۲۵ شهریور ۱۳۹۹ - ۰۷:۳۴
 آخرین فرصت را برای نجات اقتصاد از دست ندهیم/ برخی اقتصاددانان ایرانی، انبار تئوری‌اند!
مرتضی افقه؛ از نویسندگان نامه به رئیس جمهور:

آخرین فرصت را برای نجات اقتصاد از دست ندهیم/ برخی اقتصاددانان ایرانی، انبار تئوری‌اند!

افقه، اقتصاددان و استاد دانشگاه معتقد است تحریم و کاهش شدید درآمد نفتی ایران، فرصت مناسبی را فراهم کرده و این آخرین فرصت ما برای ایجاد ساختارهای اقتصادی تولید محور و اقتصاد مردمی است.

بازار؛ گروه ایران: در دولت حسن روحانی که از مرداد ۱۳۹۲ تشکیل شده، چند گروه متفاوت از اقتصاددانان و کارشناسان اقتصادی و گاه با طرز فکر سیاسی خاص، نامه های سرگشاده جداگانه ای به حسن روحانی، رئیس جمهور نوشتند و ضمن انتقاد از ساختارهای اقتصادی فعلی، راهکارهایی را ارائه کردند. در مرداد ۱۳۹۷ و مهر همان سال، تعداد ۳۸ اقتصاددان و کارشناس اقتصادی کشورمان، دو نامه سرگشاده خطاب به دولت روحانی نوشتند و یکی از این اقتصاددانان، سیدمرتضی افقه بود.

در گفت و گوی «بازار» با دکتر مرتضی افقه که دکترای اقتصاد از دانشگاه بیرمنگام بریتانیا دارد دو سال بعد از آن نامه نگاری ها، برخی از نکات برجسته آن دو نامه و وضعیت فعلی اقتصاد به صورت مقایسه ای بررسی شده است.

*در مرداد ۱۳۹۷ تعداد ۳۸ اقتصاددان نامه ای سرگشاده به ملت ایران و آقای روحانی رئیس جمهور نوشتند و جنابعالی از همین اقتصاددانان بوده و نسبت به وضعیت بحرانی اقتصاد کشور، هشدار داده بودید. دو سال از زمان نوشتن آن نامه گذشت و در آن نامه دلایل بحرانی بودن اقتصاد و غیر مولّد بودن آن را مطرح کرده و راه حل های پیشنهادی برای برون رفت از بحران اقتصاد را بیان کرده بودید. در نامه سرگشاده دوم هم که خطاب به ملت و این بار سران قوا بود راهکارهایی را ارائه کرده بودید. دو سال بعد از آن نامه نگاری ها، وضعیت فعلی اقتصاد را چگونه ارزیابی می کنید؟

آن نامه بعد از خروج آمریکا بود.

*بله. ترامپ در اردیبهشت ۱۳۹۷، آمریکا را از توافق هسته ای با ایران خارج کرد.

اوضاع اقتصادی ایران در همان زمان و حتی قبل از تحریم هم، به دلیل ساختارهای ناکارآمد و بی کفایتی تصمیمات سه دهه گذشته، در آستانه مشکلات یا بحران های اقتصادی بود. ما معمولاً با دوپینگ نفت، در سه دهه اخیر تمام این بی کفایتی ها را گذرانده بودیم و درآمدهای نفتی اصلاً اجازه نمی داد که بی تدبیری ها و بی کفایتی ها، خودشان را نشان بدهند. این تحریم باعث شد که بی کفایتی، سوء تدبیر ها و مشکلات دیگر ناشی از آنها،  خودشان را نشان دادند.

البته قابل انتظار بود که ما هرچه جلوتر بیاییم هم در بازگرداندن درآمد نفتی دچار مشکل می شویم و هم این که ذخایر ارزی و کالایی رو به افول خواهد رفت.  نتیجه اش، همین وضعیت امروز است که تقریباً اقتصاد ما دچار توقف شده. توقف به این معنا که آن مواد و ذخایر ارزی رو به اتمام است و همین تولیدی هم که الان انجام می شود، اگر مساله تحریم حل نشود رو به اضمحلال می رود.

در سه دهه گذشته تا قبل از تحریم های سال ۱۳۹۷، کُل ساختارهای اداری، اجرایی و نظام تصمیم گیری، متاثر از درآمد نفتی بود که وارد کشور شود و ساختارها بر اساس آن، شکل گرفتند. ما  باید از همان سال ۱۳۹۷ به فکر ایجاد تحولات اساسی در ساختارها می افتادیم و ساختارها را متناسب با شرایط جدید اصلاح می کردیم. شرایط جدید یعنی این که ما باید پیش بینی می کردیم که دیگر نمی توانیم نفت صادر کنیم و باید خودمان تلاش کرده و تولید کنیم.

از این مرحله به بعد، باید بی کفایتی ها و مدیران و وزیران سفارشی و مدیرانی که به دنبال رانت، گروه، باند و طایفه خودشان هستند، کنار گذاشته می شدند. این نوع مدیران، دیگر نمی توانند اقتصاد را اداره کنند. چون تا آن موقع که درآمد نفت وجود داشت این مدیران، مسئولیت داشتند ولی واقعاً صلاحیت نداشتند و درآمد نفت، بی کفایتی های آنها را می پوشاند.

حتی اگر همین الان اعلام کنند که تحریم نفتی برداشته شده، دیگر نفت نمی تواند برای ایران، همان نقش را ایفا کند. چون هم قیمت نفت، پایین است، هم اوپک آن قدرت قبل را ندارد، هم رقبای قوی وجود دارد و هم این که جهان به خاطر مشکلات زیست محیطی به این سمت می رود که نفت کمتری استفاده کند.

بنابراین، همین الان وقت کار جدی فرا رسیده ولی اگر با شیوه های معمول و مرسوم مثل این که سه ماه طول بکشد تا کمیسیون های تخصصی مجلس جدید تشکیل شود و بعد رئیس مجلس آن تعیین شود، ادامه بدهیم خیلی زودتر از آنچه که فکر می کنیم اقتصاد و کشور دچار فروپاشی می شود.

ما اگر به فکر تحول اساسی در تمام ساختارهایی که قبلاً معتاد به نفت بودند و با درآمد نفت گذران می کردند، نباشیم و آماده نباشیم که هزینه های این تحول را بدهیم، همان طور که گفتم اقتصاد دچار فروپاشی شده و به دنبال آن تنش های زیادی خواهیم داشت.

البته اگر به سمت تغییر و تحول اساسی و ساختاری برویم که مبتنی بر درآمد مفت نفت نباشد، عده ای که تا کنون از طریق رانت و منافع، این ساختار را می پذیرفتند، حتماً مقاومت می کنند و برای ما هزینه دارند. ما باید برای همه این شرایط آماده باشیم. به نظرم، اگر ما به غیر از راه ایجاد تحول اساسی برویم، به هیچ جا نمی رسیم.

ما باید پیش بینی می کردیم که دیگر نمی توانیم نفت صادر کنیم و باید خودمان تلاش کرده و تولید کنیم.از این مرحله به بعد، باید بی کفایتی ها و مدیران و وزیران سفارشی و مدیرانی که به دنبال رانت هستند و مدیرانی که به فکر گروه و باند و طایفه خودشان هستند، کنار گذاشته می شدند.

*در بند ۳ نامه اول که مرتبط با همان توصیف وضع غیر مولّد موجود و ذکر دلایل بحرانی شدن اقتصاد کشور است، به افزایش وابستگی به صادرات مواد خام از جمله نفت اشاره شده و این که اتکای کشور به درآمدهای ناشی از خام فروشی افزایش پیدا کرده است.آقای نوبخت معاون رئیس جمهور و رئیس سازمان برنامه و بودجه، در شهریور ماه امسال گفته بود که بی انصاف ها (دولت آمریکا) نمی گذارند یک قطره نفت صادر کنیم. با این وضعیت که عملاً با تحریم، قطع وابستگی به درآمد نفت اتفاق افتاده، چه تغییری در اقتصاد ما ایجاد شده یا ایجاد خواهد شد؟

متاسفانه ما هیچ تغییری در اقتصاد ایجاد نکرده ایم. اگر الان هم وضع ما شدیداً بحرانی نیست، صرفاً به خاطر این است که از ذخایر برداشت کرده ایم و اگر درآمدهای ارزی و درآمدهای قبلی را نداشتیم، وضع ما بدتر بود.

ما هیچ تغییر ساختاری و هیچ تغییر و تحولی در نظام اداری و نظام اجرایی ایجاد نکرده ایم و حتی تصمیم آن را هم نمی گیریم. همان ساختارهای قبلی وجود دارد که غیر مولّد و ضد تولید است. این ساختارها، هیچ تغییری نکرده اند و بنابراین، به نظرم نمی آید که اتفاق خاص مثبتی رخ داده باشد.

ما هیچ تغییر ساختاری و هیچ تغییر و تحولی در نظام اداری و نظام اجرایی ایجاد نکرده ایم و حتی تصمیم آن را هم نمی گیریم. همان ساختارهای قبلی وجود دارد که غیر مولّد و ضد تولید است.

*در بند ۷ نامه اول اقتصاددانان، به افزایش واردات به کشور به عنوان معضل اشاره کرده بودید. کل واردات کشور ما در سال ۱۳۹۶ یعنی سال قبل از نامه اقتصاددانان در حد ۵۳ میلیارد دلار بوده و در سال ۱۳۹۸ واردات ما تا حد ۴۳.۷ میلیارد دلار پایین آمده است. احتمالاً میزان واردات سال ۱۳۹۹ بیش تر کاهش پیدا می کند. در این زمینه الان و در حالت کاهش صادرات چه نظری دارید؟

این که واردات، کاهش پیدا کرده، اجتناب ناپذیر بوده است و پول زیادی برای واردات نداشته ایم ولی هنوز جامعه را عادت نداده ایم که اینهمه کالای مصرفی استفاده نکنند. تقریباً همه افراد جامعه از باسواد وبی سواد، منتظرند که در انتخابات آبان ماه امسال، فرد دیگری در آمریکا پیروز شود و تحریم ها برداشته شود. اگر فرض کنیم رقیب ترامپ در آمریکا پیروز شود، دو مرتبه به همان وضعیت قبلی برمی گردیم یعنی نفت بفروشیم و کالا وارد کنیم.

*اگر کلی گویی نکنیم و مصداقی و عینی صحبت کنیم مردم به مصرف موز عادت کرده اند که وارداتی است. در همین وضعیت فعلی، قیمت به حدود ۲۰ هزار تومان رسید و درآمد نفت هم به صفر رسیده.در چنین وضعیتی برای حل مشکلات باید چه کار کرد یعنی از دولت باید شروع شود یا از مجلس باید شروع شود؟
منظور من، اصلاً این نیست که واردات نداشته باشیم. اتفاقاً من می گویم تا می توانیم واردات داشته باشیم و سطح رفاه خودمان را بالا ببریم. این بالا بردن واردات، مشروط به این است که ما هم صادرات داشته باشیم.

ما می گوییم نفت خام یا مواد خام صادر نکنیم ولی اگر بتوانیم محصول نهایی و محصول فکر و اندیشه، تولید کرده و مازاد آن را صادر کنیم، می توانیم کالا وارد کنیم. بالاخره هر چقدر مصرف و نه مصرف افراطی، بالاتر باشد به معنی این است که رفاه جامعه بالاتر رفته است. بنابراین، من منظورم این نیست که واردات را کم کنیم.

اساساً ساختار مجلس، به همان صورت قبلی بوده و ساختار دولت هم، تغییر نکرده است. تا به الان، کُل ساختارهای ما و کُل رفتارهای ما، بر اساس فروش نفت و واردات بوده و این که هرکس بتواند به این پول نفت، بیش تر چنگ بزند

*اگر می توانستیم صادر کنیم که بیش تر از ۴۱ میلیارد دلار صادرات غیر نفتی سال ۱۳۹۸ را صادر می کردیم.
عمده این صادرات هم وابسته به نفت است یعنی این صادراتی هم که غیر نفتی است، عمدتاً خام است. البته با شرایط فعلی، این تحول مثبت برای صادرات اتفاق نمی افتد و نیفتاده است و عزم آن هم وجود ندارد.

اساساً ساختار مجلس، به همان صورت قبلی بوده و ساختار دولت هم، تغییر نکرده است. تا به الان، کُل ساختارهای ما و کُل رفتارهای ما، بر اساس فروش نفت و واردات بوده و این که هرکس بتواند به این پول نفت، بیش تر چنگ بزند. ساختارها بر این اساس شکل گرفته اند و هنوز نپذیرفته ایم که شرایط عوض شده.

