بازار؛ گروه بین الملل: سایت تحلیلی آی ای آی در مقاله ای با قلم «جولیا داگا» و «لوئیجی سیمونلی» نوشت: عربستان سعودی در جستجوی مشروعیت داخلی، رهبری عربی و اسلامی و همچنین برای روابط سودمند با اسرائیل، اغلب با آرمان فلسطین دستکاری کرده است تا از آن نهایت استفاده را ببرد. ترجمه متن مقاله در ادامه می آید.
چند ساعت پس از حمله حماس به اسرائیل در ۷ اکتبر، مقامات سعودی خواستار کاهش تنش فوری شدند در حالی که اشاره کردند قبلاً در مورد نتایج ادامه اشغال و محروم کردن فلسطینی ها از حقوق مشروع خود و تحریکات سیستماتیک مکرر علیه مقدسات آنها هشدار داده بودند. وزیر امور خارجه عربستان سعودی در بیانیه اخیر خود بر رد قاطع این کشور با درخواستهای جابهجایی اجباری مردم فلسطین از غزه و محکومیت تداوم هدفگیری غیرنظامیان بیدفاع در غزه تاکید کرده است.
بنا بر گزارش ها اقدامات تلافی جویانه سنگین اتخاذ شده توسط اسرائیل - بمباران غزه که یکی از شدیدترین بمباران های این قرن بوده است و استفاده آشکار از فسفر سفید - منجر به توقف روند عادی سازی بین عربستان و ریاض شد. تنها چند هفته قبل، در ۲۰ سپتامبر، ولیعهد سعودی «محمد بن سلمان» در تلویزیون ایالات متحده آمریکا اعلام کرده بود که هر روز به توافق با اسرائیل نزدیکتر می شویم. چند روز بعد بنیامین نتانیاهو در مجمع عمومی سازمان ملل متحد همین خوشبینی را تکرار کرد و تأکید کرد که فلسطینیها نباید در مورد معاهدات صلح جدید با کشورهای عربی حق وتو داشته باشند.
موضع رسمی عربستان در قبال فلسطین
در دهههای گذشته مسئله فلسطین نقش برجستهای در مواضع رسمی عربستان داشته است: در راستای اصول طرح صلح عربی در سال ۲۰۰۲ که خواستار خروج اسرائیل از سرزمین های اشغالی (مرزهای قبل از ۱۹۶۷) و به رسمیت شناختن فلسطین مستقل با پایتختی بیت المقدس شرقی است. مسئله غزه همچنان در موضع اصلی عربستان باقی مانده است. این نوار به عنوان یک زندان بزرگ به دلیل محاصره ناعادلانه تحمیل شده توسط اسرائیل توصیف شده است، در حالی که اسرائیل اغلب به نادیده گرفتن قطعنامه های مشروعیت بین المللی و کنوانسیون ژنو (IV) در رابطه با حمایت از غیرنظامیان در زمان جنگ متهم شده است.
اخیراً در نشست جده اتحادیه عرب در مارس ۲۰۲۳، عربستان سعودی بار دیگر بر محوریت موضوع فلسطین و رویکرد مشترک عربی در حمایت از حل و فصل جامع و عادلانه مطابق با قوانین بینالمللی تاکید کرد. این اجلاس اندکی پس از آشتی میان عربستان سعودی و ایران برگزار شد و از حمایت دولت سوریه در اتحادیه عرب استقبال کرد و بدین ترتیب حداقل ظاهرا روحیه تلاشهای مجدد در راستای وحدت میان کشورهای عرب و مسلمان منطقه را نشان داد.
همکاری دوفاکتو طولانی مدت با اسرائیل
علیرغم تاکید بر مسئله فلسطین در بیانیه های رسمی، پادشاهی سعودی شریک دیرینه اسرائیل بوده است. همکاری آنها از دهه ۱۹۶۰ ادامه داشت، زیرا سیاست مشترک ضد ناصری آنها را به هم نزدیکتر کرد. در سال ۱۹۷۸ در بحث با ایالات متحده در مورد پیامدهای معاهده عادی سازی بین مصر و اسرائیل، مقامات سعودی صریحاً علیه آن صحبت نکردند و اظهار داشتند که امید ما این است که معاهده ای که شامل اسرائیل، مصر و ایالات متحده است، مظهر آن باشد - چیزی که با آن بتوانیم کار کنیم بدون اینکه از حمایت از خودمختاری فلسطین چشم پوشی کنیم.
اخیراً قیام های عربی با همکاری غیررسمی متعاقب آن در زمینه های اطلاعاتی، نظارتی، امنیت سایبری و به طور کلی ابزارهای ضد شورش به سرعت منافع دو کشور را در هم آمیخت. بر همین اساس دشمنی و خصومت مشترک با ایران - و حزبالله - منجر به این شده است که دو کشور در مورد مذاکرات برجام و جنگ لبنان در یک طرف حصار قرار بگیرند، هرچند تنشزدایی اخیر عربستان و ایران که در مارس ۲۰۲۳ توسط چین میانجیگری شد، تا حدی چنین پویایی را تغییر داده است.
عربستان سعودی از احساس جدید خودمختاری خود در مقابل ایالات متحده آمریکا با پیشبرد چند خواسته در ازای عادی سازی از جمله تضمین های امنیتی و نظامی آمریکا مانند ناتو و چراغ سبز و کمک ایالات متحده برای تحقق برنامه هسته ای غیرنظامی ملی استفاده کرد
عربستان سعودی از احساس جدید خودمختاری خود در مقابل ایالات متحده آمریکا با پیشبرد چند خواسته در ازای عادی سازی از جمله تضمین های امنیتی و نظامی آمریکا مانند ناتو و چراغ سبز و کمک ایالات متحده برای تحقق برنامه هسته ای غیرنظامی ملی استفاده کرد.
رویکرد «عملگرایانه» برای ابراز حمایت از خودمختاری فلسطین و همچنین بهبود روابط غیررسمی با اسرائیل برای مدت طولانی به نفع عربستان سعودی بوده است. با این حال، تشدید تنش خشونتآمیز اخیر دوباره مسئله فلسطین را در بحث عمومی عربستان و منطقه مطرح کرده است، بنابراین هزینههای نمادین عادیسازی را - حداقل در حال حاضر - هم بر اساس ملاحظات سیاست داخلی و هم بر اساس سیاست خارجی افزایش میدهد.
نگرانی های ثبات رژیم
از نظر داخلی حق تعیین سرنوشت فلسطینیان همچنان در اذهان مردم اهمیت دارد و حتی اگر عربستان سعودی یکی از اقتدارگراترین کشورهای جهان باشد و بهای پاسخگویی انتخاباتی را نپردازد، این رژیم همچنان زمان زیادی را صرف تلاش برای به دست آوردن اجماع و جلوگیری از بسیج ضد رژیم، به ویژه از سوی جوانان و جمعیت با سواد رسانه های اجتماعی می کند.
در واقع عربستان سعودی از نظر فناوری دیجیتال یکی از کشورهایی است که بیشترین نفوذ را در جهان دارد: ۱۰۰ درصد جمعیت آن از اینترنت استفاده می کنند و در میان کشورهای برتر در زمینه استفاده از فیس بوک و ایکس قرار دارد. به طور کلی با توجه به شاخص آمادگی شبکه - که ظرفیت کشورها برای استفاده از فناوری اطلاعات و ارتباطات برای رقابت و رفاه را اندازه گیری می کند - عربستان سعودی در رتبه ۳۵ از ۱۳۱ کشور قرار دارد.
بنابراین نشان دادن موضعی معتدل و عدالت محور در درگیری میان اسرائیل و فلسطین، نارضایتی احتمالی علیه رژیم را خنثی می کند و در عین حال موضعی را ارائه می دهد که از سرگیری مذاکرات عادی سازی آینده را منتفی نمی کند.
از نظر تاریخی مسئله فلسطین از زمان ایجاد اسرائیل در سال ۱۹۴۸ در هر دو گفتمان فراملی اعراب و مسلمانان نقش محوری داشته است. این مسئله در ابتدا به شدت با ناسیونالیسم عربی مرتبط بود و کشورهای عربی هم مرز مسئولیت حمایت از آنچه هنوز عربی بود را بر عهده گرفتند. جمال عبدالناصر شخصیت این رویکرد بود و با این روحیه بود که جنگ های ۱۹۵۶ و مهمتر از همه جنگ های ۱۹۶۷ انجام شد. سقوط پان عربیسم، انقلاب اسلامی در ایران و افزایش وزن عربستان همه چیز را تغییر داد.
در چهار دهه گذشته هم پادشاهی عربستان سعودی و هم جمهوری اسلامی ایران، استراتژیهای منطقهای خود را حول محور اسلام متمرکز کردهاند، هرچند به روشهای کاملاً متضادی: اولی خود را حامی سلطنتها، قهرمان اسلام محافظهکار و میانهرو، ضامن روابط غرب و وضع موجود معرفی کرده است در حالی که دومی به عنوان حامی مستضعفان، مدافع اسلام انقلابی، بزرگترین دشمن مداخله غرب در خاورمیانه می باشد.
حماس (جنبش مقاومت اسلامی) در سال ۱۹۸۷ در چارچوب شکست ناسیونالیسم عربی و اسلامی شدن رقابت های منطقه ای متولد شد و خواستار مبارزه مسلحانه برای آزادسازی کل سرزمین فلسطین قبل از ۱۹۴۸ بود، بنابراین خود را در این زمینه قرار داد و در تضاد کامل با راه حل دو کشوری که سازمان آزادیبخش فلسطین و اکثر کشورهای عربی از جمله عربستان سعودی از آن حمایت می کنند است.
برعکس موضع تکدولتی مورد درخواست حماس این جنبش را به موضع ایران نزدیکتر کرده است. علاوه بر این که حماس به عنوان یک سازمان جناح اخوان المسلمین متولد شد و از پیروزی اخوان المسلمین در مصر در سال های ۲۰۱۱ تا ۲۰۱۲ حمایت کرد، روابط کاری بین حماس و مقامات سعودی را پیچیده کرده است که از آن زمان به شدت محدود شده است. با این حال، این اختلافات مانع از آن نشد که عربستان سعودی کانال ارتباطی با این سازمان را بسته نگه دارد، همانطور که در سفر رسمی هیئت حماس به ریاض در آوریل ۲۰۲۳ نشان داده شد.
مسئله اسلام سیاسی یک موضوع آشکار برای عربستان سعودی است. جناحهای اسلامگرا در پادشاهی و مخالفت شدید آنها با رفتار حاکمان و همسوییهای غربی این کشور، بهویژه از سال ۱۹۷۹ منبع نگرانی دائمی رژیم بوده است. ایران اغلب بر این موازنه شکننده بنا نهاده و عربستان سعودی را به ناتوانی در قیمومیت اماکن مقدس اسلام متهم کرده است. مشکلات مشروعیت مذهبی رژیم سعودی، ولیعهد کنونی محمد بن سلمان را به تمرکز فزاینده ای بر ایجاد یک احساسات ملی گرایانه که فراتر از احساسات فراملی اسلامی است، سوق داده است. علیرغم این تمایل، پیام رهبری چشمانداز ۲۰۳۰ عربستان سعودی توسط ولیعهد و ملک سلمان بن عبدالعزیز رسماً بیان میکند که «نخستین رکن دیدگاه ما، جایگاه ما به عنوان قلب جهان عرب و اسلام است».
بازی متعادل کننده عربستان سعودی
پس از حملات ۷ اکتبر توسط حماس و تشدید انتقامجویی از سوی اسرائیل، سعودیها به وضوح اقدامات خود را متعادل کردهاند و به رویدادها واکنش نشان دادهاند تا روابط با هیچ یک از طرفهای درگیر را بهطور غیرقابل برگشت بدتر نکنند و خواهان یک راه حل عادلانه و کامل برای حفظ حقوق مردم فلسطین، همسویی با اکثریت مجمع عمومی سازمان ملل متحد در حمایت از آتش بس بشردوستانه و اعلام کمک ۲ میلیون یورویی در حمایت از آوارگان فلسطینی بوده است. در عین حال، ریاض درها را برای گفتگو با ایالات متحده باز نگه داشته است، همانطور که در دیدار وزیر امور خارجه ایالات متحده آمریکا و ولیعهد سعودی نشان داده شد.
این اقدامات و اظهارات در راستای اقدامات متعادل کننده عربستان در مناقشه اسرائیل و فلسطین پیش از ۷ اکتبر است. عربستان سعودی در جستجوی مشروعیت داخلی، رهبری عربی و اسلامی و همچنین برای روابط سودمند با اسرائیل، اغلب با آرمان فلسطین دستکاری کرده است تا از آن نهایت استفاده را ببرد.
جنگ غزه فضای مانور بیشتری را برای پادشاهی فراهم می کند تا در ازای از سرگیری مذاکرات در آینده پس از تمام شدن مناقشه، منافع خود را با ایالات متحده افزایش دهد
پادشاهی به طور فزاینده ای خود را به عنوان تسهیل کننده روند صلح، با تقویت روابط کاری با همه طرف ها و در عین حال اصرار بر ترویج یک راه حل عادلانه درازمدت معرفی کرده است. در بحران کنونی، توقف مذاکرات برای عادی سازی با اسرائیل را باید در همین بازی موازنه درک کرد. این وقفه به نفع عربستان سعودی در مقابل مخاطبان داخلی و منطقه ای بوده است، در حالی که در عین حال فضای مانور بیشتری را برای پادشاهی فراهم می کند تا در ازای از سرگیری مذاکرات در آینده پس از تمام شدن مناقشه، منافع خود را با ایالات متحده افزایش دهد.
در واقع هموارترین راه برای عربستان سعودی جهت عادیسازی روابط با اسرائیل، در صورتی است که مسئله فلسطین در دستور کار بینالمللی قرار نگیرد و مهمتر از همه دور از چشم رسانههای اجتماعی جامعه سعودی و منطقه باشد. از این گذشته پادشاهی قبلاً از ثمرات عادی سازی عملاً نفع می برد، بنابراین قطع مذاکرات را از نظر محاسبات هزینه/فرصت به یک تصمیم آسان تبدیل می کرد.
بازنده این بازی همچنان مردم فلسطین هستند. در حالی که توجه اغلب بر ناهماهنگی و استانداردهای دوگانه غرب معطوف می شود، بازیگران خاورمیانه و بالاتر از همه عربستان سعودی که همیشه به عنوان حامیان آرمان فلسطین زمانی که رویارویی به اوج خشونت می رسد، باید مورد توجه قرار گیرند. این کشورها به همان اندازه مسئول فقدان عزم برای راه حلی عادلانه و مبتنی بر قوانین بین المللی هستند.
نظر شما