۱ اسفند ۱۴۰۲ - ۰۹:۳۳
نظم خلیج فارس و فشارهای منطقه ای و سیستمی | تغییر ماهیت منافع در «منا»، خروج آمریکا را رقم می زند
قدرتهای آسیایی و نظم در حال گذار خلیج فارس(۱)؛

نظم خلیج فارس و فشارهای منطقه ای و سیستمی | تغییر ماهیت منافع در «منا»، خروج آمریکا را رقم می زند

برخی از استدلالها نشان می دهد که اگرچه خاورمیانه هنوز برای ایالات متحده اهمیت دارد، اما اهمیت آن به طور قابل توجهی از گذشته کمتر است و ایالات متحده به دنبال استراتژی خروج از منطقه منا است.

بازار؛ گروه بین الملل: «جاناتان فولتون» استاد مطالعات چین دانشگاه زاید ابوظبی مقاله ای را تحت عنوان «قدرتهای آسیایی و نظم در حال گذار خلیج فارس» به نگارش در آورده که در ابتدا مجموعه امنیتی منطقه ای خلیج فارس را در دو سطح منطقه ای و سیستمی تجزیه و تحلیل می کند تا بر عوامل مختلفی که رهبران کشورهای آسیایی (و سایر کشورهای فرامنطقه ای) باید در حین تعامل با همتایان خود در خلیج فارس توجه کنند، تأکید کند.

در زیر ترجمه بخش اول این مقاله آورده شده است.

«بری بوزان» نظریه‌پرداز نظریه مجموعه امنیتی منطقه ای، در خصوص مجموعه امنیتی منطقه ای خلیج فارس تعریفی دارد. او این مجموعه را به عنوان گروهی از دولت ها تعریف می کند که نگرانی های امنیتی اولیه آنها به قدری نزدیک به هم و مرتبط است. این موضوع توصیف مناسبی از منطقه خلیج فارس است، جایی که هشت کشور به شدت روی یکدیگر تمرکز می کنند و بخش عمده ای از منابع امنیتی خود را به روابط با یکدیگر اختصاص می دهند و این اقدام را برای دهه ها انجام داده اند.

نکته مهم این است که قدرت‌های بزرگ فرامنطقه‌ای، که به فشارها در سطح سیستمی پاسخ می‌دهند، ممکن است به بازیگرانی در یک مجموعه امنیتی منطقه ای خلیج فارس تبدیل شوند؛ حتی اگر این منطقه به‌طور قابل‌توجهی در نگرانی‌های مستقیم امنیتی خود نقشی نداشته باشد. گسترش مستمر حضور ایالات متحده در خلیج فارس نمونه ای از مرکزیت یک قدرت فرامنطقه ای در خلیج فارس و تأثیری است که می تواند بر نظم منطقه داشته باشد.

منافع ایالات متحده تأثیر عمده ای بر امنیت و سیاست های خارجی هر کشور خلیج فارس دارد، در حالی که کشورهای خلیج فارس به طور قابل توجهی در فهرست نگرانی های ایالات متحده قرار دارند. دیدگاه‌های نظریه مجموعه امنیتی منطقه ای خلیج فارس در اینجا مفید است، زیرا کشورهای خلیج فارس، منطقه خود را به‌ویژه تهدیدکننده می‌دانند و همسویی با قدرت‌های فرامنطقه‌ای مدت‌ها یک استراتژی سیاست خارجی بوده است؛ به‌ویژه برای پادشاهی‌های کوچکتر خلیج فارس که فاقد قابلیت‌های قدرت متعارف در مقایسه با ایران و عراق هستند.

برجسته ترین منبع بی ثباتی در منطقه، به رقابت های بین ایران و همسایگان خلیج فارس مربوط می شود. این ویژگی از زمانی که جمهوری اسلامی ایران در سال ۱۹۷۹ تأسیس شد و رقابت ایدئولوژیک بین دولتها رایج شد، با تلاش ایران در راستای صدور انقلاب خود به سایر کشورهای خلیج فارس، یک ویژگی ثابت بوده است. نارضایتی ایران از وضعیت موجود منطقه خاورمیانه و شمال افریقا که توسط ایالات متحده حمایت می‌شود و از رقبای شورای همکاری خلیج فارس حمایت می‌کند، به حمایت این کشور از بازیگران غیردولتی و مردمی تجدیدنظر طلب_از جمله حزب‌الله، حماس و حوثی‌ها_در سراسر منطقه دامن زده است. بر همین اساس، این موضوع به‌عنوان تهدیدی در میان پادشاهی‌های خلیج فارس تلقی می‌شود که با توجه به بی‌ثباتی در سرتاسر خاورمیانه و شمال آفریقا در پی قیام‌های عربی، یک نگرانی جدی است؛ ضمن اینکه رقابت دیرینه بین ایران به عنوان قدرتی تجدید نظرطلب و وضعیت موجود شورای همکاری خلیج فارس به یک دوقطبی زیر سیستمی منجر شده است که اغلب به عنوان جنگ سرد خاورمیانه ای توصیف می شود.

این استاد دانشگاه معتقد است که برتری نظامی ایالات متحده به عنوان عاملی تلقی می شد که از تشدید خصومت های فعال جلوگیری کرده است؛ اگرچه این امر در طول کمپین «فشار حداکثری» دولت ترامپ علیه ایران تغییر کرد. تهران که از انزوای اقتصادی و سیاسی رنج می برد، رویکرد آشکارای تهاجمی تری را در قبال همسایگان خود به ویژه با حمله تماشایی هواپیماهای بدون سرنشین به تأسیسات نفتی عربستان سعودی در بقیق و خریس در سپتامبر ۲۰۱۹ در پیش گرفت.

تنش ها بین پادشاهی های خلیج فارس همیشه رایج بوده است، اما با توجه به چالش های مشترک خارجی، تا حد زیادی در پس زمینه باقی مانده است

رقابت درون شورای همکاری خلیج فارس عامل دیگری است که محیط امنیتی منطقه را شکل می دهد. تنش ها بین پادشاهی های خلیج فارس همیشه رایج بوده است، اما با توجه به چالش های مشترک خارجی، تا حد زیادی در پس زمینه باقی مانده است. این موضوع با بحران چشمگیری که در سال ۲۰۱۷ بین قطر از یک سو و عربستان سعودی، امارات، مصر و بحرین از سوی دیگر آغاز شد، تغییر کرد و توجه جهانی را به شکافی که در پی قیام‌های عربی گسترش یافته بود، جلب نمود.

حمایت قطر از گروه‌های اسلام‌گرای سیاسی این کشور را در تضاد با چهار گروه دیگر قرار می‌دهد که همگی حفظ وضعیت موجود پیش از قیام را که گروه‌هایی مانند اخوان‌المسلمین را به حاشیه رانده بود، ترجیح دادند. مدت کوتاهی پس از منزوی شدن قطر، عربستان سعودی و امارات با تاکید بیشتر بر ماهیت ناهموار شورای همکاری خلیج فارس، تشکیل یک اتحاد دوجانبه را اعلام کردند. کویت و عمان هر دو برای آشتی تلاش کردند، اما این تلاش تأثیر چندانی نداشت. بر همین اساس، بحران شورای همکاری خلیج فارس تا ژانویه ۲۰۲۱ یعنی زمانی که دو طرف روندی طولانی از آشتی را آغاز کردند، ادامه یافت.

این تنش‌ها در سطح منطقه‌ای ملاحظات مهمی برای بازیگران فرامنطقه‌ای است که باید دستاوردهای نسبی تعامل با برخی دولت‌ها را در مقابل هزینه‌های نسبی بیگانه‌کردن رقیب ارزیابی کنند. به عنوان مثال، در سال ۲۰۱۸، رئیس جمهور چین شی جین پینگ، یک سفر دولتی به امارات داشت و در آنجا روابط دوجانبه موجود را از یک مشارکت استراتژیک به یک مشارکت استراتژیک جامع ارتقا داد که بالاترین سطح در سلسله مراتب دیپلماتیک چین است. این امر امارات را به سطح روابط عربستان سعودی و ایران ارتقا داد.

ماه‌ها بعد، تمیم آل ثانی امیر قطر از پکن بازدید کرد و فرصتی مشابه برای ارتقای مشارکت استراتژیک چین و قطر که در سال ۲۰۱۴ امضا شد. در عوض، چین اعلام کرد که تمایل دارد به توسعه روابط از طریق توافقنامه شراکت موجود ادامه دهد نه اینکه قطر را به سطح رقبای خود در شورای همکاری خلیج فارس برساند. در حالی که به صراحت بیان نشده است، به نظر می‌رسد که پکن دریافته است که بیشتر از طریق روابط عمیق‌تر با امارات به‌جای یک قطر منزوی دستاوردهایی دارد.