به نظر من، مسئولان ما منتظر هستند که انتخابات آمریکا برگزار شود و تحریم ها برچیده شود. من نظرم این است که حتی اگر ترامپ، دوباره پیروز شود ما به هر دلیلی کوتاه می آییم تا نفت مان را بفروشیم یعنی حاضر نیستیم تحولات ساختاری لازم را به وجود بیاوریم تا تولیدات و محصولات ما متکی به فکر و اندیشه ما باشد. البته چنین تحولی، نیاز به تغییرات اساسی دارد یعنی همه ساختارها و همه تصمیم گیری ها باید تغییر کند و حتی فکرها و اندیشه های ما باید تغییر کند.

*جنابعالی در استان خوزستان حضور دارید و زندگی می کنید. آقای روحانی، در شهریور امسال در مورد بهره برداری نفت از میدان های مشترک نفتی غرب کارون با عراق صحبت کرده و گفتند میزان تولید ما از ۴۰ هزار به ۴۰۰ هزار بشکه در روز رسیده ولی این خبیث [ترامپ] هست وگرنه می توانست برداشت ما به بیش از یک میلیون بشکه در روز برسد. حالت ایده آل برای رئیس جمهور ما این است که صادرات نفت خام افزایش پیدا کند. باز دولت امیدوار است به نحوی به درآمد نفت برسد.

ما اصلاً نمی خواهیم بپذیریم که شرایط عوض شده و حتی نمی خواهیم از این فرصت استفاده کنیم و خودمان، ساختارها را متناسب با یک الگوی جدید کنیم، جامعه با فکر و اندیشه خودش تولید کند و نه این که باز مواد خام را از دل طبیعت بیرون بیاوریم و بفروشیم. ما باید این نکته مهم را تشریح کنیم که آن دوره تمام شد اگر که می خواهیم مملکت پیشرفت کند. در غیر این صورت، ممکن است دوباره مشکل فروش نفت ما حل شود و همین وضعیت فعلی را با همین ساختارهای ناکارآمد ادامه بدهیم.

در سال ۱۳۶۵ قیمت هر بشکه نفت ما به یک سوم کاهش پیدا کرد و از ۲۵ دلار به ۸ دلار رسید. آن موقع می توانستیم و فرصت خوبی بود که ساختارها را اصلاح کنیم ولی بلافاصله وقتی که قیمت نفت بالا رفت، ما همان مسیر قبلی را ادامه دادیم مثل آدم معتادی که اگر مواد مخدر را از او بگیرند و بعد دوباره در دسترس او قرار بگیرد، به آن کار ادامه می دهد.

حالا ممکن است بگوییم در سال ۱۳۶۵، جنگ در جریان بود و فرصت اصلاح ساختارها را نداشتیم ولی در سال ۱۳۷۷، باز همین اتفاق افتاد و قیمت نفت کاهش پیدا کرد. این فرصت وجود داشت که ما تمام تحولات لازم را برای داشتن یک اقتصاد غیر نفتی شروع کنیم و تمرین کنیم. آن موقع می توانستیم با رنج کمتری این کار را انجام بدهیم ولی باز این تحولات را ایجاد نکردیم. الان هم، اگر این تحولات را ایجاد نکنیم و ساختارهای اقتصادی را عوض نکنیم، این دیگر آخرین فرصت است.

ما اصلاً نمی خواهیم بپذیریم که شرایط عوض شده و حتی نمی خواهیم از این فرصت استفاده کنیم و خودمان، ساختارها را متناسب با یک الگوی جدید کنیم، جامعه با فکر و اندیشه خودش تولید کند و نه این که باز مواد خام را از دل طبیعت بیرون بیاوریم و بفروشیم

*جدا از بخش نخست نامه اول اقتصاددانان که درباره تشریح دلایل شکل گیری بحران در اقتصاد بود، در بخش دوم نامه راهکارهای خروج از بحران چند لایه و گسترده اقتصاد را مطرح کرده و به طور مشخص به دولت توصیه کرده بودید در کوتاه مدت از افزایش قیمت ها و از جمله افزایش نرخ ارز جلوگیری شود تا اعتماد و آرامش عمومی به جامعه برگردد. نامه سرگشاده اول اقتصاددانان در ۱۵ مرداد ۱۳۹۷ منتشر شد. در آن تاریخ نرخ دلار ۱۰ هزار تومان بود و حدود دو ماه بعد از انتشار آن نامه، در روز ۴ مهر ۱۳۹۷، نرخ دلار به بالای ۱۹ هزار تومان رفت. در آن زمان که به آقای روحانی، رئیس جمهور توصیه می کردید که از افزایش قیمت ها و افزایش نرخ ارز جلوگیری کند، تصور می کردید که دو ماه بعد، نرخ دلار به ۱۹ هزار تومان برسد؟

واقعاً خیر. من به دو موضوع هم اشاره کنم. در کنار مشکلات ساختاری که داریم، یک تعداد اقتصاددان در کشور داریم که چشم خودشان را بر واقعیت های ایران و ساختارهای موجود بسته اند و می گویند تئوری های اقتصادی اجرا شود. در حالی که علم اقتصاد، بر اساس برخی مفروضات است و اگر آن مفروضات در یک جامعه نباشند، نتیجه مطلوب هم حاصل نمی شود.

این نوع اقتصاددانان، به انبار تئوری هایی شده اند که از بیرون از کشور می آید. البته تئوری ها غلط نیستند اما ما اقتصاددانان باید این آمادگی را داشته باشیم که اگر مفروضات ایران، چیزهای دیگری هستند بر اساس مفروضات کشورمان، تئوری ها را بیان کنیم.

از همان دوره ریاست جمهوری آقای هاشمی رفسنجانی، تا به امروز آن گروه اقتصاددان، مرتب فشار زیادی به دولت می آورند که چرا ارز را گران نمی کنی. بنابراین، آن توصیه ما در مقابل توصیه گروه کج اندیش اقتصادی است که اصلاً متوجه ساختارها نیستند و اصرار بر اجرای تئوری هایی دارند که با کشور ما سازگار نیستند.

بر این اساس، یک فشار از جانب این اقتصاددان ها وارد شد ولی دولت آقای روحانی، مقاومت کرد و هنوز هم آن نرخ دلار ۴۲۰۰ تومانی را داریم. من هنوز می گویم که این کار، تصمیم درست دولت روحانی است ولی باید اقدامات تکمیلی انجام می شد و اگر یک عده از دلار ۴۲۰۰ تومانی، سوء استفاده کردند، دلیل بد بودن تصمیم نرخ دلار ۴۲۰۰ تومانی نیست. ما اقدامات تکمیلی را در کنار آن تصمیم، انجام ندادیم و عده ای، سوء استفاده کردند.

دولت ناچار است از هر راهی که ممکن است درآمد خود را تامین کند تا بتواند حقوق کارمندان خودش را بدهد  و تنش سیاسی و اجتماعی به بار نیاید. البته اگر همین طور پیش برویم و درآمد دولت، خیلی کم شود، دولت می گوید فقط نصف حقوق کارمندان دولتی را می دهم

*نامه سرگشاده دومی هم در روز ۹ مهر ۱۳۹۷ از همان اقتصاددانان خطاب به ملت ایران و سران قوا منتشر شد و البته در روز ۴ مهر نرخ دلار به بالای ۱۹ هزار تومان رفته بود. در این نامه نسبت به اثر تخریبی شوک چهارم نرخ ارز هشدار داده بودید که از سال ۱۳۹۶ شروع شده بود.می دانیم که در اواخر سال ۱۳۹۶ نرخ دلار به ۴ هزار تومان افزایش پیدا کرد و در اواسط سال ۱۳۹۷ به بالای ۱۹ هزار تومان رفت و بعد تا حدود ۱۰ هزار تومان کاهش یافت. الان و در شهریور سال ۱۳۹۹ نرخ دلار بازار آزاد به بالای ۲۵ هزار تومان افزایش پیدا کرده است.

این شوک چهارم ارزی که شروع شد چرا از سال ۱۳۹۶ تا الان ادامه پیدا کرده و همچنان در شوکی هستیم که از سال ۱۳۹۶ شروع شد؟

این افزایش نرخ ارز، قابل انتظار بوده و هنوز هم هست. یک نفر از من سوال کرد که تا چه زمانی این وضع ادامه پیدا می کند و من در جواب همین نکته را گفتم. ما هر چه به امروز نزدیک تر شده ایم ذخایر ارزی ما کمتر شده.

شاید تصور اولیه این بود که ما می توانیم مثل دوره قبل، تحریم ها را دور بزنیم و درآمدهای ارزی و ذخایر ارزی بتوانند بازار را کنترل کنند. البته در طرف مقابل، آمریکایی ها نیز از تجربه قبلی خودشان استفاده کردند و نگذاشتند ما تحریم ها را خیلی دور بزنیم.

ضمن این که متاسفانه ما مقررات پول شویی مورد نظر گروه ویژه اقدام مالی (FATF) را تصویب و تایید نکرده ایم و بخش قابل توجهی از ارزهای خودمان را نمی توانیم وارد کشور کنیم و این وضع پیش آمده. نتیجه این شده که الان بازار ارز، دیگر دست دولت نیست و دولت و سیاستگذار، در بازار به صورت انفعالی رفتار می کند و نه فعال بازار.

در کنار مشکلات ساختاری که داریم، یک تعداد اقتصاددان در کشور داریم که چشم خودشان را بر واقعیت های ایران و ساختارهای موجود بسته اند و می گویند تئوری های اقتصادی اجرا شود. در حالی که علم اقتصاد، بر اساس برخی مفروضات است و اگر آن مفروضات در یک جامعه نباشند، نتیجه مطلوب هم حاصل نمی شود

*نرخ دلار در سال ۱۳۹۲ یعنی اوایل دولت آقای روحانی حدود ۳ هزار تومان بود و در اواخر سال ۱۳۹۶ به ۴ هزار تومان افزایش پیدا کرد. الان هم نرخ دلار به بالای ۲۵ هزار تومان رسیده است.در حال حاضر، بانک مرکزی یک مقدار ارز در اختیار صرافی بانکی و صرافی های آزاد منتخب گذاشت و می گذارد تا به متقاضیان بفروشد. بالاخره یک مقدار پول با فروش ارز با نرخ بالاتر جمع می شود.  دولت همیشه منکر این بوده که از افزایش نرخ ارز به نفع خودش استفاده می کند. به نظر شما، آیا دولت از این افزایش قیمت ارز منتفع می شود؟

دولت منکر این است ولی دولت به دلیل این که درآمد نفت قطع شده، درآمدهایش را باید تامین کند. دولت، ناچار شده بودجه عمرانی را به شدت کم کند ولی با توجه به این که دولت، عده زیادی نان خور را به خودش وابسته کرده و بخش زیادی از آنها هم غیر مولّد هستند، نمی تواند بودجه جاری را به راحتی حذف کند.

دولت ناچار است از هر راهی که ممکن است درآمد خود را تامین کند تا بتواند حقوق کارمندان خودش را بدهد و تنش سیاسی و اجتماعی به بار نیاید. البته اگر همین طور پیش برویم و درآمد دولت، خیلی کم شود، دولت می گوید فقط نصف حقوق کارمندان دولتی را می دهم و مثل همین کارهایی انجام بدهد که بخش خصوصی انجام می دهد.

دولت به طور جدی به دنبال این است که درآمد خودش را زیاد کند. فروش ارز هم، یک راه حل برای تامین درآمد دولت است ولو این که دولت، آن را انکار کند. فعلاً دولت، گریزی از این کارها ندارد. چون بودجه، وابسته به درآمد نفت بوده و الان درآمد نفت وجود ندارد. از این طرف هم، نان خورهای دولت کم نشده اند.

آقای احمدی نژاد، بعد از نامه سوم، ما را دعوت کرد و یک جلسه ۵ ساعته برگزار شد ولی باز همان کارهای خودش را ادامه داد. اولاً این که آقای نوبخت، به جای رئیس جمهور یا مسئولان ارشد جلسه برگزار کند، جای سوال است ولی اقتصادانان اصلی، در جلسه آقای نوبخت شرکت نکردند

*شما و اقتصاددانان دیگر در چارچوب این دو نامه سرگشاده، اعتقاد دارید که ما باید به «اقتصاد تولید محور» برسیم و الان «اقتصاد رانت محور» داریم. بعد از این نگاری های اقتصاددانان، آقای نوبخت (رئیس سازمان برنامه و بودجه کشور) با برخی از اقتصاددانان امضا کننده این نامه ها، جلسه ای برگزار کرد.بالاخره این نامه های سرگشاده خطاب به رئیس جمهور و سران قوا و جهت اطلاع ملت ایران بود. شما این  نوع جلسه برگزار کردن آقای نوبخت را چگونه تحلیل کردید و آیا آقای نوبخت می خواست دیدگاه کارشناسان را دریافت کند؟

این رفتار آقای نوبخت، مثل همان رفتارهای زمان آقای احمدی نژاد است. در زمان ریاست جمهوری آقای احمدی نژاد، ما چند نامه نوشتیم و اولین نامه را در سال ۱۳۸۵ نوشتیم.

آن نامه ها با عنوان «نامه ۵۰ اقتصاددان به رئیس جمهور» معروف شد. آقای احمدی نژاد، بعد از نامه سوم، ما را دعوت کرد و یک جلسه ۵ ساعته برگزار شد ولی باز همان کارهای خودش را ادامه داد. اولاً این که آقای نوبخت، به جای رئیس جمهور یا مسئولان ارشد جلسه برگزار کند، جای سوال است ولی اقتصاددانان اصلی، در جلسه آقای نوبخت شرکت نکردند.

این رفتار آقای نوبخت، مثل همان رفتارهای زمان آقای احمدی نژاد است. در زمان ریاست جمهوری آقای احمدی نژاد، ما چند نامه نوشتیم و اولین نامه را در سال ۱۳۸۵ نوشتیم

*بالاخره تعدادی از آن ۳۸ اقتصاددان امضاء کننده نامه، در جلسه با آقای نوبخت شرکت کردند.
بله ولی نفرات اصلی نبودند. فقط برخی از اقتصاددانان شرکت کردند و نتوانستند با اقتصاددانان دیگر هماهنگ کنند. کسانی که مصمم بودند این نامه اثرگذار شود، اعتقادشان بر این بود که با یک مسئول بالاتری در حد رئیس جمهور، دیدار کنند و چون ایشان دعوت نکرده بود، نگارندگان یا اقتصاددانان اصلی، در جلسه با آقای نوبخت حاضر نشدند.

بررسی کنیم که چرا این اقتصاد رانت محور و رفاقتی دوام آورده است؟ اساساً درآمدهای نفتی سال های قبل، این امکان را فراهم کرد که مدیریت های بی کفایت بگذاریم و رانت ها، به راحتی رد و بدل شود

*در این نامه ها تاکید بر این است که اقتصاد ما رانت محور است و بنگاه های شبه دولتی، رفاقتی اداره می شوند. جنابعالی می دانید که در جامعه ما، رابطه کار می کند و نه ضابطه و قانون یعنی قانونمندی به طور کامل وجود ندارد.آیا راه حل خاصی دارید برای این که جامعه قانونمند شده و ضابطه حاکم شود یعنی روابط رفاقتی نتواند اقتصاد کشور را تا این حد دچار بحران کند؟
ما از آن طرف، بررسی کنیم که چرا این اقتصاد رانت محور و رفاقتی دوام آورده است؟ اساساً درآمدهای نفتی سال های قبل، این امکان را فراهم کرد که مدیریت های بی کفایت بگذاریم و رانت ها، به راحتی رد و بدل شود.

اصلاً تعیین مدیران از فک و فامیل و ایل و قبیله و از گروه سیاسی ولی بی کفایت، به این دلیل بود که پول مفت نفت وجود داشت وگرنه هیچ کشوری با این بی تدبیری ها، با این رانت ها و با این رفاقت بازی ها نمی تواند دوام بیاورد. درآمد نفت و دوپینگ نفت باعث شده که این ساختار ضد تولید حاکم بر کشور، تا به امروز دوام بیاورد.

باز تاکید می کنم که الان آخرین فرصت است. تمام ساختارهایی که در دهه های اخیر شکل گرفت مبتنی بر فروش نفت، ورود درآمد نفت و پوشاندن بی کفایتی ها، بی تدبیری ها و رانت ها بوده. الان دیگر درآمد نفت را نداریم و با انتخابات آبان آمریکا هم، تحول اساسی اتفاق نمی افتد.

ما اگر ساختارهای اقتصادی را تغییر ندهیم دچار مشکل جدی می شویم. ما در مرحله اول، باید فکر و اندیشه خودمان را تغییر بدهیم. در مرحله بعدی، باید نظام اداری و اجرایی و  روش انتخاب و انتصاب مدیران و حتی رئیس جمهور تغییر کند. ما اگر این بوروکراسی زائد و سنگین موجود را تغییر ندهیم، فایده ندارد. اگر مسئولان ما، نپذیرند که این ساختارها و نوع تصمیم گیری تغییر نکند، به بن بست می رسیم مگر این که فروش نفت ما را آزاد کنند و به همان شکل ادامه بدهیم.

کد خبر: ۴۱٬۳۸۵

اخبار مرتبط

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha