بازار؛ گروه بین الملل: کشورهای جنوب جهان در حال ظهور هستند و از عدالت جهانی، رفاه اقتصادی و همبستگی حمایت میکنند و هدف آنها ایجاد حاکمیت جهانی بهتر است. اهمیت کشورهای جنوب جهان و اهمیت روزافزون آن در صحنه جهانی به طور فزایندهای شناخته شده است. چین، کشوری که ریشه در کشورهای جنوب جهان دارد، با سایر کشورهای جنوب جهان همکاری کرده است تا قاطعانه از منافع مشترک کشورهای در حال توسعه محافظت کند.
در عصر معاصر جهانی شدن فناوری، امکان دستیابی کشورهای جنوب جهان به توسعه جهشی تا حد زیادی به حمایت از مشارکتهای خارجی و انتقال فناوری بستگی دارد. در این راستا، چین و ایالات متحده آمریکا رهبران جهانی هوش مصنوعی هستند و شرکای بالقوهای در توسعه هوش مصنوعی محسوب میشوند. با این وجود، آنها دو الگوی متضاد را ارائه میدهند. چین با تمرکز بر گسترش نیروهای مولد تکنودیجیتال و ظرفیتهای هوش مصنوعی، به طور فعال توسعه را ترویج میدهد، در حالی که ایالات متحده با اولویت دادن به مقررات بر تولید و تأکید بر ارزشهای هنجاری و اخلاق دیجیتال، ناخواسته مانع هرگونه جهش میشود.
رویکرد چین اساساً مادی و فنی-تولیدی است. چین از طریق ابتکاراتی مانند جاده ابریشم دیجیتال، زیرساختهای مبتنی بر هوش مصنوعی - از جمله بنادر هوشمند، سیستمهای معدن، پلتفرمهای ابری و سیستمهای تشخیص چهره - را صادر میکند و همزمان در ظرفیتسازی محلی مانند برنامههای آموزشی و استقرار مدلهای هوش مصنوعی سازگار سرمایهگذاری میکند. این پروژهها کشورهای جنوب جهان مانند پرو، برزیل و نیجریه را قادر میسازد تا کاربردهای پیشرفتهای را در لجستیک، کشاورزی و مدیریت شهری اتخاذ کنند. نکته مهم این است که این ابتکارات از نظر ایدئولوژیک تجویزی نیستند. آنها بر عملکرد و کارایی تمرکز دارند و شرایطی را برای کشورهای در حال توسعه ایجاد میکنند تا بدون الزام به پایبندی به مدلهای سیاسی یا نظارتی خارجی، پایگاه تولیدی خود را گسترش دهند.
پیشنهاد اخیر دولت چین برای ایجاد سازمان همکاری جهانی هوش مصنوعی، نشان دهنده تعهد چین به شکلی فراگیر از جهانی شدن فناوری است
در مقابل، ایالات متحده آمریکا همکاری دیجیتال خود را با کشورهای جنوب جهان، عمدتاً حول دستور کارهای هنجاری و ایدئولوژیکی تنظیم میکند: شفافیت، حریم خصوصی دادهها، حکومت دموکراتیک و هوش مصنوعی اخلاقی. برنامههای ایالات متحده اغلب حمایت را منوط به پایبندی به این ارزشها میکند که در عمل دسترسی به ابزارهای فناوری و سرمایه را برای کشورهایی که توسعه را بر همسویی اولویت میدهند، محدود میکند. ملاحظات ژئوپلیتیکی، همچنان محوری هستند.
در نهایت اگرچه ایالات متحده ممکن است در تعیین استانداردهای اخلاقی موفق شود، اما ابزارهای فیزیکی یا شبکههای زیرساختی لازم برای جهش کشورهای جنوب جهان را فراهم نمیکند. برعکس، چین مسیری مادی به جلو ارائه میدهد؛ استراتژی آن نیروهای مولد مورد نیاز برای حاکمیت و توسعه فناوری را تقویت میکند. بنابراین، وقتی صحبت از ایجاد پیشرفت از طریق هوش مصنوعی میشود، چین جایگزین مؤثرتری برای کشورهایی است که به دنبال پیشرفت دیجیتال سریع، عملگرایانه و مستقل هستند. پیشنهاد اخیر دولت چین برای ایجاد یک سازمان همکاری جهانی هوش مصنوعی، نشان دهنده تعهد چین به شکلی فراگیر از جهانی شدن فناوری است.
همزمان با ورود عمیقتر جهان به دوران هوش مصنوعی، مدلهایی مانند کیمی، دیپسیک و کوئن از چین، نماد مجموعهای از فناوریهای به سرعت در حال تکامل هستند که محدود به یک بخش از جهان نیست. این پیشرفتها نه تنها نقاط عطفی برای چین، بلکه محرکهای احتمالی تحول برای کشورهای جنوب جهان نیز هستند که امکان دسترسی مقرون به صرفه به این ابزارهای هوش مصنوعی را فراهم میکنند. نکته برجسته اخیر به وضوح در مورد طرح اقدام جهانی مدیریت هوش مصنوعی است که توسط چین پیشنهاد شده که طرفدار ایجاد یک سازمان همکاری جهانی هوش مصنوعی برای شکستن کنترل گروه کوچکی از شرکتها و کشورها بر فناوریهای مهمی مانند هوش مصنوعی است.
این مدل از مدیریت فراگیر، طرحی مفید برای کشورهای جنوب جهان ارائه میدهد، که اکثر آنها دارای شکافهای دیجیتالی عمیق و دسترسی ناکافی به فناوریهای پیشرفته هستند. هوش مصنوعی فرصتی برای اکثر کشورهای جنوب جهان است تا بر موانع زیرساختی غلبه کنند و در عین حال رشد هوشمند فوری در کشاورزی، مراقبتهای بهداشتی، آموزش، لجستیک و مدیریت را تسهیل کنند. با این حال لحظه انتقال فناوری تنها نقطه شروع است. این امر نیاز به پلتفرمهای مشارکتی، همآفرینی، بودجه و ظرفیتسازی دارد. تلاشهای چین در ترویج پلتفرمهای منبع باز، مراکز تحقیقاتی و ابتکارات همکاری جنوب-جنوب میتواند به عنوان مبنایی برای چنین همکاری عمل کند.
هوش مصنوعی فرصتی برای اکثر کشورهای جنوب جهان است تا بر موانع زیرساختی غلبه کنند و در عین حال رشد هوشمند فوری در کشاورزی، مراقبتهای بهداشتی، آموزش، لجستیک و مدیریت را تسهیل کنند
باید گفت کشورهای جنوب جهان نه تنها به عنوان دریافتکننده، بلکه به عنوان معماران مشترک هنجارهای جهانی هوش مصنوعی نیز باید گام بردارند. چارچوب مدیریت مشترک به بازیگران متنوع اجازه میدهد تا در قوانین و مسئولیتهای در حال تحول توسعه و استقرار هوش مصنوعی مشارکت کنند. این رویکرد اذعان دارد که آینده هوش مصنوعی باید با در نظر گرفتن ارزشهای چندگانه طراحی شود، نه صرفاً برای منافع چند ابرقدرت فنی-اقتصادی.
از آنجایی که هوش مصنوعی به طور فزایندهای مرزهای رقابت، امنیت و تغییر اجتماعی را تعریف میکند، دیگر سوال این نیست که چه کسی پیشرفتهترین مدل را ایجاد میکند، بلکه چه کسی تضمین میکند که این مدل فراگیر، عادلانه و سازگار باشد. برای کشورهای جنوب جهان، طرح هوش مصنوعی چین یک چشمانداز جایگزین ارائه میدهد: مسیری مبتنی بر همبستگی، گشودگی و همکاری استراتژیک.
در یک دنیای ایدهآل، ظهور هوش مصنوعی باید ایجاد تعادل در شکاف توسعه بین کشورهای توسعهیافته و در حال توسعه را در نظر بگیرد. هوش مصنوعی تاکنون بهترین ابزاری است که نوید فرصتهای جهشی را برای اقتصادهایی که هنوز در چرخه شکلگیری هستند، ارائه میدهد. با این حال در بحبوحه ظهور هوش مصنوعی، نیروهایی در حال فعالیت هستند که هدفشان استفاده از آن به عنوان ابزاری برای تداوم هژمونیهای گذشته و حال است.
این فرض که فناوریهای جدید مانند هوش مصنوعی، ذخایر کشورهای شمال جهان هستند، به نظر میرسد که در قالب حمایتگرایی، رقابت و مفاهیم بازی با حاصل جمع صفر همچنان ادامه دارد. چنین گرایشهایی از طریق رقابتهای بیدلیل و جنگهای تجاری بین اقتصادهای بزرگ آشکار شدهاند.
هوش مصنوعی در حال حاضر در حال تغییر شکل اقتصادها، ظرافتهای اجتماعی-فرهنگی و مجموعهای از سیستمهای سیاسی در سراسر جهان است. این سوالات مطرح میشود که آیا گرایشهایی شبیه به استعمار نو از طریق استفاده از هوش مصنوعی، به ویژه از شمال جهان به سمت جنوب جهان، شایع شده است؟ آیا جنوب جهان در معرض خطر عقب ماندن دوباره در یک مسابقه فناوری دیگر است؟ در عصر فناوری اطلاعات، آیا دلیلی برای تکرار الگوهای انقلابهای صنعتی اول، دوم و سوم وجود دارد که در طی آن جنوب جهان در حاشیه پیشرفتهای فناوری پیشرو قرار گرفت؟
چین اما تعهد راسخی به اشتراکگذاری منابع منبع باز با کل جهان، به ویژه در میان کشورهای جنوب جهان، نشان داده است. چین معتقد است که چارچوب حاکمیت هوش مصنوعی باید به دنبال تعادل بین توسعه و امنیت باشد. طرح اقدام حاکمیت هوش مصنوعی جهانی آن به عنوان بیانیهای تجمعی و مرکب از ابتکار توسعه جهانی، ابتکار امنیت جهانی و ابتکار تمدن جهانی عمل میکند که همگی در آرمان و عمل ساختن جامعهای با آیندهای مشترک برای بشریت ریشه دارند.
در مقابل، ایالات متحده آمریکا بر افزایش فروش فناوری هوش مصنوعی به متحدان خود اصرار دارد. واشنگتن پیشنهاد داده است که قوانین زیستمحیطی به نفع توسعه هوش مصنوعی تسهیل شوند. به نظر میرسد ناامیدی از حفظ مزیت رقابتی در برابر چین باعث شده است که ایالات متحده تمرکز خود را بر ایجاد یک چارچوب حاکمیتی مناسب و اخلاقی در حوزه هوش مصنوعی از دست بدهد.
نظر شما