بازار؛ گروه بین الملل: منشا بی انصافی کتابی است که توسط «کایلین اوکانور» نوشته شده و توسط انتشارات دانشگاه آکسفورد منتشر شده است.
اوکانر راه حل هایی برای مشکلات هماهنگ و تقسیم منابع ارائه می دهد و نشان می دهد که چرا ما باید به نابرابری به عنوان بخشی از یک فرآیند همیشه در حال پیشرفت فکر کنیم. برای تولید پدیده های مربوط به نابرابری به طور شگفت آور حداقل شرایط لازم است و پس از ظهور نابرابری در این مدل ها، تداوم آن برای مدت نامحدود بسیار کم است. بنابراین کسانی که به عدالت اجتماعی توجه دارند باید در برابر نیروهای پویایی که به سمت نابرابری می کشند هوشیار باشند.
در زیر مصاحبه خبرنگار بازار با پروفسور «کایلین اوکانور» در مورد این کتاب آمده است:
«کایلین اوکانور» دانشیار منطق و فلسفه علوم و عضو موسسه علوم رفتاری ریاضی در دانشگاه کالیفرنیا است. او فیلسوف علم و نظریه پرداز بازی های تکاملی است. اوکانر هم در زمینه تئوری و هم تجربی در مورد موضوعات مختلفی از جمله اجتماعات علمی، باورهای غلط، احساسات اخلاقی و سیگنالینگ فعالیت می کند. او یکی از نویسندگان کتاب «عصر اطلاعات غلط: چقدر باورهای دروغین گسترش یافته است» است.
*سوال اصلی شما در این کتاب چه بوده است؟
چرا هنجارهای ناعادلانه، به ویژه جنسیت و نژاد در جوامع بشری بسیار گسترده است؟
تقریباً در هر جامعه بشری برخی از افراد مزایای بیشتری می گیرند و دیگران کمتر. چرا نابرابری در این جوامع حاکم است؟
چگونه گروه ها برای پاسخ به این سوال به دسته های اجتماعی مانند جنسیت، نژاد و دین تقسیم می شوند. او از چارچوب های رسمی تئوری بازی و تئوری بازی تکاملی برای کشف تکامل فرهنگی انجمن ها استفاده می کند.
این چارچوب ها موضوعات مختلفی را از جمله تفاوت های جنسیتی، همکاری در دانشگاه ها، چانه زنی های خانگی، محرومیت از اقلیت ها تا همخوانی شرح می دهد. این مسائل کمک می کنند تا نشان دهیم که چگونه نابرابری می تواند از فرآیندهای ساده تغییر فرهنگی در گروه های دارای جنسیت و نژاد و تحت طیف وسیعی از موقعیت ها بوجود آید.
روند یادگیری انجمن های هماهنگ و تقسیم منابع به گونه ای است که برخی از گروه ها تمایل به دریافت امتیاز بیشتر و برخی دیگر کمتر دارند.
*برای پاسخ به این سوال از چه فرضیه ای استفاده کردید؟ بحث اصلی شما چیست؟
بحث اصلی این است که فرایندهای تعامل به ویژه کار مشترک و چانه زنی تمایل دارند ما را به سمت این هنجارهای ناعادلانه سوق دهند. این نابرابری در مواردی اتفاق می افتد که گروهی از افراد را متفاوت تشخیص دهیم - اعم از جنسیت، نژاد، مذهب و غیره.
ما تمایل داریم از این اختلافات برای ایجاد قوانین اساسی درمورد اینکه چه کسی چه مشاغلی را انجام می دهد و چه کسی چه مقدار به دست می آورد استفاده کنیم. من از مدل های تکاملی فرهنگی استفاده کردم تا نشان دهم چرا اختلافات قومی باعث می شود این هنجارهای ناعادلانه بوجود آیند.
*ضرورت نوشتن این کتاب چه بود؟
بسیاری از افراد از مدل هایی استفاده کرده اند که به بی انصافی و نابرابری فکر می کنند. اما افراد نسبتاً کمی از مدل های تکامل فرهنگی و تغییرات فرهنگی برای این کار استفاده کرده اند.
اگرچه وقتی به سیستم های ناعادلانه در دنیای واقعی نگاه می کنیم، آنها اغلب در یک دوره زمانی تکامل فرهنگی به آرامی توسعه می یابند. هدف در اینجا این بود که ببینیم چگونه این مدل ها می توانند به درک ما از بی انصافی کمک کنند.
نظر شما