتمند وارد این گروه نشده، اما با بهبود فضای سیاسی و کاهش ریسکهای منطقهای، میتوان انتظار داشت که این نمادها نیز به تدریج مورد توجه قرار گیرند.
گروه سوم: نمادهایی که در دو گروه اول و دوم قرار نمیگیرند، فعلاً در حاشیه بازار هستند. این گروه در شرایط فعلی، با توجه به ریسکهای باقیمانده و عدم جذابیت بنیادی، گزینه مناسبی برای سرمایهگذاری نیستند مگر در شرایطی که بازار به رشد فراگیر برسد.
استراتژی ترکیبی در فضای پساتوافق
با وجود کاهش نسبی تنشها، هنوز نمیتوان از حذف کامل ریسکهای سیاسی و اقتصادی سخن گفت. از همین رو، استراتژی ۵۰-۵۰ (نیمی در سهام و نیمی در صندوقهای طلا) همچنان منطقی به نظر میرسد. این ترکیب، انعطافپذیری لازم را برای مواجهه با تحولات پیشبینینشده فراهم میکند. در صورت تداوم فضای مثبت، میتوان وزن سهام را افزایش داد و در صورت بازگشت تنشها، به سمت داراییهای امنتر چرخش کرد.
نقش گزارشهای مالی در کفسازی بازار
انتشار گزارشهای ماهانه و میاندورهای شرکتها، نشاندهنده بهبود نسبی عملکرد آنهاست؛ بهویژه در شرایطی که نرخ دلار در بازار توافقی به بالای ۹۰ هزار تومان رسیده و سیاستهای ارزی جدید به نفع شرکتهای صادراتمحور عمل کردهاند. این گزارشها میتوانند نقش مهمی در کفسازی قیمتی ایفا کرده و نسبت P/E بازار را بهبود بخشند.
جریان پولی اخیر در بازار نه حاصل دخالتهای دولتی بوده و نه ناشی از هیجانات مقطعی است. بلکه این جریان، با هدف کسب سود و بر پایه اطلاعات دقیق از تغییرات سیاستهای ارزی وارد بازار شده است. حضور حقوقیها و برخی کدهای خاص از ابتدای مهر، نشاندهنده برنامهریزی قبلی برای بهرهبرداری از فضای جدید اقتصادی است
برخلاف تصور برخی، جریان پولی اخیر در بازار نه حاصل دخالتهای دولتی بوده و نه ناشی از هیجانات مقطعی است. بلکه این جریان، با هدف کسب سود و بر پایه اطلاعات دقیق از تغییرات سیاستهای ارزی وارد بازار شده است. حضور حقوقیها و برخی کدهای خاص از ابتدای مهر، نشاندهنده برنامهریزی قبلی برای بهرهبرداری از فضای جدید اقتصادی است.
با توجه به توافق غزه و کاهش نسبی تنشها، این جریان پولی ممکن است با اعتماد بیشتری در بازار باقی بماند، اما همچنان باید توجه داشت که وابستگی عمیقی به بازار ندارد و در صورت تحقق بازدهی مطلوب، احتمال خروج آن وجود دارد.
پاییز ۱۴۰۴ فصل آزمون برای بازار سرمایه
پاییز ۱۴۰۴ را میتوان فصل آزمون برای بازار سرمایه ایران دانست؛ فصلی که در آن هم فرصتهای بنیادی وجود دارد و هم چالشهای ساختاری. بر اساس الگوهای تقویمی چهار سال اخیر، اواخر مهرماه معمولاً نقطه تشکیل کف قیمتی بوده و از آبان تا اردیبهشت، بازار وارد موجی صعودی میشود. این تجربه تاریخی، همراه با کاهش نسبی تنشهای سیاسی، میتواند زمینهساز بازگشت اعتماد به بورس باشد.
در این مسیر، عوامل متعددی میتوانند به تقویت بازار کمک کنند. نخست، انتشار گزارشهای میاندورهای قوی از سوی شرکتهاست؛ بهویژه اگر حاشیه سود فصل تابستان حفظ شده باشد، این گزارشها نقش مهمی در کفسازی قیمتی و کاهش نسبت P/E ایفا خواهند کرد. دوم، پایداری نسبی در تأمین انرژی صنایع است. برخلاف سالهای گذشته، تأمین برق و گاز در مهر و آبان بهبود یافته و این موضوع به تولید حداکثری شرکتهای بزرگ کمک کرده است. سوم، ثبات نسبی نرخ ارز در بازار توافقی است؛ نرخ دلار بالای ۹۰ هزار تومان به نفع شرکتهای صادراتمحور عمل کرده و چشمانداز فروش آنها را بهبود بخشیده است. چهارم، افزایش درآمدهای مالیاتی دولت است که با کاهش نیاز به استقراض یا فشار بر بازار بدهی، فضای روانی بازار را آرامتر کرده و احتمال مداخلههای تورمزا را کاهش داده است.
با این حال، چالشهایی نیز پیشروی بازار قرار دارد از جمله تداوم تحریمها و ابهام در روابط بینالملل. هرچند توافق قاهره با آژانس انرژی اتمی یک گام مثبت بود، اما رفع تحریمها همچنان با موانع سیاسی روبهروست. بحران انرژی در زمستان نیز یکی دیگر از نگرانیهاست؛ با نزدیک شدن به فصل سرد، احتمال ناترازی گاز و برق وجود دارد که میتواند تولید برخی صنایع را محدود کند. همچنین، سیاستهای قیمتگذاری دستوری در برخی صنایع، سودآوری شرکتها را تهدید کرده و مانع رشد پایدار ارزش سهام میشود. نوسانات نرخ ارز و سیاستهای پولی ناپایدار نیز از دیگر عوامل تضعیفکننده اعتماد سرمایهگذاران هستند.
در جمعبندی، پاییز ۱۴۰۴ میتواند نقطه شروعی برای بازگشت تدریجی اعتماد به بازار سرمایه باشد، بهویژه اگر گزارشهای مالی شرکتها، ثبات نسبی نرخ ارز و کاهش تنشهای سیاسی ادامه یابد. با این حال، سرمایهگذاران باید همچنان با احتیاط عمل کنند و ترکیبی از نمادهای بنیادی، لیدر و اصلاحشده را در سبد خود نگه دارند. در این فصل، بیش از هر زمان دیگری، تحلیل دقیق، چرخش هوشمندانه داراییها و رصد مستمر اخبار اقتصادی و سیاسی، کلید موفقیت در بازار خواهد بود.
نظر شما