علیرضا مبصر؛ گروه بورس: بازار جهانی مس در هفتههای اخیر شاهد جهشی چشمگیر بوده است؛ بهای این فلز استراتژیک در بازار کامکس آمریکا با عبور از سطح ۵.۵۰ دلار به ازای هر پوند (معادل تقریبی ۱۲,۱۲۵ دلار به ازای هر تن) به بالاترین سطح خود در بیش از دو سال گذشته رسیده و نگاهها را بار دیگر به آینده این بازار دوخته است. در شرایطی که روندهای کلان همچون گسترش صنایع انرژیهای تجدیدپذیر، توسعه خودروهای برقی و نوسازی زیرساختها در اقتصادهای بزرگ، تقاضا برای مس را تقویت کردهاند، بسیاری از تحلیلگران از آغاز دورهای تازه در بازار فلزات صنعتی سخن میگویند؛ دورهای که ممکن است با فاز جدیدی از افزایش قیمت همراه باشد.
اما در این میان، یک پرسش اساسی برای سرمایهگذاران ایرانی مطرح است: چرا با وجود جهش قیمت مس در بازار آمریکا، شرکتهای فعال در حوزه فلزات اساسی در بورس تهران هنوز بازتاب ملموسی از این رشد را در صورتهای مالی خود نشان نمیدهند؟ آیا علت را باید در سازوکارهای قیمتگذاری جستوجو کرد، یا موضوع، به تفاوت مبنای مرجع جهانی در بازار ایران بازمیگردد؟
پاسخ به این پرسش، مستلزم بررسی دقیق تفاوت میان بورس فلزات لندن (LME) و بازارهای آمریکا و تأثیر این تفاوت بر درآمدزایی شرکتهای بورسی کشور است.

اختلاف معنادار قیمتها؛ واگرایی بازارهای مس امریکا و انگلستان
یکی از دلایل اصلی اختلاف محسوس قیمت مس میان بازار آمریکا و بورس فلزات لندن را باید در تحولات سیاسی و سیاستگذاریهای کلان اقتصادی ایالات متحده جستوجو کرد. در حال حاضر، بهای مس در بازار کامکس آمریکا به حدود ۱۲,۱۲۵ دلار در هر تن رسیده، در حالیکه قیمت این فلز در بورس فلزات لندن (LME) حدود ۹,۶۴۰ دلار است؛ به بیان دیگر، مس در بازار آمریکا با بیش از ۲۵.۸ درصد اختلاف قیمتی نسبت به بازار لندن معامله میشود. این گپ غیرمعمول، ریشه در دو عامل مهم دارد که مستقیماً بر چشمانداز سیاستگذاری و نیز ساختار تعرفهای آمریکا اثر گذاشتهاند.
عامل نخست، گمانهزنیها درباره احتمال کنارهگیری زودهنگام جروم پاول، رئیس فدرال رزرو آمریکاست؛ موضوعی که فضای سیاست پولی ایالات متحده را در وضعیت انتظاری قرار داده است. با وجود تداوم سیاستهای انقباضی در ظاهر، سیگنالهایی از داخل دولت ترامپ ، بهویژه از سوی بسنت، وزیر خزانهداری، بر لزوم متمایلشدن به سیاستهای تسهیلگرایانه تأکید دارد. کاهش نرخ بهره یا توقف چرخه افزایش آن میتواند به تضعیف دلار، افزایش تقاضای سرمایهگذاری برای فلزات و در نتیجه، رشد قیمتها دامن بزند. بازار کامکس، که حساسترین واکنشها را نسبت به سیاست پولی آمریکا دارد، پیشخور این تغییر احتمالی را در قیمتها منعکس کرده است.
عامل دوم اما به مراتب فوریتر و فشردهتر است: تعرفههای گسترده دولت ترامپ بر واردات صنعتی، بهویژه در صنایع مرتبط با مس. این تعرفهها که اخیراً با هدف تقویت تولید داخل و فشار بر چین مجدداً تقویت شدهاند، موجب شده تا هزینه تولید بسیاری از محصولات مسمحور در آمریکا بالا برود. نتیجه طبیعی این سیاست، رشد تقاضا برای فلزات در بازار داخل و جهش قیمتی مس در بازار آمریکا بوده است؛ در حالیکه در بورس فلزات لندن، که از جریان تجارت جهانی و تقاضای صنعتی چین تأثیر میپذیرد، همچنان قیمتها با احتیاط بیشتری حرکت میکنند.
این واگرایی قیمتی نهتنها برای فعالان بازار جهانی، بلکه برای شرکتهای فلزات اساسی در ایران نیز اهمیت دارد. چرا که مبنای قیمتگذاری صادراتی این شرکتها، LME است و نه COMEX؛ بنابراین در حالیکه قیمت جهانی مس از نگاه رسانههای آمریکایی اوج گرفته، شرکتهای بورسی ایران هنوز در چارچوب قیمتهای محافظهکارانه بورس لندن قیمتگذاری میشوند.
در حالیکه LME همچنان زیر ۱۰ هزار دلار مانده، بازار کامکس با شتاب پیشخورِ سیاستگذاری احتمالی آمریکا را به تصویر کشیده است

قیمتگذاری در ایران؛ وابسته به لندن، بینصیب از CME
در نگاه اول، رشد قیمت مس در بازارهای جهانی میتواند نویدبخش افزایش سودآوری برای شرکتهای تولیدکننده فلزات اساسی باشد اما واقعیت آن است که در ساختار قیمتگذاری صادراتی شرکتهای بورسی ایران، تنها یک بازار مرجع وجود دارد: بورس فلزات لندن (LME). به بیان روشنتر، حتی اگر قیمت مس در بازار آمریکا به اوجهای تاریخی برسد، تا زمانی که قیمت در LME این رشد را تأیید نکند، عملاً درآمد شرکتهایی همچون «فملی» یا «فباهنر» دستخوش تغییری نمیشود.
قیمتگذاری محصولات این شرکتها چه در صادرات و چه در فروش داخلی از طریق بورس کالا بر پایه میانگین قیمت ماهانه LME انجام میشود. این وابستگی ساختاری، شرکتهای فلزات اساسی را از بهرهمندی مستقیم و آنی نسبت به نوسانات مثبت در بازارهایی چون COMEX یا CME محروم میسازد. در نتیجه، هرگونه جهش قیمتی در بازار آمریکا، تنها در صورتی به درآمد این شرکتها تسری مییابد که بورس فلزات لندن نیز مسیر صعودی مشابهی را دنبال کند.
از سوی دیگر، حتی در صورت شروع همگرایی میان قیمتهای دو بازار، وجود تأخیر زمانی در محاسبه میانگین قیمت ماهانه LME نیز سبب میشود که انعکاس این رشد در صورتهای مالی شرکتها با تأخیر نمایان شود. این وضعیت، بارها باعث شده است که تحلیلگران بازار سرمایه در ایران، با وجود مشاهده رشد جهانی قیمتها، شاهد بیتفاوتی سهام شرکتهای فلزات اساسی در بورس تهران باشند.
در نهایت، شرکتهایی که از نظر عملیاتی به بازار صادراتی وابستهاند، تنها زمانی از رونق بازار جهانی منتفع میشوند که تغییرات قیمتی نه در COMEX، بلکه در بورس لندن بهعنوان مرجع رسمی قیمتگذاری، تثبیت شده باشد—و این موضوع، اهمیت رصد دقیق رفتار بازار LME را دوچندان میکند.
رشد پرشتاب قیمت مس در آمریکا، فعلاً تأثیری بر سودآوری «فملی» و دیگر تولیدکنندگان داخلی ندارد؛ تا زمانیکه بورس لندن این افزایش را تأیید نکند، صورتهای مالی تغییری نخواهند کرد

آیا همگرایی بین این دو بازار ممکن است!؟
تا پیش از این، رفتار قیمتی مس در بورس فلزات لندن و بازار کامکس آمریکا، اگرچه گاهی با اختلافات مقطعی همراه بود، اما در نهایت مسیرهای مشابهی را طی میکردند. این دو بازار، تحت تأثیر تقاضای صنعتی جهانی، نرخ بهره، موجودی انبارها، و چشمانداز اقتصاد چین، معمولاً با واکنشهای هماهنگ به تغییرات بنیادی پاسخ میدادند؛ بهطوریکه هرگونه افزایش یا کاهش پایدار در یکی، بهسرعت در دیگری نیز منعکس میشد.
اما در شرایط فعلی، شکاف قیمتی بیش از ۲۵ درصدی میان این دو بازار، زنگ خطری برای احتمال واگرایی ساختاری در بازار جهانی مس است. اگر تعرفههای سنگین دولت آمریکا و تحولات سیاسی در ساختار فدرال رزرو ادامه یابند و از سوی دیگر، LME به دلایلی نظیر رکود در چین یا ضعف تقاضای اروپایی نتواند از قیمتهای بالا حمایت کند، این واگرایی میتواند موقتی نباشد.
با این حال، تجربه بازار جهانی فلزات نشان داده که در بلندمدت، عوامل بنیادی غالباً به اجماع میرسند و مسیر قیمتی بازارها دوباره به هم نزدیک میشود. به همین دلیل، بسیاری از تحلیلگران معتقدند این اختلاف فعلی، اگرچه معنادار و اثرگذار است، اما نهایتاً با تعدیل سمت عرضه و تقاضا، به همگرایی خواهد انجامید—مگر آنکه سیاستهای تجاری و پولی آمریکا، ساختار قیمتگذاری جهانی فلز سرخ را بهکلی بازنویسی کند.
نظر شما