بازار؛ گروه بین الملل: اندیشکده «Responsible Statecraft» در تحلیلی به قلم «مایکل دی. سواین» نوشت: نیویورک تایمز درمورد گسترش ادعایی پایگاههای جهانی چین در سراسر جهان نگران است، اما واقعیت پیچیدهتر و کمتر ترسناک است.
اخیرا نیویورک تایمز مقاله ای توسط «کریگ سینگلتون»، یکی از همکاران بنیاد دفاع از دموکراسی ها با عنوان «نیروی نظامی چین جهانی می شود» منتشر کرد. سینگلتون استدلال می کند که پکن به خوبی در راه ایجاد شبکه جهانی از نقاط قوی استراتژیک در امتداد مسیرهای تجاری، انرژی و منابع اصلی چین است که این مهم تهدید نظامی وخیم برای ایالات متحده آمریکاست.
ظاهراً استراتژی جدید پکن با استفاده از ساختار طرح یک کمربند یک جاده چین در پروژههای زیرساختی تجاری، بهطور مستقیم توانایی واشنگتن را برای انجام مأموریتهای نظامی مهم برون مرزی از جمله دفاع از تایوان به چالش میکشد
ظاهراً استراتژی جدید پکن با استفاده از ساختار طرح یک کمربند یک جاده چین در پروژههای زیرساختی تجاری، بهطور مستقیم توانایی واشنگتن را برای انجام مأموریتهای نظامی مهم برون مرزی از جمله دفاع از تایوان به چالش میکشد. در پاسخ به این تهدید رو به گسترش، سینگلتون از واشنگتن میخواهد که استراتژی طراحی شده جهت خنثی کردن پیشگیرانه اقدامات چین، از جمله «انگیزهها یا مجازاتها» برای دولتهای میزبان را طراحی کند.
جای تعجب است که نیویورک تایمز چنین مقاله ای را منتشر کرده است زیرا این مقاله مملو از تحریف ها، اغراق ها و گمانه زنی هاست. شکی نیست که فعالیتهای نظامی خارج از کشور چین مستلزم بررسی دقیق است بهویژه زمانی که در مناطق حساس صورت میگیرد. اما چنین بررسی مستلزم تجزیه و تحلیل دقیق واقعیت است، با تمایزهای واضح بین طرحهای پیشنهادی، تعهدات واقعی، اهداف تجاری در مقابل نظامی و مزایای نظامی احتمالی برای چین که ممکن است از یک مکان خاص حاصل شود.
سینگلتون به جای رعایت چنین الزاماتی سریع و بیپرده با شواهد بازی میکند و بهطور نامحسوس اظهارات خود را با کلمات «ممکن است»، «میتواند»، «پیشنهاد میکند»، «مظنون» و غیره بیان می کند. مثلا این جمله: ممکن است حضور تجاری، علمی یا امنیتی چین؛ حضور فعلی یا بالقوه در خارج از کشور به عنوان بخشی از یک استراتژی عمدی، هماهنگ و نظامی محور برای «تغییر چشمانداز نظامی جهانی» به نفع پکن و در نتیجه تهدید ایالات متحده آمریکا انجام شود.
در واقع چین تاکنون تنها یک پایگاه نظامی واقعی در خارج از کشور در شاخ آفریقا یعنی جیبوتی ایجاد کرده است و احتمالاً در حال ایجاد تأسیسات دریایی در کامبوج است. اما محدودیتهای واقعی وجود دارد که چین تا چه حد میتواند در اختصاص چنین مکانهایی برای پایگاههای نظامی پیش رود. همانطور که «آیزاک کاردون» از مؤسسه کارنگی اشاره کرده است: چین هیچ ائتلاف نظامی رسمی ندارد و بعید است در آینده قابل پیشبینی به آن دست یابد، واقعیتی که محدودیتهای عمدهای را بر توانایی این کشور برای ایجاد نیروی نظامی جدی تحمیل میکند.
اکثر کشورهای دریافت کننده، تجارت و سرمایه گذاری چینی را بیش از هر مسئله دیگری می خواهند. در واقع بسیاری از پایگاههای فرضی جدید چین یا پایگاههای اولیه عمدتاً شامل حضور علمی تجاری یا غیرنظامی هستند و برخی از آنها فقط پتانسیل مبهم برای استفاده نظامی دارند
علاوه بر این بسیاری از تسهیلات واقعی مرتبط با امنیت که سینگلتون به عنوان مدرکی برای استدلال خود استفاده می کند، کارکردهایی غیر از تهدید نظامی ایالات متحده آمریکا را انجام می دهد مانند ماموریت ها علیه دزدی دریایی، ماموریت های نظامی در راستای صلح سازمان ملل، عملیات تخلیه غیر نظامیان در مواقع اضطراری یا حفاظت از سرمایه گذاری های تجاری. توانایی نظامی برون مرزی چین فراتر از چنین عملکردهایی احتمالاً بسیار محدود باقی می ماند.
اکثر کشورهای دریافت کننده، تجارت و سرمایه گذاری چینی را بیش از هر مسئله دیگری می خواهند. در واقع بسیاری از پایگاههای فرضی جدید چین یا پایگاههای اولیه که توسط سینگلتون شناسایی شدهاند، عمدتاً شامل حضور علمی تجاری یا غیرنظامی هستند و برخی از آنها فقط پتانسیل مبهم برای استفاده نظامی دارند. برخی از تأسیسات تجاری موجود مانند آنچه در امارات متحده عربی وجود دارد، ممکن است عملکردهای نظامی محدودی داشته باشند اما در بسیاری از موارد این موضوع نامشخص است. میتوان استدلال کرد که چنین مکانهای تجاری نوعی هدف استراتژیک را دنبال میکنند اما به عنوان بخشی از تلاشهای پکن برای تبدیل شدن به یک قدرت تجاری و علمی/فناوری بزرگ، نه اینکه مستقیماً سلطه نظامی جهانی ایالات متحده آمریکا را تهدید کند.
حتی اگر عملکرد نظامی واضح تری در بسیاری از تأسیسات خارج از کشور چین پدیدار شود، چندان واضح نیست که در بیشتر موارد آن نوع منافع استراتژیک دلهره آور را که سینگلتون ادعا می کند برای پکن فراهم کند. به عنوان مثال برخی از تحلیلگران تاسیسات در کامبوج استدلال کرده اند که مزایای عملیاتی کمی برای ارتش چین فراهم می کند.
در حقیقت استدلال سینگلتون نسخه به روز شده و توسعه یافته ایده «رشته مروارید» است که سال ها پیش ظاهر شد. ایده رشته مروارید برای اولین بار در سال 2005 میلادی توسط شرکت مشاورین دفاعی بوز آلن طی گزارشی تحت عنوان «آینده انرژی در آسیا» مطرح گردید.
این گزارش دلالت بر آن دارد که چین از طریق احداث زیرساخت های غیر نظامی در کشور های دوست در جنوب آسیا و مطابق با راهبردی به نام رشته مروارید قصد دارد حضور نیروی دریایی خود در اقیانوس هند را توسعه دهد. این مفهوم به دنبال پیوند برخی از فعالیت های خارجی چین در جنوب شرقی آسیا و در امتداد اقیانوس هند به خاورمیانه بود تا حرکت استراتژیک بزرگ چین برای تسلط نظامی و سیاسی بر منطقه شکل بگیرد.
در نهایت نکته نگرانکننده این است که سینگلتون توصیه میکند واشنگتن باید هم انگیزهها و هم ابزارهای اجباری را برای خنثی کردن پیشگیرانه فعالیتهای ظاهرا پلید چین در خارج از کشور اتخاذ کند. چنین تلاشی به راحتی میتواند نتیجه معکوس داشته باشد زیرا کشورهای هدف رفتار واشنگتن را به عنوان تلاشی برای تضعیف آنچه آنها به عنوان معاملات تجاری و علمی قانونی با چین میدانند تفسیر میکنند.
بدون تردید گسترش حضور تجاری، علمی و امنیتی چین در خارج از کشور نیازمند بررسی دقیق است. متأسفانه این مقاله نیویورک تایمز چنین تحلیلی را ارائه نمی دهد.
نظر شما