۱۶ تیر ۱۴۰۴ - ۱۹:۰۰
بازار در تعادل شکننده؛ سه سناریو و تنها یک مسیر بقا
بازار گزارش می دهد؛

بازار در تعادل شکننده؛ سه سناریو و تنها یک مسیر بقا

به گفته تحلیل‌گران تعادلی شکننده در بورس برقرار شده که اگرچه ممکن است جلوی ریزش‌های هیجانی را بگیرد، اما برای آغاز یک روند صعودی، نیازمند دلایلی فراتر از حمایت‌های مقطعی است.

بازار؛ گروه بورس: اعتماد در بازار سرمایه، سرمایه‌ای تدریجی و شکننده است. نه با وعده‌های کوتاه‌مدت، بلکه با عملکرد مستمر، شفافیت و پاسخ‌گویی بازسازی می‌شود. اگر سرمایه‌گذار احساس کند که در این بازار «شنیده می‌شود» و «قواعد بازی منصفانه است»، نه‌تنها باقی می‌ماند، بلکه سرمایه بیشتری را نیز وارد خواهد کرد. در غیر این صورت، همان‌طور که خالقی هشدار داده، خروج سرمایه‌گذاران حقیقی می‌تواند به یک روند بلندمدت و بازگشت‌ناپذیر تبدیل شود.

پرویز خالقی، کارشناس بازار سرمایه، در تحلیلی صریح و هشدارآمیز به وضعیت ناپایدار معاملات بورس اشاره کرده است و با خبرنگار بازار گفت: برخی نمادها که امروز صف خرید شده‌اند، دقیقاً به قیمت یکشنبه هفته گذشته بازگشته‌اند. این یعنی در طول هفته، نوساناتی رخ داده که بسیاری از سهامداران حقیقی را به فروش در قیمت‌های پایین‌تر واداشته و سپس بازار به همان سطح قبلی بازگشته است.

وی افزود: این وضعیت نه‌تنها تلخ، بلکه نشانه‌ای از فرسایش عمیق اعتماد در میان سرمایه‌گذاران است. بسیاری از افراد حقیقی، با ضرر یا ناامیدی از بازار خارج شده‌اند و شک نکنید، آن‌ها به این زودی‌ها برنمی‌گردند.

پرویز خالقی معتقد است که در چنین شرایطی، بازسازی اعتماد سرمایه‌گذاران نه‌تنها یک ضرورت اقتصادی، بلکه یک الزام راهبردی برای پایداری بازار سرمایه است. بازسازی این اعتماد، نیازمند مجموعه‌ای از اقدامات هماهنگ در سه سطح سیاست‌گذاری، نهادی و عملیاتی است

خالقی پیش‌تر نیز هشدار داده بود که اگر مراقب نباشیم، اصلاح‌های عمیق‌تری در راه خواهد بود. در چنین شرایطی، بازسازی اعتماد سرمایه‌گذاران نه‌تنها یک ضرورت اقتصادی، بلکه یک الزام راهبردی برای پایداری بازار سرمایه است. بازسازی این اعتماد، نیازمند مجموعه‌ای از اقدامات هماهنگ در سه سطح سیاست‌گذاری، نهادی و عملیاتی است. در سطح سیاست‌گذاری، نخستین گام، ثبات در مقررات و پرهیز از تصمیمات خلق‌الساعه است. تغییرات ناگهانی در قوانین بازار، مانند دامنه نوسان یا مالیات بر معاملات، سرمایه‌گذاران را سردرگم و بی‌اعتماد می‌کند. همچنین، تقویت استقلال سازمان بورس از مداخلات سیاسی و اعلام شفاف سیاست‌های کلان اقتصادی، از جمله سیاست‌های ارزی و پولی، می‌تواند افق پیش‌روی بازار را برای سرمایه‌گذاران روشن‌تر کند.

وی ادامه داد: در سطح نهادی، باید زیرساخت‌های بازار تقویت شود. الزام شرکت‌ها به افشای اطلاعات مالی و عملیاتی به‌صورت منظم و قابل اتکا، یکی از پایه‌های اعتماد است. در کنار آن، مبارزه با تخلفات، از جمله معاملات مبتنی بر اطلاعات نهانی یا دستکاری در قیمت‌ها، باید با جدیت دنبال شود. همچنین، توسعه ابزارهای مالی متنوع مانند اختیار معامله و صندوق‌های پوشش ریسک، به سرمایه‌گذاران امکان مدیریت بهتر ریسک را می‌دهد و از رفتارهای هیجانی می‌کاهد.

این کارشناس تاکید کرد: در سطح عملیاتی، بازگرداندن سرمایه‌گذاران حقیقی نیازمند توانمندسازی آن‌هاست. ارتقای سواد مالی، آموزش تحلیل‌گری و تشویق به سرمایه‌گذاری غیرمستقیم از طریق صندوق‌های حرفه‌ای، می‌تواند رفتارهای هیجانی را کاهش دهد. شرکت‌ها و نهادهای بازار نیز باید کانال‌های ارتباطی مؤثر با سهامداران ایجاد کنند و پاسخ‌گوی دغدغه‌های آن‌ها باشند.

احتمال بازگشت به مسیر صعودی بسیار ضعیف است

بازاری که در هفته‌های اخیر نزدیک به ۱۵ تا ۲۰ درصد اصلاح کرده، به‌راحتی و حتی با جریان‌های پولی محدود می‌تواند به تعادل برسد. بنابراین، انتظار می‌رود به‌زودی شاهد متعادل شدن اکثر نمادهای بازار در محدوده‌ی همین اصلاح ۲۰ درصدی باشیم. اما این تعادل، نه نشانه‌ی آغاز رشد، بلکه نقطه‌ای برای تصمیم‌گیری بازار است. نکته‌ی مهم اینجاست که ماهیت پولی که این روزها وارد بازار شده، از جنس هیجان و «بزن بالا ببر» نیست؛ بلکه وظیفه‌ی اصلی آن، همان‌طور که بارها گفته شده، جلوگیری از ریزش بیشتر قیمت‌هاست.

حال اگر فرض کنیم در روزهای آینده بازار به تعادل برسد، پرسش کلیدی این است: انگیزه‌ی خرید چیست؟ آیا پس از تعادل، بازار وارد فاز رشد خواهد شد؟ پاسخ به این پرسش، می‌تواند مسیر بازگشت سرمایه‌هایی را که از بازار خارج شده‌اند، هموار کند. اما مشکل اصلی در فضای مبهم و غبارآلود بازار نهفته است؛ فضایی که حتی برخی از فعالان نمی‌دانند یک ساعت بعد چه خواهد شد.

به گفته فردین آقابزرگی بازار درگیر یک سناریوی سه‌گانه است که تنها یکی از آن‌ها به نفع آن است. در سناریوی اول، اگر جنگ و تنش ادامه یابد، بازار وارد فاز توقف یا صفوف فروش سنگین خواهد شد. در سناریوی دوم، نه جنگی در می‌گیرد و نه صلحی برقرار می‌شود؛ بلکه در فضایی خاکستری، تنش‌ها ادامه می‌یابد و اروپا نیز ممکن است مکانیسم ماشه را فعال کند. در این فضا، بازارهای رقیب رشد می‌کنند، اما بازار سرمایه درگیر تنش و بی‌اعتمادی باقی می‌ماند. تنها در سناریوی سوم، یعنی با برقراری آتش‌بس، مذاکرات قوی و صلح پایدار، می‌توان به بازگشت جریان پول و آغاز رشد امیدوار بود

فردین آقابزرگی به بازار گفت: در چنین شرایطی، بازار تنها دو مسیر پیش‌رو دارد و هر دو، با موانع جدی همراه‌اند. اگر بازار نتواند مسیر صعودی را از سر بگیرد، با کوچک‌ترین تحولات سیاسی، دوباره دچار ریزش خواهد شد. بازاری که مدام با خروج پول مواجه است، اعتماد در آن سلب شده و فضای سیاسی حرکات آن را قفل کرده، نمی‌تواند روندی پایدار و منطقی را آغاز کند. در این فضا، تنها دلخوشی به عوامل بنیادی باقی می‌ماند: مجامع پیش‌رو، گزارش‌های میان‌دوره‌ای، یا اصلاح قیمت‌ها. اما تا زمانی که سایه‌ی ابهام سیاسی بر سر بازار است، هیچ‌کس با سرعت بالا حرکت نمی‌کند.

وی افزود: در صورت نبود اتفاقات غیرمنتظره، بازار طی روزهای آینده از فاز بحران اولیه عبور خواهد کرد. بحرانی که با فشار شدید و ناگهانی همراه بود و حالا به نقطه‌ی تعادل شکننده‌ای رسیده‌ایم. اما این تعادل، تنها در صورتی حفظ می‌شود که تحولات بنیادی مثبت رخ دهد. در غیر این صورت، با وجود وزنه‌ی سنگین سیاست و سایه‌ی جنگ، احتمال بازگشت به مسیر صعودی بسیار ضعیف است. بنابراین، اگرچه ممکن است دیگر شاهد افت‌های هیجانی نباشیم، اما برای آغاز رشد، نیازمند دلایل قوی، مشخص و عمدتاً سیاسی هستیم.

آقابزرگی ادامه داد: در حال حاضر، بازار درگیر یک سناریوی سه‌گانه است که تنها یکی از آن‌ها به نفع آن است. در سناریوی اول، اگر جنگ و تنش ادامه یابد، بازار وارد فاز توقف یا صفوف فروش سنگین خواهد شد. در سناریوی دوم، نه جنگی در می‌گیرد و نه صلحی برقرار می‌شود؛ بلکه در فضایی خاکستری، تنش‌ها ادامه می‌یابد و اروپا نیز ممکن است مکانیسم ماشه را فعال کند. در این فضا، بازارهای رقیب رشد می‌کنند، اما بازار سرمایه درگیر تنش و بی‌اعتمادی باقی می‌ماند. تنها در سناریوی سوم، یعنی با برقراری آتش‌بس، مذاکرات قوی و صلح پایدار، می‌توان به بازگشت جریان پول و آغاز رشد امیدوار بود.

تمام بحث امروز این است که وزن هر یک از این سناریوها چقدر است و بر اساس آن باید رفتار سرمایه‌گذاری را تنظیم کرد. نهادهای حمایتی نیز به‌نظر می‌رسد وزن بیشتری برای دو سناریوی اول قائل‌اند و به همین دلیل، هنوز از تمام ظرفیت حمایتی خود استفاده نکرده‌اند. اما همه می‌دانیم که راه نجات نه فقط بازار سرمایه، بلکه اقتصاد کشور، در سناریوی سوم نهفته است—سناریویی که نیازمند عقلانیت و تصمیم‌گیری راهبردی در سطح کلان است.

در پایان، باید به موضوعی مهم و ساختاری اشاره کرد: بحران نقدشوندگی صندوق‌های اهرمی. این صندوق‌ها که قرار بود ابزار سرمایه‌گذاری غیرمستقیم برای سهامداران غیرحرفه‌ای باشند، اکنون به معضلی جدی تبدیل شده‌اند. در حالی که سهامداران حقیقی در نمادهای عادی امکان فروش دارند، سرمایه‌گذاران در صندوق‌های اهرمی با قفل نقدشوندگی مواجه‌اند. این تناقض، ضربه‌ای جدی به اعتماد عمومی وارد کرده و فلسفه‌ی سرمایه‌گذاری غیرمستقیم را زیر سؤال برده است.

اگر نهادهای متولی و سازمان بورس برای حل این بحران چاره‌اندیشی نکنند، نه‌تنها صندوق‌های اهرمی، بلکه کل ایده‌ی سرمایه‌گذاری غیرمستقیم با شکست مواجه خواهد شد. این موضوع، هشداری جدی برای نهادهای مالی است که در دوران رونق، از این صندوق‌ها سود برده‌اند. اکنون زمان آن است که برای حفظ اعتبار و بقای این ابزارها، مسئولانه وارد عمل شوند.

این بحران را نباید ساده گرفت. خاطره‌ی آن تا سال‌ها در ذهن سهامداران باقی خواهد ماند. اگر امروز تصمیم درستی گرفته نشود، تلاش‌های اخیر برای نجات بازار ممکن است بی‌نتیجه بماند. بهتر است در این روزهای حساس، به‌جای وعده‌های کوتاه‌مدت، به راه‌حل‌های بلندمدت و ساختاری اندیشید؛ راه‌حل‌هایی که نه‌تنها بازار سرمایه، بلکه اعتماد عمومی را احیا کند.

کد خبر: ۳۵۱٬۰۰۲

اخبار مرتبط

اخبار رمزارزها

    برچسب‌ها

    نظر شما

    شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha