روح اله کهن هوش نژاد؛ بازار: از زمان شکلگیری اوپک در آن روزهای هیجانانگیز در بغداد در سال ۱۹۶۰، نفت خام همچنان کالایی راهبردی و حیاتی برای اقتصاد جهان محسوب میشد و مناقشات ارضی برسر تصاحب این کالای مهم تأکیدی بر این مسئله است. اما از سال ۱۹۶۰ تاکنون، صنعت جهانی نفت تغییرات قابل توجهی را پشت سر گذاشته است. اکنون، برخلاف سال ۱۹۶۰، مجموعه حیرت انگیزی از منابع جایگزین نفت وجود دارد و ترکیبی از بازیگران خصوصی و عمومی در کنار عامل دیگری به نام گروههای فشار زیست محیطی پا به میدان نهادهاند. وقتی اوپک متولد شد، تولید، بازاریابی و قیمتها به شکل یکطرفه تحت کنترل شرکتهای نفتی بینالمللی (IOCs) بود و به تأثیرات زیستمحیطی و اجتماعی این صنعت مثل گرم شدن کره زمین و از بین رفتن لایه اوزون توجه اندکی وجود داشت و یا اصلا مورد توجه قرار نمیگرفت. امروزه همه چیز دستخوش تغییرات بنیادی شده، نه اوپک و نه شرکتهای نفتی بینالمللی هیچیک قادر نیستند با قبول خطر، این موضوعات را نادیده بگیرند.
در دوره نفت شیل، نشست عادی ۱۶۶ام اوپک در وین در سال ۲۰۱۴ را شاید بتوان مهمترین نشست این سازمان از زمان نشست تاریخی آن در اواخر سال ۱۹۷۳ دانست. در نشست تاریخی سال ۱۹۷۳، اوپک تصمیم گرفت بهجای شرکتهای نفتی بینالمللی، مسئولیت تعیین قیمت نفت خام را خود به عهده بگیرد
در دوره نفت شیل، نشست عادی ۱۶۶ام اوپک در وین در سال ۲۰۱۴ را شاید بتوان مهمترین نشست این سازمان از زمان نشست تاریخی آن در اواخر سال ۱۹۷۳ دانست. در نشست تاریخی سال ۱۹۷۳، اوپک تصمیم گرفت بهجای شرکتهای نفتی بینالمللی، مسئولیت تعیین قیمت نفت خام را خود به عهده بگیرد. علت اهمیت این دو نشست در این است که پیامدهای آنها الگوی بازار را تغییر داد و نظم جدیدی ایجاد کرد. نشست ۱۹۷۳ قدرت قیمتگذاری نفت خام را از شرکتهای بینالمللی نفتی به اوپک انتقال داد. اوپک در نشست ۲۰۱۴ اعلام کرد دیگر به مدیریت عرضه در بازار با هدف حمایت از افت قیمت نفت ادامه نخواهد داد.
تصمیم اوپک حامل این پیام به بازار بود که دیگر تولیدکننده متعادلکننده بازار برای نجات دادن وجود ندارد. از تصمیم اوپک معلوم بود که میخواهد داوطلبانه نفوذ اندک خود بر قیمت نفت را به عامل دیگری انتقال دهد و لذا جستوجو در بازار برای یافتن عامل جدید تغییر شروع شد. سابقه نداشت که اوپک اجازه دهد بازار تعیینکننده قیمتها باشد. همچنین بعید بود که اوپک ناگهان از حداقل قیمت بازار حمایت نکند و اجازه دهد قیمتها سقوط آزاد سریعی را تجربه کنند.
تا زمان سقوط چشمگیر بهای نفت در اواخر سال ۲۰۱۴، پنداشت همگان بر این بود که اوپک مصرفکنندگان جهان را در مشت خود دارد و میتواند با دستکاری در ذخایر خود قیمتها را کنترل کند
بهعلاوه، اوپک تصمیم گرفت مسئولیت تعیین پایینترین قیمت را به بازار واگذار کند. این تصمیم، بازار را با مشکل جدیدی مواجه کرد چرا که تعیین و دفاع از حداقل قیمت بازار همواره وظیفه اوپک بوده است. تا زمان سقوط چشمگیر بهای نفت در اواخر سال ۲۰۱۴، پنداشت همگان بر این بود که اوپک مصرفکنندگان جهان را در مشت خود دارد و میتواند با دستکاری در ذخایر خود قیمتها را کنترل کند. رویدادهای اواخر سال ۲۰۱۴ ثابت کرد پنداشت همگان اشتباه بوده است. اقدامات یا دقیقتر بگوییم تصمیمهای اوپک در هنگام ارزیابی افزایش تولید نفت خام از کشورهای غیراوپک، اغلب بعد از تغییرات بنیادی در عرضه و تقاضای نفت و شکلگیری الگوی جدید انرژی اتخاذ شده است. اتفاقات سال ۲۰۱۴ را میتوان نقطه عطفی در تصور عمومی از اوپک بهعنوان عامل کنترلکننده قیمتهای جهانی تلقی کرد. این اتفاقات ثابت کرد اوپک درواقع بهجای این که کارتلی ماهر و کنترل کننده باشد، حالا به فکر این است که از اتفاقات جاری جان سالم به در ببرد.
تصمیم اوپک در ۲۷ نوامبر سال ۲۰۱۴ برای حفظ سطح تولید جاری و اجازه به نیروهای بازار برای تعیین قیمت نفت، به منزله آغاز درک این مسأله بود که نقش جهانی اوپک تغییر کرده است.
اتفاقات سال ۲۰۱۴ را میتوان نقطه عطفی در تصور عمومی از اوپک بهعنوان عامل کنترلکننده قیمتهای جهانی تلقی کرد. این اتفاقات ثابت کرد اوپک درواقع بهجای این که کارتلی ماهر و کنترل کننده باشد، حالا به فکر این است که از اتفاقات جاری جان سالم به در ببرد
تاریخ به طور روشن نشان داده که با گسترش بازارهای جهانی، فشار رقابتی افزایش مییابد. برای اوپک، حضور به عنوان یک بازیگر پر قدرت در یک بازار کوچکتر انحصار چندجانبه، آسانتر از حضور در بازار بزرگتر است که بواسطه رشد تقاضای انرژی کشورهای بریک (بویژه چین) بوجود آمده است. چنین تقاضای فزاینده انرژی موجب رشد ظرفیت تولید حاشیهای غیراوپک شده است. این مسأله اوپک را در وضعیت دشواری قرار داده بگونهای که میبایست میان نحوه حفظ سهم خود از بازار، برخورد با سطوح پرکشمکش سهمیه تولید اعضا (آن هم با هزینههای متفاوت)، قیمتگذاری سر به سر و سایر اهداف اقتصادی- اجتماعی اوپک از یک سو، و رسیدن به راهبردی جامع برای ثابت نگاه داشتن قیمت واقعی نفت در سطحی پایینی که مانع تولید کشورهای غیراوپک و افزایش ذخایر جهانی شود، توازن ایجاد نماید. نشست ۲۷ نوامبر سال ۲۰۱۴ اوپک در وین ممکن است به عنوان یکی از لحظات راهبردی تاریخی برای سازمان تلقی شود. این نشست به دنبال تصمیم اوپک مبنی بر حفظ سطح تولید کلی خود به میزان ۳۰ میلیون بشکه (علیرغم افت قیمت نفت و درخواست برخی اعضا برای کاهش تولید) برگزار شده بود، اما اوپک نشان داد که به خاطر حفظ سهم خود از بازار جهانی قصد وارد شدن به یک جنگ را ندارد و تعیین قیمت نفت را بازار جهانی وا میگذارد.
تجارب گذشته حاصل از فعالیتهای اوپک به ویژه تجارب مربوط به دهه ۱۹۷۰، نشان می دهد که علی رغم کشمکش و رقابت ذاتی بین کشورهای تولیدکننده عضو اوپک و سایرین، درسهایی از ارتباط متقابل و تعامل آنان نیز وجود دارد. همکاری کشورهای اوپک از دوره اولیه ایجاد با حل اختلافات و گرفتن حقوق ملی از شرکتهای چند ملیتی همراه بوده اما از دهه ۱۹۷۰، اوپک توجه خود را به ذخایر نفتی رو به رشد کشورهای غیراوپک معطوف کرده و تماسهایی با گروهی از کشورهای غیراوپک (به ویژه مکزیک، مالزی، برونئی، بریتانیا، نروژ، روسیه و برزیل) برقرار شده است.
همکاری کشورهای اوپک از دوره اولیه ایجاد با حل اختلافات و گرفتن حقوق ملی از شرکتهای چند ملیتی همراه بوده اما از دهه ۱۹۷۰، اوپک توجه خود را به ذخایر نفتی رو به رشد کشورهای غیراوپک معطوف کرده و تماسهایی با گروهی از کشورهای غیراوپک (به ویژه مکزیک، مالزی، برونئی، بریتانیا، نروژ، روسیه و برزیل) برقرار شده است
تاریخ نشان داده زمان لازم برای تعدیل و اصلاح مجدد عرضه تخریب شده (بر اثر کاهش اکتشاف، ایجاد ظرفیت برای ذخیرهسازی و بسته شدن میادین نفتی به دلیل هزینههای غیراقتصادی) از زمان لازم برای تعدیل و اصلاح مجدد تقاضای تخریب شده (بر اثر افزایش توهمات در خصوص آینده اقتصادی کشورها، مثل رکود اقتصادی پس از بحران مالی ۲۰۰۷، که به عوامل مالی، پولی و ژئوپلیتیکی بستگی دارد) بسیار طولانیتر است.
کشورها ممکن است ذخایر زیرزمینی معینی داشته باشند، اما اگر از نظر مالی تحت فشار باشند و شروع به کاهش سرمایهگذاری کرده و به خاطر افت شدید قیمت نفت، سرمایهگذاریهای جدید خود را در حوزه انرژی به تأخیر بیندازند، در نتیجه در بلندمدت یعنی زمانی که تقاضا برای نفت افزایش مییابد، افزایش جهانی تقاضای نفت با کاهش جهانی ذخایر مواجه خواهد شد که موجب افزایش قیمت نفت میشود و شرکتهایی که پیشتر سرمایهگذاری نکردهاند، بهرهای نخواهند برد.
دسترسی به منابع انرژی آینده، تنها دغدغه کشورهای مصرفکننده نبوده بلکه رشد اقتصادی کشورهایی از قبیل چین، هند، ژاپن و ایالات متحده نیز به جریان پایدار نفت خام با قیمتهای باثبات وابسته است
دسترسی به منابع انرژی آینده، تنها دغدغه کشورهای مصرفکننده نبوده بلکه رشد اقتصادی کشورهایی از قبیل چین، هند، ژاپن و ایالات متحده نیز به جریان پایدار نفت خام با قیمتهای باثبات وابسته است. با توجه به انگیزههای سیاسی مذکور، شگفتآور نیست که صنعت نفت در قرن ۲۱ ام تمرکز خود را بر تولید نفت و گاز از ذخایر غیرمتعارف مانند نفت سنگین، قیر، نفت شیل و سایر منابع تجدیدپذیر معطوف کند، تا نسبت به داشتن انرژی برای طولانیمدت اطمینان یابد. برای کشورهایی که در بخش انرژی فعال هستند، فناوری عاملی مهم برای تداوم موفقیت آنها در اکتشاف و تولید نفت به شمار میآید. پیشرفتهای بیشتر در فناوری برای تأمین نیاز انرژی ضروری است. در حالی که به طور سنتی با حفاری عمیقتر نفت بیشتری کشف میشده، امروزه استفاده از فناوریهای جدید در محیطهای جغرافیایی سخت و پرچالش است که میتواند منابع انرژی غیرفعال را به ذخایر پایدار تبدیل کند.
درک بهتری از نیازها و اولویتهای کشورهای اوپک ما را در شناخت نیازهای تولیدکنندگان و مصرف-کنندگان نفت یاری خواهد کرد، زیرا اوپک در حال حاضر و در مقایسه با دوره قبل که به دنبال امنیت تقاضا بود، اینک در جستجوی اطمینان از امنیت عرضه است. چنین ارتباط متقابلی بر اساس نیروهای بازار و توانایی رقابت در شبکه فناوری متغیر انرژی، مسائل زیستمحیطی و ژئوپولوتیکی این اطمینان را حاصل میکند که تولیدکنندگان و مصرفکنندگان به تجارت بینالمللی، سیاستهای پولی، انتقال مؤثر فناوری و مدیریت عقلایی منابع تجدیدناپذیر بیشتر گره خوردهاند.
اوپک میزان قابل توجهی از ذخایر اثبات شده جهانی نفت را در اختیار دارد و تقریباً ۸۰ درصد این ذخایر در عربستان سعودی، عراق، ایران و ونزوئلا قرار دارند. طی سالها کشورهایی مانند عربستان سعودی، ونزوئلا، کویت و امارات ذخایر مالی قابل توجهی اندوختهاند، در حالی که برخی کشورها بویژه ایران و عراق که یا تحت تأثیر جنگ بودهاند یا تحریم، این ثروتها را صرف گذران امور جاری خود کردهاند
اوپک طی دهه ۱۹۹۰ نتوانست میان سهمیههای تولید و افزایش قیمت نفت هماهنگی ایجاد کند و شرایط به وجود آمده از سال ۲۰۱۴ پژواک این بنبست بوده که اعضای اوپک بطور جمعی در آن گرفتار شدهاند. دورههای قبلی تبانی (برای کاهش تولید جهت افزایش قیمت که به ویژه توسط عربستان سعودی صورت میگرفت) کوتاه مدت بود. اوپک میزان قابل توجهی از ذخایر اثبات شده جهانی نفت را در اختیار دارد و تقریباً ۸۰ درصد این ذخایر در عربستان سعودی، عراق، ایران و ونزوئلا قرار دارند. طی سالها کشورهایی مانند عربستان سعودی، ونزوئلا، کویت و امارات ذخایر مالی قابل توجهی اندوختهاند، در حالی که برخی کشورها بویژه ایران و عراق که یا تحت تأثیر جنگ بودهاند یا تحریم، این ثروتها را صرف گذران امور جاری خود کردهاند.
