۱۳ آبان ۱۳۹۹ - ۱۴:۳۱
عملکرد اقتصادی رؤسای جمهور دموکرات بهتر بوده یا جمهوری خواه؟
پراجکت سیندیکیت بررسی می‌کند؛

عملکرد اقتصادی رؤسای جمهور دموکرات بهتر بوده یا جمهوری خواه؟

جمهوریخواهان تقریباً یک قرن است که در زمینه اقتصادی کم کاری می کنند.

بازار؛ گروه بین الملل: سایت تحلیلی پراجکت سیندیکیت اخیرا مقاله ای با قلم « جی. بردفورد دلونگ» با عنوان « بی کفایتی اقتصادی روسای جمهور جمهوری خواه ایالات متحده آمریکا» منتشر نموده است. ترجمه متن مقاله در ادامه می آید.

 در آمریکای مملو از اطلاعات نادرست، یکی از دائمی ترین افسانه ها این است که جمهوری خواهان برای رشد اقتصادی و تجاری بهتر از دموکرات ها هستند. در حقیقت، جمهوریخواهان تقریباً یک قرن است که در زمینه اقتصادی کم کاری می کنند.

متاسفانه آمریکای امروز با سیل اطلاعات غلط و گزارشهای عجیب و غریب مواجه است. باید گفت بدون مجموعه ای از حقایق مشترک که مبنای آن بحث های اخلاقی و سیاسی باشد، دموکراسی ناگزیر از بین می رود. فضیلت این سیستم در توانایی منحصر به فرد آن در بالا بردن و در نظر گرفتن طیف وسیعی از ایده های ناشی از جامعه است.

در حالت ایده آل، از طریق مبادله حسن نیت استدلال ها و توزین گزینه ها، اکثریت رأی دهندگان به بهترین روش همکاری می کنند و به کاندیدای اصلح رای می دهند. اما ما یکی از اساسی ترین شرایط برای انجام کار صحیح در روند انتخابات را از دست داده ایم: وجود یک حوزه عمومی مبتنی بر واقعیت. در گذشته وقتی اختلافات عمیق و حتی غیرقابل حل بود، مردم حداقل در مورد یک موضوع صحبت می کردند. اما امروزه در جامعه آمریکا به علت رواج اطلاعات نادرست، حوزه عمومی مبتنی بر واقعیت وجود ندارد.

یکی از اطلاعات غلط که امروز به طور فزاینده ای در جامعه امریکا شایع است  این است که ایالات متحده آمریکا در روز انتخابات با یک معامله خارق العاده مواجه خواهد شد. از یک سو، انتخاب فردی دموکرات به عنوان رئیس جمهور به معنای آن است که آمریکا دیگر دولتی ندارد که بچه ها را می رباید و خانواده ها را به طور دائمی از بین می برد. از طرف دیگر، به قدرت رسیدن دموکرات ها برای اقتصاد خطرناک است، زیرا حزب جمهوری خواه حزب تجارت است.

همانطور که اقتصاددانان «آلان بلایندر» و «مارک واتسون» در مقاله ای در سال ۲۰۱۵ نشان دادند: برتری عملکرد اقتصادی در زمان دموکرات ها و نه جمهوری خواهان تقریباً همه جا آشکار است. تقریباً بدون توجه به اینکه موفقیت را چگونه تعریف می کنید، این واقعیت حفظ شده و وجود دارد. با توجه به بسیاری از معیارها، شکاف عملکرد به طرز حیرت انگیزی زیاد است - در واقع ، آنقدر زیاد است که باعث ایجاد باورپذیری می شود.

از نظر رشد تولید ناخالص داخلی واقعی، دموکرات ها از جمهوری خواهان بهتر عمل می کنند با شکافی حدود ۱.۸ درصد در سال - با بررسی میزان رشد تولید ناخالص داخلی پس از جنگ جهانی دوم که شامل ۱۶ دوره کامل ریاست جمهوری دموکرات هاست، از ترومن تا اوباما. اگر این تحلیل به دوره های ریاست جمهوری هربرت هوور و فرانکلین روزولت محدود شود، این شکاف در سال به حدود سه درصد افزایش می یابد.

اما همچنین لازم به ذکر است که  قبل از بحران COVID-۱۹، ترامپ ریاست رشد غیرمعمول قوی را در طول سه سال اول بر عهده داشت که این رشد را باید مدیون دوره ریاست جمهوری باراک اوباما دانست. اما به راستی این شکاف عملکردی از کجا ناشی می شود. عوامل زیادی باعث شکاف علمکرد اقتصادی میان جمهوریخواهان و دموکراتها می شوند از جمله سرمایه گذاری ثابت قوی تر، خوش بینی بیشتر مصرف کننده، شوک های نامطلوب نفتی کمتر و رشد سریعتر در خارج از کشور. اما این عوامل کمتر از نیمی از شکاف را توضیح می دهند.

وقتی برای اولین بار مقاله بلایندر و واتسون را خواندم، مشکوک شدم که عامل نفت مهمترین مسئله باشد. دولت های جمهوری خواه جورج بوش پدر و سپس جورج  بوش پسر و همچنین ریچارد نیکسون و جرالد فورد در مورد اینکه قیمت بالای نفت یا پایین بودن آن، برای رشد درآمد واقعی ایالات متحده بهتر است یا نه عمیقا گیج بودند. در مقابل، سایر دولتها در پایین نگه داشتن قیمت نفت دریغ نکردند وقتی آنها توانستند این کار را انجام دهند.

در هر صورت، تاریخ ایالات متحده آمریکا در طول یک قرن گذشته به طور آشکارا نشان می دهد که جمهوریخواهان هیچ ایده اقتصادی ندارند و نمی دانند کدام سیاست های اقتصادی در زمان هایی مشخص موثرتر واقع می شوند. به عنوان مثال ، در دهه ۲۰۰۰، به نظر می رسید به ذهن بوش یا مشاورانش هرگز خطور نکرده بود که تنظیم مقررات اقتصادی ممکن است یک بحران مالی فاجعه بار ایجاد کند.

علاوه بر این، در دهه ۱۹۸۰ به نظر می رسید که هرگز به ذهن رونالد ریگان و مشاورانش خطور نکرده بود که ایجاد کسری بودجه عظیم فدرال می تواند منجر به سقوط سرمایه گذاری یا افزایش متناسب وام های خارجی شود. این درست زمانی بود که ایالات متحده آمریکا واردات بسیار بیشتری نسبت به صادرات کالاهای تولیدی داشت. سرانجام ، به نظر می رسد که هرگز به فکر نیکسون و مشاورانش نرسیده بود که نرخ بهره پایین همراه با کنترل دستمزد و قیمت می تواند تورم و بیکاری را پایین نگه دارد.

باید گفت عملکرد ترامپ فرقی با پیشنیان جمهوری خواه وی نداشته است. پس از آنکه ترامپ توافق نامه تجارت آزاد آمریکای شمالی را بدترین معامله تجاری در تاریخ آمریکا دانست و به توافق نامه ترانس پاسیفیک حمله کرد، دولت وی صرفاً مقررات مختلف ترانس پاسیفیک را به نفتا افزود و با افتخار به انعقاد توافقنامه نام جدید، آمریکا را «دوباره بزرگ» خواهند.

 ترامپ همچنین یک جنگ تجاری تمام عیار را علیه چین آغاز کرده و وعده داده  پیروزی خوب و آسان است. اما به راستی این سیاست ها چه دستاوردی داشته است؟ در پاسخ باید گفت در زمینه تجارت و تولید هیچ بهبودی حاصل نشده است، کسری تجارت تولید افزایش یافته و درآمد واقعی مصرف کنندگان آمریکایی اکنون که هزینه های تعرفه واردات را متحمل شده اند کاهش یافته است.

واضح است که نه ترامپ و نه مشاوران تجاری از نحوه انجام جنگ تجاری هیچ آگاهی ندارند. این مهم نباید کسی را متعجب کند. دولت های جمهوری خواه حداقل از دهه ۱۹۲۰ در سیاست گذاری اقتصادی شکست خورده اند. انتخابات فردا در واقع انتخاب بین بازگشت به مدیریت اقتصادی مناسب و ادامه بی کفایتی آشکار است.

کد خبر: ۵۱٬۵۸۴

اخبار مرتبط

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha