علی میرزایی؛ بازار: مساله امروز صنعت خودرو دنیا با صرف نظر از فناوری غالب پیشرانه ها در آینده، تولید خودرو را دستخوش دگرگونی عظیمی کرده است؛ چون خودروهای آینده متفاوت خواهند بود، «ارزش خودرو» از دید مشتریان متفاوت است. بنابراین راهبرد هر یک از خودروسازان برای آینده متفاوت از شرایط فعلی خواهد بود. خودروسازان غربی با فشار فزاینده ای از سوی همتایان چینی روبرو هستند که از مهارت فنی و زنجیره تامین کارآمد برای تولید خودروهای برقی مقرون به صرفه استفاده می کنند. در عین حال موانع سیاسی غربی برای ممانعت از ورود محصولات چینی به بازارهای اروپا و آمریکا توسعه خودروسازی چین را پیچیده خواهد کرد. گذار به وسایل نقلیه برقی در واقع تمایل جوامع بر پایداری و نوآوری سبز است؛ البته فرصت ها و چالش هایی را برای بازیگران سنتی و نوظهور به طور یکسان ایجاد نکرده است. اختلال های زنجیره تامین، کمبود نیمه هادی ها و اتکا به مواد کمیاب چینی لایه هایی از پیچیدگی را به چشم انداز خودروسازی جهان اضافه می کند. همزمان ظهور سرویس های دیجیتال و حمل و نقل اشتراکی و مشترک، مدل های تجاری سنتی را تغییر و رقابت را تشدید می کند.
همه فناوری های جدید مانند برقی سازی حمل و نقل هنوز در بسیاری از کشورها برای تولید کننده و مصرف کننده توجیه اقتصادی ندارد
نگرانی خودروسازان سنتی از آینده صنعت
تعدادی از کشورهای پیشرو و ثروتمند جهان سیاست های منحصر بفردی را برای صنایع مختلف سبز ترویج دادند که مزایای زیست محیطی جهانی فراوانی می تواند داشته باشد. اما همه فناوری های جدید مانند برقی سازی حمل و نقل هنوز در بسیاری از کشورها برای تولید کننده و مصرف کننده توجیه اقتصادی ندارد. نبرد فنی- اقتصادی فزاینده بین خودروسازان بین المللی سنتی و چینی، محیط سردرگمی را برای سایر خودروسازان و زنجیره تامین مربوطه در کشورهای در حال توسعه ایجاد کرده است. آیا آن ها نیز باید برقی سازی را شروع کنند؟ یا طبق معمول به کسب و کار خود ادامه دهند؟ آیا شکاف فنی بین کشورهای پیشرو و در حال توسعه قابل پر کردن است؟ سریع ترین استراتژی برای پر کردن این شکاف و در عین حال افزایش سود فروش سالم چیست؟ این ها سوالات سختی هستند که می تواند بسیاری از مدیران عامل را به چالش بکشند. شرکت های کم توسعه یافته با منابع مالی محدود برای اطمینان از سودآوری، باید فرصت ها و چالش های مربوط به پذیرش خودروهای برقی را به دقت بررسی کنند و به صورت راهبردی برای آینده خود برنامه ریزی کنند. شرکت های بین الملل راهبردهای متنوعی را در چارچوب «ساخت، خرید و یا شراکت» به کار میگیرند که هر کدام مزایا و معایب و زمینههای کاربردی خاصی دارند.
ایجاد قابلیت های فنی درون سازمانی
این روش به اکتساب مهارت با رشد طبیعی هم معروف است، این استراتژی جهت ایجاد قابلیت های داخلی برای شرکت هایی با چشم انداز بلند مدت که معتقد به تحقیق و توسعه درون سازمانی هستند، کارایی دارد. این روش برای شرکت هایی مناسب است که به دنبال کنترل کامل بر نوآوری و یکپارچه سازی فناوری خود هستند.
از مزایایی مهم این شیوه ایجاد قابلیت های داخلی برای شرکت ها است که تا تحولات صنعت را پیش بینی و در زیرساخت های فناوری پیشرفته سرمایه گذاری کنند، این موضوع می تواند ریسک وابستگی را کاهش یا حذف کند. بنابراین می توان انتظار ایجاد روش فرهنگ نوآوری با سرعت تقریبا یکنواختی را داشت. البته از معایب این سیاست می توان به صرف زمان فراوان و فقدان منابع مالی می تواند به طور بالقوه مانع از دوام در بازارهای به سرعت در حال تحول شود، مقاومت در برابر تغییر درون سازمانی ممکن است مانع پیشرفت شود.
تسریع در اکتساب قابلیت با خرید شرکت های دیگر
این روش به اکتساب مهارت با رشد غیر طبیعی هم معرف است، این روند برای کسب قابلیت مهارت های تخصصی شرکت ها جهت دست یابی سریع به فناوری های تخصصی مناسب است. این امر به ویژه برای شرکت هایی که فاقد تخصص داخلی خاص هستند یا با محدودیت های زمانی برای نوآوری و رقابت مواجه هستند، مفید است. از مهم ترین مزیت های این روش می توان به کسب قابلیت های جدید جهت پر کردن شکاف فناوری های خاص مانند توسعه نرم افزار، رشد دانش الکترونیک و تحلیل داده اشاره کرد. این سیاست زمان ورود یک خودرو به بازار تسریع و کاهش خطرات توسعه داخلی اشاره کرد. اما این رویه سبب چالش در یکپاچره سازی شرکت های خودرو ساز می شود، چرا که با تفاوت فرهنگ ها منجربه مقاومت سازمانی در بخش های قدیمی و جدید می شود. موفقیت خرید یک خودروساز بستگی به اهداف استراتژیک و سازگاری فرهنگ شرکت ها دارد.
استراتژی الزام خودروسازان به مشارکت و هم افزایی با رقبا با هدف گسترش بازار، تنوع سبد محصول یا کاهش ریسک توام با سوددهی اتخاذ می شود
الزام خودروسازان به مشارکت و هم افزایی با رقبا
استراتژی الزام خودروسازان به مشارکت و هم افزایی با رقبا با هدف گسترش بازار، تنوع سبد محصول یا کاهش ریسک توام با سوددهی اتخاذ می شود. معمولا خودروسازانی از این رویه استفاده می کنند که برنامه استفاده از نقاط قوت و منابع مکمل استفاده می کنند. مزیت این استراتژی دسترسی به بازارهای جدید جهت کاهش هزینه از طریق منابع مشترک و تبادل دانش است. در این روش هزینه های تحقیق و توسعه کاهش و امکان مدیریت ریسک بهتر در بازارهای متلاطم فراهم می شود. از مهم ترین ضعف این استراتژی چالش در همسویی اهداف، فرهنگ ها و انتظارات است که می تواند مدیریت شراکت را پیچیده و نیازمند ارتباط موثر کند.
پیشرفت صنعتی و اقتصادی خودروسازان در بازار رقابتی دنیا نیازمند چابکی راهبرد و همکاری میان سهامداران مختلف صنعتی است
ملاحظات انتخاب استراتژی
پیشرفت صنعتی و اقتصادی خودروسازان در بازار رقابتی دنیا نیازمند چابکی راهبرد و همکاری میان سهامداران مختلف صنعتی است؛ بنابراین نباید تطبیق فناوری های نوظهور را فدای رشد اقتصادی سالم کرد. با درک مزایا و معایب هر استراتژی و شناسایی زمینه های مناسب برای کاربرد آنها، خودروسازان می توانند به طور موثر از فرصت های بازارها نهایت استفاده را داشته باشند. بر این اساس می توانند چالش های موجود در چشم انداز سازمانی خود را در کوتاه مدت و بلند مدت کاهش دهند. یکی از مواردی که در هر سه رویکرد «ساخت، خرید یا مشارکت» مشترک است، اتحاد مدیران ارشد و نیروهای تصمیم گیر با محوریت اعتقاد به سرعت بخشیدن برای تحول است. بسته به وضعیت مالی شرکت ها، هر کدام از این راهبردها می تواند با اهداف بازارشان کارساز باشد. بی شک انگیزه قوی برای اتخاذ این رویکردها، درک این واقعیت را ضروری می کند که صنعت خودرو فارق از نوع قوای محرکه «چه بخواهیم و چه نخواهیم» در حال تغییر است و مهارت های داخلی یا رویکرد نوآوری یک سازمان برای مقابله با رقابت های بی رحم بازار شاید کافی نباشد. البته فشار نتایج مالی منفی، فقدان حاکمیت شفاف و عدم هماهنگی ذینعان کار را برای تحول سخت تر می کند.