انقلاب انرژی حاصل از نفت شیل یک واقعیت است و قرار است پایدار بماند. تولیدکنندگان سنتی و مخصوصاً تولیدکنندگان اصلی در اوپک باید سازگاری با این واقعیت جدید را بیاموزند. یک سوال کلیدی در رابطه با تامین انرژی از کشورهای غیراوپک، امکان استفاده انبوه از فناوری شیل خارج از ایالات متحده آمریکا، در کشورهایی مثل روسیه است. صحبتهایی درباره اینکه، آیا انقلاب نفتیِ امریکا میتواند در کشورهای دیگری مانند روسیه نیز اعمال شود، وجود دارد.
بههرحال، از زمان وقوع انقلاب نفت شیل در آمریکای شمالی، بازار نفت دچار تغییرات بنیادینی شده است. هنگامی که در اوایل سال ۲۰۱۰، تولید نفت خام محبوس در سنگ (معروف به نفت شیل) در آمریکا رونق گرفت، نه تنها عرضهکنندگانی جدیدی وارد بازار نفت شدند، بلکه از آن مهمتر این عرضهکنندگان منعطفترین تولیدکنندگان نیز بودند. در پروژههای نفتی متعارف عموماً بین هفت تا ده سال طول میکشد تا سرمایهگذاری به تولید برسد. اما در پروژههای نفت شیل این زمان تنها چند ماه بوده و این مسأله باعث میشود تا تولید این نوع نفت که به نفت غیر متعارف نیز معروف است، به قیمت بسیار حساس باشد. این ویژگی ساده و در عین حال بسیار قدرتمند پیامدهای عظیمی برای بازار نفت، تولیدکنندگان سنتی و جاافتاده آن و جغرافیای سیاسی داشته و همچنان به دیکته کردن روند بازار ادامه خواهد داد.
سازمان در سال ۲۰۱۶ بزرگترین ائتلاف تاریخ صنعت نفت را برای هماهنگی کاهش تولید با کشورهای غیرعضو به رهبری روسیه شکل گرفت. این ائتلاف که اوپک پلاس نام گرفته تلاش میکند توازن بازار را به گونهای برقرار کند که به قیمتهای بالاتری نسبت به حالت بدون وجود ائتلاف برسد
با توجه به ابعاد این چالش، اوپک به استراتژی جدیدتری نیز پناه برده است؛ این سازمان در سال ۲۰۱۶ بزرگترین ائتلاف تاریخ صنعت نفت را برای هماهنگی کاهش تولید با کشورهای غیرعضو به رهبری روسیه شکل داد. این ائتلاف که اوپک پلاس نام گرفته تلاش میکند توازن بازار را به گونهای برقرار کند که به قیمتهای بالاتری نسبت به حالت بدون وجود ائتلاف برسد. شاید بتوان گفت این ائتلاف توانسته کف قیمت را تعیین کند، اما سقف قیمت همچنان توسط نفت شیل مشخص میگردد و در نتیجه افزایش قیمت با محدودیت روبروست. لذا علیرغم تلاطمات روزانه، افزایش تنشها در مناطق تولیدکننده نفت و بالا رفتن ریسک اختلال تولید در کشورهای اصلی تولیدکننده، قیمت نفت در یک دالان از پیش تعریف شده در حال حرکت است.
آنچه که در تاریخ نفت از سوی کشورهای مصرفکننده و غربی تحت عنوان شوک تعبیر شده و همواره از دو شوک سالهای ۱۹۷۳ و ۱۹۷۹ یاد میشود، نباید به همان سیاق برای کشورهای تولیدکننده نیز استفاده شود زیرا برای تولیدکنندگان سقوط قیمت شوک محسوب میشود. بزرگترین وقایع سقوط قیمت در سالهای ۱۹۸۶، ۲۰۰۸ و ۲۰۱۴ رخ داده است.
نظر شما