بازار؛ گروه بینالملل: ابراهیم رئیسی از ۲۳ تا ۲۶ بهمن ۱۳۹۲ با همراهی هیاتی متشکل از ۶ وزیر و رئیس بانک مرکزی به چین سفر کرد. به گزارش رسانه ها، چین و ایران بر اساس سند همکاری جامع ۲۵ ساله که در سال ۲۰۲۱ بین ایران و چین امضا شد، ۲۰ سند همکاری اساسی در چندین زمینه به ارزش حدود ۱۲ میلیارد دلار امضا کردهاند. براسای تحلیلهای گوناگون، مشارکت چین و ایران برای هر دو طرف ارزش استراتژیک پیدا کرده است.
واضح است که سفر رئیسی در چارچوب تلاش برای تسریع روند اجرای توافق ۲۵ ساله در مواجهه با چالشهای اجرای عملی آن بوده که بارزترین آنها راکد ماندن مذاکرات هستهای و بقای ایران در شرایط کنونی است. باید توجه داشت که تحریمهای سخت آمریکا معاملات شرکتهای چینی را با توجه به اشتیاق همیشگی آن برای اجتناب از خطرات ناشی از تحریمهای آمریکا محدود کرده است.
رابطه مستحکم و همکاری که بین جمهوری خلق چین و جمهوری اسلامی ایران وجود دارد بسیار فراتر از موضوع نفت است، اما همیشه تمایلی وجود دارد که این رابطه بین دو طرف با عرضه ایران و مصرف نفت چین کمرنگ شود. عرضه نفت در واقع یکی از ابعاد مهم روابط چین و ایران است، اما در عین حال سادهسازی از دیگر جنبههای روابط دو طرف در عصر جدیدی بوده که در آن نقش ایالات متحده در جهان بسیار کاهش یافته است.
البته پکن همچنین با باز نگه داشتن درهای سرمایه گذاری در بخش انرژی ایران، مهم ترین حمایت خود را از ایران انجام داد، زیرا شرکتهای نفتی اروپای غربی و کانادا بزرگترین شرکای انرژی خارجی ایران در اوایل دهه ۲۰۰۰ بودند، اما با افزایش نگرانی بینالمللی در مورد هستهای ایران و افزایش ریسکهای سیاسی ناشی از انجام عملیاتهای بیشتر در ایران محتاط شدهاند. در حالی که شرکتهای چینی ابتدا آبهای بهرهبرداری از نفت و گاز ایران را در سال ۲۰۰۶ آزمایش و سپس بین سالهای ۲۰۰۷ تا ۲۰۰۹ متعهد شدند. نزدیک به ۴۸ میلیارد دلار سرمایه گذاری در پروژه های انرژی ایران، همه سرمایه گذاران خارجی دیگر را تحت الشعاع قرار داد و چین را با اختلاف زیادی به شریک پیشرو انرژی ایران تبدیل کرد. هرچند که با تشدید تحریمها بیشتر آنها متوقف شد اما احتمالا در آینده نزدیک دوباره از سرگرفته شود.
این واقعیت که ایران برای چندین دهه در برابر آمریکا مقاومت کرده، هم برای مسکو و هم برای پکن منطقی است. با رویارویی روسیه با نیروهای آمریکا و ناتو در اوکراین و چین با آمریکا در اقیانوس هند و اقیانوس آرام، مقاومت فعال ایران در برابر آمریکا این مثلث را کامل میکند
رابطهای برای تحکیم روابط چندقطبی
سفر اخیر ابراهیم رئیسی، رئیس جمهور ایران، به چین به دلایل بسیاری قابل توجه است. اما مهمترین دلیل این است که چین این رابطه را از نظر فشار برای ایجاد اتحادی در حال ظهور برای نظم جهانی جایگزین به رهبری چین و روسیه میبیند. در یک سطح، تعمیق روابط چین با ایران منعکس کننده تعامل رو به رشد چین با خاورمیانه به طور کلی است. چین در حال حاضر بزرگترین شریک تجاری جهان عرب از سال ۲۰۲۰ بوده و تجارت دوجانبه از ۳۳۰ میلیارد دلار آمریکا در سال ۲۰۲۱ فراتر رفته است. در سال ۲۰۲۱، چین یک سند استراتژیک جامع با ایران امضا کرد، اما از آن زمان، پکن توافقنامه های مشابهی را با دوازده کشور دیگر منطقه خاورمیانه و شمال آفریقا امضا کرده است.
در این زمینه، روابط چین با ایران را نباید مهمتر از روابط عمومی چین با همسایگان ایران در منطقه دانست. اما، همانطور که ذکر شد، روابط چین با ایران تا آنجا که در مرکز اتحاد برای نظم جهانی جایگزین قرار دارند، غیرعادی هست. به عبارت دیگر، روابط چین و ایران بیش از تعاملات دوجانبه بوده و در واقع، پکن بدنبال این گونه روابط است. گلوبال تایمز، رسانه حزب کمونیست چین، در توضیح دیدار رئیسی گفت که «سیاست نگاه به شرق» ایران بازتابی از رویگردانی قاطع ایران از غرب برای ایجاد اتحاد با قدرتهای جهانی غیرغربی است که ساختارهای سیاسی مشابهی مانند روسیه و چین دارند.»
این اظهار نظر تا آنجا بسیار مهم است که نشان دهنده گرد هم آمدن نظامهای سیاسی غیرغربی علیه سلطه غرب بر سیاست جهانی به ویژه از پایان جنگ سرد است. این تجمیع تنها به چین و ایران محدود نمیشود. در واقع، تعامل ایران با روسیه قبلاً به حوزه سیاست نظم جهانی جدید و بدیل، انتقال یافته است. در ژانویه ۲۰۲۳، مسکو و تهران سیستمهای بانکی و مالی خود را به هم متصل کردند، اقدامی که تحریمهای آمریکا علیه ایران و روسیه را که هر دو کشور را مجبور به خروج از سرویس پیامرسانی مالی سوئیفت در بلژیک کرد، نادیده میگیرد.
این همکاری به بخش بانکی محدود نمیشود. جدای از رشد این اتحاد از نظر نظامی، دادههای رسمی ایران نشان میدهد که روسیه نیز یکی از بزرگترین سرمایهگذاران خارجی در ایران است. مانند چین، تعامل روسیه با ایران ناشی از درک این موضوع است که ایران نقشی حیاتی در تحکیم یک بلوک غیرغربی در جهان دارد. شی وقتی در بیانیه به مناسبت سفر رئیسی تاکید کرد: «از ایران در حفظ حاکمیت، استقلال، تمامیت ارضی و کرامت ملی و همچنین مقاومت در برابر یکجانبه گرایی و هژمونی حمایت میکند و با تلاش نیروهای خارجی برای مداخله در امور داخلی ایران و تضعیف امنیت و ثبات ایران مخالف است.»
به باور کارشناسان، اگر این اظهارات دقیقا واکاوی شود، چند مورد روشن میشود. برای مثال، مشخص میکند که «نیروهای خارجی» آنهایی هستند که «هژمونی» و «یکجانبهگرایی» را اعمال میکنند. ثانیاً، اظهارات مقاومت در برابر «هژمونی» و «یکجانبه گرایی» را به عنوان شاخصه ژئوپلیتیک ایران در نظر میگیرد.
از یک جهت، این واقعیت که ایران برای چندین دهه در برابر آمریکا مقاومت کرده، هم برای مسکو و هم برای پکن منطقی است. با رویارویی روسیه با نیروهای آمریکا و ناتو در اوکراین و چین با آمریکا در اقیانوس هند و اقیانوس آرام، مقاومت فعال ایران در برابر آمریکا این مثلث را کامل میکند. اشتباه نیست اگر بگوییم که روسیه و چین امروز در همان زمینی هستند که ایران چند سال اخیر در آن ایستاده است. بنابراین منطقی است که روسیه و چین روابط خود با ایران را به گونهای شکل دهند که پتانسیل تغییر قواعد بازی را به نفع خود داشته باشد.
بنابراین، با توجه به تحکیم اتحاد برای نظم جهانی جدید و جایگزین، هم چین و هم ایران مایلند روابط خود را به گونهای هدایت کنند که از محل اختلاف اجتناب شود. یکی از نکات کلیدی، روابط چین با کشورهای حاشیه خلیج فارس، به عنوان رقبای منطقهای ایران است.
هم شی و هم تفسیر گلوبال تایمز از هرگونه اشارهای به خلیج فارس پرهیز کردند و نشان دادند که چگونه ایران و چین، با درک اهمیت حیاتی روابط خود که پیامدهایی بسیار فراتر از منطقه دارد، آموختند که در جهان پیچیده حرکت کنند چون بر این اساس تاکید بر جنبه جهانی و نه منطقهای روابط آنها باقی میماند.
همانطور که در سرمقاله جداگانه گلوبال تایمز آمده است: چین و ایران هر دو از سیاستهای خارجی مستقل حمایت میکنند، قاطعانه از اصل عدم مداخله در امور داخلی در مناسبتهای بین المللی دفاع و از منافع مشترک کشورهای در حال توسعه محافظت میکنند. این برای ترویج چند قطبی شدن و توسعه متنوع جهان مساعد است و با روند کلی زمانه مطابقت دارد.»
همانطور که مشخص است، چین خود را با تهدید – و همان نوع چالشها – مواجه میبیند که ایران با آن مواجه است. بنابراین، فضای زیادی برای هر دو کشور وجود دارد که به جای هر اختلافی، بر حداقل زمینه مشترک تمرکز کنند. هر دو میدانند که اتحاد آنها، که به طور جداگانه و جمعی با روسیه گره خورده، برای بقای آنها در جهانی حیاتی است.
مراقبت تهران
سیاست خارجی ایران مبتنی بر روابط نزدیک با تعداد محدودی از کشورها است که مهمترین آنها متحدان بین المللی آن روسیه و چین هستند و ایران فاقد روابط مستحکم متعدد با سایر مراکز بین المللی قدرت است که این امر منجر به ناتوانی کشور در مدیریت روابط با نسبی میشود. برابری با مسکو و پکن و جایگزینهای استراتژیک محدودی برای آن باقی میگذارد. در حالی که روابط چین مبتنی بر همکاریهای اقتصادی با بسیاری از کشورها به ویژه کشورهای صادرکننده انرژی و بازارهای دریافت کننده کالاهای چینی متعدد است که منجر به عدم تعادل در روابط تهران و پکن میشود و چین را بر آن می دارد تا روابط خود را با این کشور تقویت کند.
در نهایت، سفر رئیسی نشان میدهد که روابط بین چین و ایران همچنان قوی است و هر دو طرف مشتاق توسعه این مشارکت هستند، با این وجود، چین به تعادل روابط خود بین عربستان سعودی و ایران ادامه خواهد داد، به این دلیل که بزرگترین ذینفع آن است.
این روابط همچنین تامین منابع نفتی و فرصتهای سرمایهگذاری گسترده در هر دو کشور را برای پکن فراهم میکند. همچنین به چین اجازه میدهد تا نفوذ ژئوپلیتیکی خود را در منطقهای حیاتی برای ایالات متحده افزایش و سپس فشار چین را در منطقه هند و اقیانوس آرام کاهش دهد. و تلاش های واشنگتن و غرب برای مهار برنامههای افزایش نفوذ چین را در عرصه بین المللی به چالش بکشد.
نظر شما