خودرو دیگر خودرو نیست
باتوجه به اینکه خودروها در حال تبدیل شدن به یک پلتفرم و بخشی از سیستم برق یک کشور می شوند، دیگر مدل های کسب و کار سنتی جواب نمی دهد و تفکر «اکوسیستمی» ضروری می شود. نگرش نسل جوان و نحوه استفاده از خودروها در حال تغییر است و تعاریف مصرف کننده در مورد حمل و نقل موثر نیز مسیر تکامل را دنبال می کند. یک اکوسیستم حمل و نقل پاک می تواند از یک یا مجموعه ای از راهبردهای «ساخت، خرید یا شراکت» برای ترکیب محصولات، خدمات و تجربیات به روشهای پیشرفته، سازگار با محیط زیست و کاملاً مشتری محور بهره ببرد. خودروسازان باید راههای نوآورانه ای برای ایجاد راهبردهای جدید جهت تحول ساختار سنتی درون سازمانی خود بیابند.
عدم نوآوری چگونه ایجاد می شود؟
بزرگترین مانع تبیین استراتژی جدید برای تغییر و انطباق از سوی مدیران ارشد صنایع خودروسازی با جملاتی نظیر «فعلا سرمان شلوغ است» شروع می شود؛ که نشان از اضطراب آنان از تهاجم فناوری های جدید دارد. بدتر از آن عدم اختصاص زمان و منابع مالی کافی برای آموزش کارکنان (از مدیر عامل تا کارکنان خط تولید) برای ارتقاء بینش و مهارت همگام با ترند تکنولوژی است. نباید انتظار داشته باشیم که یک کارمند نا مطمئن از آینده شغلی خود و نا آگاه از ترند تکنولوژی برای نوآوری و کارآرایی بیشتر «خلاقیت» به خرج دهد. طبعا در چنین مجموعه هایی انتظاری از موفقیت راهبردهای «ساخت، خرید یا شراکت» نمی توان داشت.
خودروسازان باید از تغییرات اجتماعی-اقتصادی که در صنعت خودروی جهانی رخ میدهد، آگاه باشند
جنبههای تکمیلی بازار و فناوری
یک راهبرد جدید باید به طور فعال هدایت شود تا اثرگذار باشد، برای یک کسب و کار موفق عرضه محصولات یا خدمات با عدم در نظر داشتن پویایی بازار، کافی نیست. تغییر یک فناوری (به عنوان مثال تبدیل خودرو بنزینی به هیبریدی یا تمام برقی) به سختی می تواند به جنبه های رشد اقتصادی تاثیر مستقیم بگذارد. خودروسازان باید از تغییرات اجتماعی-اقتصادی که در صنعت خودروی جهانی رخ میدهد، آگاه باشند. براین اساس می توانند بیشتر بر روی جنبه های تکمیلی بازار و فناوری که ارتباط مستقیمی با فروش دارد، تمرکز کنند.
توجه به کل اکو سیستم اولویت خودروسازان
راهبردهای جدید باید در مرکز تصمیم گیری هر روز مدیران ارشد صنایع خودروسازی قرار گیرد، این مدیران باید همواره آماده شنیدن مشارکت «حتی عجیب و غریب» باشند. آن ها ممکن است نیاز داشته باشند با تعدادی از جوانان توسعه دهنده نرم افزار یک شرکت تحلیل داده، یک معدن لیتیوم، یک سازنده ایتسگاه شارژ، یک شرکت اینترنتی و مخابراتی غول پیکر یا یک شرکت ناشناخته خارجی جدید شریک شوند. انتخاب استراتژی درست در زمان مناسب با شرکای تاثیرگذار، تولید نسل بعدی محصولات را موفق ساخته و رضایتمندی مشتریان را جلب خواهد کرد. متاسفانه این رویا موقعیتی است که در کشورمان از دیر باز تا کنون قابل ترسیم هم نیست. تسلط بر اتخاذ استراتژی های درازمدت یک کاوش چند وجهی در صنعت و جامعه است که نیاز آن هر روز حس می شود.
نظر شما