۱۰ آبان ۱۳۹۹ - ۰۹:۲۲
داده های تجربی تمام واقعیت های یک اقتصاد نیست

داده های تجربی تمام واقعیت های یک اقتصاد نیست

داده های تجربی تا زمانی که در بعد نظری پاسخ درست به چرایی عدم همگرایی درآمد سرانه بیان نشود؛ نمیتواند تمام واقعیت اقتصاد امروز را بیان کند.

محمدشهاب؛ بازار: همه چیز را نمیتوان از داده های تجربی متوجه شد. اگر داده های تجربی اقتصادی را جلو چشم خود بگذاریم به این نتیجه می رسیم که تولید ناخالص داخلی با درصدهای نزدیک به ۲۵، ۶۰ و ۱۵ سهم بخش تولید(صنعت و کشاورزی)، خدمات و مخارج دولتی را برای کشورهای توسعه یافته مشخص کرده است. بر اساس این داده ها شاید این گونه ارزیابی شود که سهم تولید چندان در تولید ناخالص داخلی بالا نیست. نکته ای اینجا وجود دارد. پاسخ این سوال چیست؟ سهم حمایت از تولید ناخالص داخلی چقدر بوده است؟ این سوال یک سوال بی جایی نیست.

پس از بروز کرونا تقریبا جستجو این عبارت که سهم حمایت از اقتصاد در برابر کرونا -درصد از تولید ناخالص داخلی- مورد توجه بود و تمام منابع داده ای از IMF، OECD و غیره به انتشار آن پرداختند. اخیراً نیز بر اساس رشد ۳۳.۱ درصدی تولید سه ماه سوم ایالات متحده میتوان به میزان حمایت از اقتصاد در برابر کرونا با سهم ۳۳ درصد از تولید ناخالص داخلی آن کشور پی برد(ایالات متحده اولین بسته حمایتی خود در اسفند ماه را تقریباً ۱۲ درصد از تولیدناخالص داخلی خود اعلام کرده بود).

جستجوی میزان حمایت از اقتصاد در برابر کرونا به همان اندازه منطقی است که جستجوی حمایت از تولید -درصد از تولید ناخالص داخلی- منطقی است. داده های آماری این را بیان نکرده اند. تصور کنید علت ارتقاء درآمد سرانه کشورهای توسعه یافته همین حمایت از تولید در اقتصاد باشد. به طور مثال در یک سال مشخص به میزانی که نتیجه آن این شود که ۹۰ درصد اقتصاد تحت حمایت از تولید قرار گیرد، بسته حمایت از تولید تعریف گردد.

۹۰ درصد حمایت از تولید به صورت ارتقاء سطح خدمات، مخارج دولت و تولید ملموس خود را نشان میدهد و این گونه قابل ردگیری نیست. بر خلاف ادعای  حامیان اقتصصاد بازار  ادعا آن است که کشورهای توسعه یافته امروز از یک بسته حمایتی مسیر توسعه یافته گی خود را شروع کردند و ارتقاء درآمد سرانه نه به صورت پیوسته بلکه به صورت مقطعی با تعریف بسته حمایتی بزرگ با هدف گذاری خلق تکنولوژی جدید به صورت بلاعوض و پایدار ایجاد شد و به اعتقاد نگارنده  تفاوت یک اقتصاد خوانده در مشاهده آمارهای تجربی به نظر باید این مساله باشد.

یک اقتصاد خوانده به نظر باید تکلیف خود را با سوال بی پاسخ اقتصاد کلان (یا درست پاسخ داده نشده) «علت عدم همگرایی درآمد سرانه چیست»؛ روشن کند؟ در پشت اعداد و ارقام و درصدها و سطح ها یک بسته حمایتی بزرگ وجود داشته است که ارتقاء تمام خدمات و ارقام تولید را سبب شده است. برای این ادعا یافته و شواهدی وجود دارد؟ این که سهم تحقیق و توسعه نزدیک به ۲.۵ درصد تولید ناخالص داخلی بیان شده است از این منظر اشتباه است که مخارجی که برای تحقیق و توسعه نظری انجام شده است در کنار ارزشی که تحقیق و توسعه تجربی ایجاد کرده است ارقامی است که نماینده سهم تحقیق و توسعه در تولید ناخالص داخلی شده است در حالی که برای این که سهم تحقیق و توسعه به درستی در یک اقتصاد مشخص شود لازم است میزان حمایتی که با هدف گذاری در تحقیق و توسعه تجربی (خلق تکنولوژی جدید) انجام گرفته است مورد سوال و بررسی قرار بگیرد.

ربع پایانی قرن بیست شروع زمانی است که سطح نقدینگی از سطح تولید در کشورهای توسعه یافته روند افزایشی خود را آغاز می کند. یک دهه قبل از این اتفاق یعنی از ۱۹۷۰ سطح تامین مالی که از بنگاه های کشورهای توسعه یافته می شده است از سطح تولید این کشورها روند افزایشی خود را آغاز می کند. هم اکنون نسبت سطح تامین مالی بنگاه ها به سطح تولید کشورهای توسعه یافته ۲۰۰ درصد را نیز رد کرده است. چگونه است که تامین مالی خود به میزان صد درصد، از اصل تولید پیش گرفته است؟ به خوبی مشخص است علاوه بر تامین مالی که از سوی بانک ها انجام میشود مسیر های حمایتی بلاعوض دیگر برای بنگاه ها وجود دارد. تامین مالی بلاعوض، به دنبال سهم خواهی از بخشی از درآمد ملی که تولید ایجاد می کند نیست و این دقیقا علت آن می شود که امکان پیشی گرفتن سطح تامین مالی از سطح تولید فراهم شود.

کد خبر: ۵۰٬۸۳۹

اخبار مرتبط

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha