بازار؛ گروه بورس: در شرایطی که بازار سرمایه با افتهای پیدرپی و خروج گسترده سرمایهگذاران حقیقی مواجه است، سخنان اخیر وزیر اقتصاد مبنی بر توقف حمایتهای ویژه از بورس، موجی از نگرانی و واکنشهای انتقادی را در میان فعالان اقتصادی و کارشناسان بهدنبال داشته است. شهیر محمدنیا، تحلیلگر اقتصادی، در یادداشتی اختصاصی برای بازار به بررسی تبعات این رویکرد پرداخته و نسبت به پیامدهای آن هشدار داده است. در ادامه جزئیات را بخوانید؛
وزیر محترم اقتصاد امشب صریحاً اعلام کردند که دیگر برنامهای برای حمایت ویژه از بازار سرمایه ندارند، چرا که ترجیح میدهند منابع را مستقیماً به بنگاهها اختصاص دهند.
وزیر اقتصاد میفرمایند منابع نداریم؛ اما آیا میدانند که از ابتدای سال تا امروز، بیش از ۵۰ همت پول حقیقی از بازار خارج شده است؟ این خروج سرمایهها، یعنی مرگ تدریجی بورس، یعنی نابودی اعتماد، یعنی تضعیف سازوکار بازار آزاد، و در نهایت، افزایش وابستگی بنگاهها به تسهیلات بانکی تورمزا
این حرف در ظاهر منطقیست، اما در باطن، نگرانکننده و دور از واقعیتهای اقتصادی است. آیا ایشان واقعاً نمیدانند که بازار سرمایه، شریان حیاتی تأمین مالی برای همین بنگاههاست؟ مگر غیر از این است که سالم بودن بازار سرمایه یعنی تسهیل در تأمین منابع برای تولید و صنعت؟
این تصمیم مانند این است که بخواهیم خون را مستقیماً به سلولها تزریق کنیم، بیآنکه از طریق رگها عبور کند! نتیجهاش روشن است: نه تنها کمکی به بنگاهها نمیشود، بلکه اعتماد عمومی نسبت به کل سازوکار اقتصادی از بین خواهد رفت.
حمایت، زمانی معنا دارد که خروجیاش ملموس باشد. اما آنچه امروز شاهدش هستیم، حمایتهای نمایشی و مقطعی است که نه تنها کفسازی نکردهاند، بلکه باعث شکلگیری کفهای عمیقتر و قعرهای جدید شدهاند. آنوقت میفرمایند دیگر نمیتوان حمایت کرد؟ پس باید پرسید: آیا اصلاً حمایتی صورت گرفته بود؟
وزیر محترم میفرمایند منابع نداریم؛ اما آیا میدانند که از ابتدای سال تا امروز، بیش از ۵۰ همت پول حقیقی از بازار خارج شده است؟ این خروج سرمایهها، یعنی مرگ تدریجی بورس، یعنی نابودی اعتماد، یعنی تضعیف سازوکار بازار آزاد، و در نهایت، افزایش وابستگی بنگاهها به تسهیلات بانکی تورمزا.
در چنین شرایطی، تصمیم به رها کردن بازار سرمایه، درست شبیه آتش زدن پل پشت سر ارتش خودی است و شاید بهتر باشد بگوییم: شتر زخمی را رها کردن وسط بیابان، نه جوانمردیست و نه عقلانی.
مردم، حق دارند که از بازار ناامید شوند و فرار کنند. اعتماد، یکشبه بازنمیگردد، اما یکشبه از دست میرود. و این همان چیزیست که امروز، با حرفهای امشب، در حال اتفاق افتادن است.
در نتیجه میتوان ادعا کرد سخنان وزیر اقتصاد، اگرچه با نیت تخصیص بهینه منابع مطرح شدهاند، اما در عمل میتوانند به تضعیف یکی از مهمترین نهادهای تأمین مالی کشور منجر شوند. بازار سرمایه، نه یک بخش فرعی، بلکه ستون فقرات اقتصاد مولد است. بیتوجهی به آن، به معنای بیتوجهی به آینده تولید، اشتغال و اعتماد عمومی است. اصلاح این مسیر، نیازمند بازنگری فوری در سیاستگذاری و گفتوگویی صادقانه با فعالان بازار است پیش از آنکه دیر شود.
نظر شما