در سطح سیستمی، ماهیت حضور ایالات متحده در خلیج فارس، مهم ترین ملاحظات کشورهای فرامنطقه ای است

در سطح سیستمی، ماهیت حضور ایالات متحده در خلیج فارس، مهم ترین ملاحظات کشورهای فرامنطقه ای است. با حضور عمیقا نظامی شده در شبه جزیره عربستان، برتری ایالات متحده گزینه های موجود برای سایر کشورها را شکل داده است. این امر با بیان دکترین کارتر در سال ۱۹۸۰ آغاز شد که اعلام کرد: تلاش هر نیروی خارجی برای به دست گرفتن کنترل منطقه خلیج فارس به عنوان تهاجم به منافع حیاتی ایالات متحده آمریکا تلقی می شود. بنابراین چنین حمله ای با هر وسیله ای که لازم باشد از جمله نیروی نظامی دفع خواهد شد.

در میان کشورهای آسیایی هند، ژاپن، کره جنوبی و سنگاپور به عنوان متحدان و شرکای ایالات متحده، سیاست‌های خلیج فارس را اتخاذ کرده‌اند که با ترجیحات ایالات متحده مطابقت دارد و برای تأمین منافع خود بر یک راهبرد گروهی تکیه کرده‌اند

پیوندهای آسیا با شورای همکاری خلیج فارس

در میان کشورهای آسیایی هند، ژاپن، کره جنوبی و سنگاپور به عنوان متحدان و شرکای ایالات متحده، سیاست‌های خلیج فارس را اتخاذ کرده‌اند که با ترجیحات ایالات متحده مطابقت دارد و برای تأمین منافع خود بر یک راهبرد گروهی تکیه کرده‌اند. پیوندهای عمیق آنها با شورای همکاری خلیج فارس هم از منافع اقتصادی آنها و هم از وضعیت موجود مورد علاقه ایالات متحده حمایت می کند.

روابط آنها با ایران نیز بر اساس وضعیت روابط ایران و آمریکا شکل گرفته است. پس از امضای برجام در سال ۲۰۱۵، هر یک از این کشورهای آسیایی به ایران به عنوان یک بازار مهم و دست نخورده نگاه کردند. زمانی که دولت ترامپ در سال ۲۰۱۸ از برجام خارج شد و تحریم‌های جدید را اعمال کرد، آن تعامل کوتاه مدت با ایران به پایان رسید و ثابت کرد که مزایای اقتصادی و سیاسی پذیرش ترجیحات ایالات متحده در خلیج فارس بر مزایای بالقوه جعل یک سیاست مستقل بیشتر است. به عنوان مثال، وزارت امور خارجه این کشور به شرکت‌های سنگاپوری توصیه کرد که به تحریم‌های یکجانبه ایالات متحده علیه ایران توجه کنند و اشاره کرد که چندین نفر به دلیل نقض تحریم‌های متعدد، جریمه‌های سنگین دریافت کرده‌اند.

در حالی که مقامات سنگاپور به صراحت اعلام کردند که تحریم‌های آمریکا را اجرا نمی‌کنند، سخنگوی وزارت امور خارجه صریحاً گفته که شرکت‌های سنگاپور باید با این آگاهی فعالیت کنند که ما انتظار داریم شرکت‌هایی که با کشورهایی که تحت تحریم‌های یکجانبه ایالات متحده قرار دارند معامله کنند؛ ضمن اینکه محاسبات و تصمیمات خود را بر اساس اینکه چگونه این موضوع ممکن است بر منافع تجاری آنها تأثیر بگذارد، در نظر گیرند. این موضوع با پاسخ یک وزیر خارجه سابق در سال ۲۰۰۴ مطابقت دارد که وقتی از او در مورد حمایت سنگاپور از جنگ ایالات متحده در عراق پرسیده شد، پاسخ داد: ما طرفدار آمریکا نیستیم. ما ضد هیچ کشوری نیستیم. آنچه ما هستیم این گونه است که طرفدار سنگاپور هستیم به این معنا که در نهایت آنچه ما را در سیاست خارجی ما هدایت می کند، منافع ملی ماست.

هند مثال دیگری ارائه می دهد. این کشور از سال ۲۰۰۳ در حال مذاکره با دولت ایران برای توسعه بندر چابهار بوده است. برای دهلی، این پروژه هدفی برای رسیدن به افغانستان، آسیای مرکزی و در نهایت روسیه فراهم می کند که بازارهای صادراتی مهم و منابع انرژی را نمایندگی می کند. این پروژه تا سال ۲۰۱۶ پس از امضای برجام متوقف شد؛ زمانی که دهلی نو و تهران انتظار فرصت طولانی مدت برای توسعه پروژه را داشتند. با این حال، خروج ایالات متحده از برجام دو سال بعد، جاه طلبی های هند در چابهار را بار دیگر متوقف کرد. در حالی که ترجیح هند آشکارا تعامل با ایران در چابهار است، اما ثابت کرده است که علیرغم هزینه ها، تمایلی به به چالش کشیدن رهبری ایالات متحده ندارد.

چین شریک یا متحد ایالات متحده نیست، بلکه رقیب استراتژیک اصلی آن است و از چتر امنیتی ایالات متحده برای تعمیق روابط با شورای همکاری خلیج فارس استفاده کرده است

چین مورد پیچیده تری را ارائه می دهد. این کشور شریک یا متحد ایالات متحده نیست، بلکه رقیب استراتژیک اصلی آن است و از چتر امنیتی ایالات متحده برای تعمیق روابط با شورای همکاری خلیج فارس استفاده کرده است. این کشور همچنین علیرغم ارائه حمایت لفاظی از جمهوری اسلامی ایران، همواره از تحریم های آمریکا علیه ایران تبعیت کرده است؛ ضمن اینکه با وجود پیروی از ترجیحات ایالات متحده در خلیج فارس، هژمونی که حاکی از حمایت از اصول نظم دهنده هژمون است، توضیح کمتر رضایت بخشی از رفتار منطقه ای چین است.

چین قطعاً از برتری ایالات متحده در خلیج فارس سود برده است، اما به طور فزاینده ای نشان می دهد که تمایلی به حمایت بی قید و شرط از آن ندارد. در همین راستا، مقامات چینی از زمانی که آمریکا از برجام خارج شد و رویکرد «فشار حداکثری» را اتخاذ کرد، صراحتاً درباره رویکردهای آمریکا در قبال ایران صحبت کردند. وانگ یی، وزیر امور خارجه چین در دیدار سال ۲۰۱۹ در پکن با محمدجواد ظریف وزیر امور خارجه ایران، اندکی پس از پایان رزمایش مشترک دریایی چین، روسیه و ایران، خروج یکجانبه آمریکا از برجام را اعلام کرد. دست برداشتن از تعهدات بین‌المللی و تلاش ها برای اعمال حداکثر فشار بر ایران، منشأ تنش‌های کنونی ناشی از موضوع هسته‌ای ایران است.

وانگ چند روز بعد، پس از ترور سردار قاسم سلیمانی، گلایه کرد که «عملیات خطرناک نظامی آمریکا، هنجارهای اولیه روابط بین‌الملل را نقض می‌کند و تنش‌ها و آشفتگی‌های منطقه‌ای را تشدید می‌کند». زمانی که ماه‌ها بعد آمریکا تلاش کرد تحریم‌های تسلیحاتی سازمان ملل متحد علیه ایران را تمدید کند، هیئت چینی در سازمان ملل در توئیتی نوشت: «آمریکا با خروج از برجام به تعهدات خود طبق قطعنامه ۲۲۳۱ عمل نکرد. این کشور حق ندارد تحریم تسلیحاتی را علیه ایران تمدید کند، چه رسد به اینکه به عقب نشینی اقدام کند.حفظ برجام تنها راه درست حرکت رو به جلو است.»

از نظر مادی، این موضوع ممکن است به رویکرد تجدیدنظرطلبانه چین در قبال خلیج فارس تبدیل نشود، اما نشان می دهد که ایالات متحده نمی تواند تبعیت چین را بدیهی تلقی کند. از آنجایی که روایت رقابت قدرت‌های بزرگ بر تفکر در مورد روابط دوجانبه ایالات متحده و چین غالب می‌شود، اگر رهبران چین معتقد باشند که منافع منطقه‌ای آنها دیگر زیر چتر ایالات متحده تامین نمی‌شود، چین به شکل قاطع‌تر احتمالاً از ترجیحات ایالات متحده در منطقه خاورمیانه و شمال افریقا فاصله خواهد گرفت.

عامل دیگری که می تواند منجر به رویکردهای متفاوت کشورهای آسیایی در قبال خلیج فارس شود، این تصور گسترده است که ایالات متحده در حال تلاش برای کاهش نقش منطقه ای خود است

عامل دیگری که می تواند منجر به رویکردهای متفاوت کشورهای آسیایی در قبال خلیج فارس شود، این تصور گسترده است که ایالات متحده در حال تلاش برای کاهش نقش منطقه ای خود است. همانطور که توضیح داده شد، تعهدات دیپلماتیک و نظامی این کشور در قبال شرکا و متحدان خلیج فارس همچنان قوی است، اما در عین حال، فشار سیاسی از سوی افکار عمومی طرفدار حضور کمتر فعال در منطقه منا به طور پیوسته افزایش یافته است.

این موضوع صرفاً یک پاسخ عمومی به سیاست‌های غیرمحبوب نیست. منافع ایالات متحده در منطقه مدت هاست در حال تغییر است. مارتین ایندیک، سفیر سابق ایالات متحده در اسرائیل، در مقاله ای در سال ۲۰۱۹ در وال استریت ژورنال، این موضوع را مورد بحث قرار داد و مدعی شد «منافع حیاتی کمی از ایالات متحده همچنان در خاورمیانه در خطر است». این باور که مسائل منا تأثیر مستقیمی بر ایالات متحده دارد در حال کاهش است: دیگر هیچ تهدید مخاطره آمیزی از خاورمیانه وجود ندارد که زندگی اجتماعی، رفاه اقتصادی و نهادهای سیاسی آمریکا را به خطر بیندازد. بنابراین، کنترل این منطقه به عنوان هژمون بی مناقشه دیگر برای موقعیت ایالات متحده به عنوان یک ابرقدرت جهانی حیاتی نیست.

بر همین اساس، منافع اصلی آن در منطقه منا مدت‌هاست که تضمین می‌کند که منابع انرژی این منطقه به طور ایمن به بازارهای جهانی برسد، ضمن اینکه آزادی دریانوردی در یک منطقه مهم ژئوپلیتیکی و در سراسر آن و کمک به امنیت اسرائیل است. تامین این منافع دیگر نیازی به حضور هژمونیک ایالات متحده ندارد. از نظر انرژی، ظهور آمریکا به عنوان بزرگترین تولید کننده انرژی جهان، بازارهای انرژی جهانی را مجدداً تنظیم می کند. در واقع، کاهش چشمگیر قیمت در طول «جنگ نفتی» ۲۰۲۰ عربستان و روسیه نشان می‌دهد که در بازارهای انرژی، تولیدکنندگان ایالات متحده و خلیج فارس و همچنین شرکای ضروری برای تثبیت بازارهای نفت هستند؛ تا آنجا که آزادی ناوبری، ظرفیت سایر قدرت های فرامنطقه ای برای ایفای نقش بزرگتر در حفظ خطوط کشتیرانی باز در حال افزایش است، البته به کندی.

توییت‌های دونالد ترامپ در این زمینه نشان می‌دهد که چرا آنها احتمالاً آن را یک ضرورت می‌دانند. عملیات سنتینل به رهبری ایالات متحده یک کنسرسیوم چندجانبه متشکل از ۹ کشور (آلبانی، استرالیا، بحرین، بریتانیا، لیتوانی، قطر، عربستان سعودی، امارات و ایالات متحده) در جهت «ارتقای ثبات دریایی، تضمین عبور و مرور ایمن، و کاهش تنش در آب های بین المللی» در اطراف شبه جزیره عربستان است. یک مأموریت تکمیلی، مأموریت نظارت دریایی اروپایی در تنگه هرمز، از جمله بلژیک، دانمارک، فرانسه، آلمان، یونان، ایتالیا، هلند و پرتغال است. هم ژاپن و هم کره جنوبی مأموریت های دریایی مستقلی را نیز مستقر کرده اند.

این طرح‌ها، دیدگاه‌هایی را ارائه می‌دهند که معماری امنیتی کمتر متمرکز بر ایالات متحده چگونه می‌تواند باشد. پس از برقراری روابط دیپلماتیک با امارات، بحرین، مراکش و سودان در سال ۲۰۲۰، امنیت اسرائیل نیز به میزان کمتری کاهش یافته است.

روی هم رفته، ماهیت در حال تغییر منافع ایالات متحده در منطقه منا نیز مستلزم تنظیم مجدد سیاست خارجی است، نکته ای که کارلین و ویتز در استدلال بر این موضوع تأکید کردند که اگرچه «خاورمیانه هنوز برای ایالات متحده اهمیت دارد، اما اهمیت آن به طور قابل توجهی کمتر از گذشته است»؛ در توضیح اینکه چرا دولت‌های اخیر ریاست‌جمهوری «این دیدگاه را داشتند که ایالات متحده بیش از حد در منطقه دخالت دارد».

همه این مسائل به این باور مشترک کمک می کند که ایالات متحده به دنبال استراتژی خروج از منطقه خاورمیانه و شمال افریقا است.

کد خبر: ۲۷۴٬۲۲۵

اخبار مرتبط

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha