۱۹ شهریور ۱۳۹۹ - ۱۲:۱۵
 روسای بانکهای مرکزی نباید حرف بزنند!/ سیاست «قورباغه پخته» دولتها در افزایش نرخ دلار
گفتگوی بازار با جمشید عدالتیان، اقتصاددان

روسای بانکهای مرکزی نباید حرف بزنند!/ سیاست «قورباغه پخته» دولتها در افزایش نرخ دلار

عدالتیان، اقتصاددان و فعال اقتصادی، اعتقاد دارد؛ طی چند دهه اخیر دولت ها به تدریج نرخ ارز را بالا برده اند و وقتی مردم و اقتصاد به نرخ جدید عادت می کنند، حتی برگرداندن این نرخ به نرخ قبلی، تشنج ایجاد می کند.

بازار؛ گروه ایران: نرخ دلار به عنوان یک شاخص کلیدی اقتصادی در اواخر دولت محمود احمدی نژاد نسبت به سال های قبل از آن بیش از چهار برابر شده و از حدود ۱۰۰۰ تومان به نزدیکی ۴ هزار تومان رفت و در ماه های بعد یک مقدار کاهش پیدا کرد. دولت حسن روحانی نرخ دلار را با قیمتی حدود ۳۵۰۰ تومان تحویل گرفت؛ اما هم اکنون نرخ دلار بازار آزاد به ۲۵ هزار تومان رسیده است.

در گفت و گوی «بازار» با دکتر جمشید عدالتیان شهریاری، اقتصاددان و فعال اقتصادی، حال و روز نرخ دلار در سال های دولت حسن روحانی مورد کنکاش قرار گرفته است.

*****

*نرخ دلار ۴۲۰۰ تومانی در فروردین سال ۱۳۹۷ از طرف دولت اعلام شد ولی آقای سیف، رئیس سابق بانک مرکزی در تیر ماه ۱۳۹۹ درباره همان موضوع تعیین نرخ ۴۲۰۰ تومانی صحبت کرده و آقای روحانی رئیس جمهور هم در همین شهریور ماه، باز در مورد نرخ ۴۲۰۰ تومانی صحبت کرد و گفت من با تک نرخی کردن ارز مخالف بودم ولی اگر مراقبت می کردیم نرخ دلار ۴۲۰۰ تومانی مشکل ایجاد نمی کرد.
به نظر شما چرا بحث درباره نرخ دلار ۴۲۰۰ تومانی در جریان است و هنوز آن نوع تعیین نرخ ارز مطرح است؟

در حقیقت، سوال شما این است که چرا نبش قبر می شود. البته الان هم هنوز ارز ۴۲۰۰ تومانی وجود دارد و برای دارو و غذا استفاده می شود. با وجود آن که مقدار آن بسیار کم شده ولی آن نرخ ارز، هنوز به طور رسمی حذف نشده است.

درباره این که چه کسی مقصر است، می توان صحبت کرد. در همه سال های گذشته و نه فقط دولت آقای روحانی، روش مدیریتی «قورباغه پخته»، اِعمال شده. قورباغه یک موجود خونسرد و دو زیست است و اگر آن را داخل آب جوش بیندازید، تلاش می کند بیرون بپرد ولی وقتی داخل ظرف آب سرد باشد و دمای آب را آهسته آهسته افزایش بدهیم، همین قورباغه بیرون نمی پرد و در نتیجه پخته می شود.

بنابراین، در کشور ما هم، همیشه همین سیاست در پیش گرفته شده. اول دولت نرخ ارز ۴۲۰۰ تومانی را اعلام می کند و بعد اشتباهات زیادی رخ می دهد یا در استفاده از این ارز، سوء استفاده می شود.

بعد گفته می شود لیست تهیه می کنیم و بعداً ارز به یک عده تعلق می گیرد و به یک عده تعلق نمی گیرد. مدتی بعد گفته می شود ارز ۴۲۰۰ تومانی به کالای اساسی تعلق می گیرد. بعد هم دولت، بازار ارز نیما (سامانه نظام یکپارچه معاملات ارزی) را ایجاد می کند.

در چارچوب سامانه ارزی نیما، ارزهای صادراتی به کشور برنمی گردد. آخر سر به این نتیجه می رسند که نه نرخ ۴۲۰۰ تومانی و نه ارز نیمایی و ارز بازار آزاد مورد توجه قرار می گیرد. وقتی قیمت جدید جا می افتد و عادی می شود، بعداً می گویند سوء استفاده شد و ارز باید تک نرخی شود.

در نهایت و بدون این که کسی متوجه شود، نرخ ارز از حدود ۳ هزار تومان به ۲۵ هزار تومان می رسد و مردم هم عادت می کنند مثل همان داستان قورباغه که در آب سرد انداخته شده و بعد دمای آب را بالا می برند.
اولین بار نیست که این سیاست اجرا می شود و در زمان ریاست جمهوری آقای رفسنجانی، این کارها شروع شد. بعداً در زمان ریاست جمهوری آقای خاتمی و وزارت آقای مظاهری در وزارت اقتصاد، همین طور شد و به تک نرخی ارز ختم شد. البته در زمان آقای خاتمی، تک نرخی بودن ارز، چندین سال به صورت مستمر ادامه پیدا کرد ولی در آن دوره هم، بالاخره نرخ ارز افزایش پیدا کرد. در زمان ریاست جمهوری آقای احمدی نژاد هم، به همین شکل بود و در زمان آقای دکتر روحانی نیز، همان مسیر و همان فرمول اجرا شد.

*در سال ۱۳۹۲ و بعد از استقرار دولت اول آقای روحانی، وقتی نرخ دلار به زیر ۳ هزار تومان رفت آقای سیف، رئیس وقت بانک مرکزی اعلام کرد که نرخ فعلی دلار در بازار، نرخ کف است و بیش تر از این پایین نخواهد آمد و منطقی نیست که قیمت دلار بیش تر از این پایین بیاید.
با این صحبت آقای سیف، کاهش یافتن نرخ دلار متوقف شد. الان که ۷ سال از آن صحبت می گذرد، بالاخره ورود آقای سیف به این ماجرا درست بود یا نه؟

اصولاً رئیس های بانک مرکزی در دنیا، درباره سیاست های خودشان صحبت نمی کنند. فرض کنید کسی اسم رئیس فدرال رزرو آمریکا (بانک مرکزی آمریکا) یا رئیس بانک مرکزی آلمان یا اتحادیه اروپا را نمی شنود. البته ترکیب هیات مدیره بانک مرکزی هم، خیلی جالب است. اصولاً بانک مرکزی در هر کشور، یک واحد مستقل است و زیر نظر دولت هم نباید عمل کند. وظیفه بانک مرکزی، حفظ ارزش پول ملی، کنترل تورم، چاپ اسکناس و نقدینگی و مسائلی از این قبیل است.

حرف زدن رئیس بانک مرکزی درباره سیاست های این بانک، همیشه خطرناک است و ممکن است در دنیا میلیاردها دلار را به نفع یک عده جا به جا کند. در بورس های دنیا روزانه بیش از چند هزار میلیارد دلار، خرید و فروش می شود و هیچ رئیس بانک مرکزی در دنیا،  صحبت نمی کند.

برای مثال در مورد سیاست فدرال رزرو آمریکا، حدس های گوناگونی زده می شد. آخر سر که معلوم شد احتمالا نرخ بهره برای چند سال آینده، ثابت می ماند، اعتماد به دلار کمتر شد و در دنیا طلا شروع به گران شدن کرد. لذا رئیس های بانک مرکزی، نباید صحبت کنند ولی در ایران، فشار زیاد است و بعد هم وقتی صحبت می کنند مشکلاتی ایجاد می شود.

آقای دکتر همتی رئیس فعلی بانک مرکزی، کمتر درباره سیاست های بانک مرکزی حرف می زند ولی در تیر ماه امسال و بعد از رسیدن نرخ دلار به ۲۱ هزار تومان گفت که نرخ دلار کاهش پیدا می کند. در حالی که بعد از صحبت آقای همتی، نرخ دلار تا ۲۵ هزار تومان بالا رفته است.

بدون این که کسی متوجه شود، نرخ ارز از حدود ۳ هزار تومان به ۲۵ هزار تومان می رسد و مردم هم عادت می کنند مثل همان داستان قورباغه که در آب سرد انداخته شده و بعد دمای آب را بالا می برند.

*آقای همتی در مرداد امسال و بعد از افزایش نرخ دلار، گفت نرخ دلار ۲۴ هزار تومانی واقعی نیست و نرخ واقعی دلار خیلی پایین تر از رقم ۲۴ هزار تومان است. از آن طرف، آقای سیف، رئیس قبلی بانک مرکزی هم در سال ۱۳۹۲ که نرخ دلار تا ۲۹۰۰ تومان کاهش پیدا کرده بود گفت منطقی نیست نرخ دلار بیش تر پایین برود.
آیا وقتی که آقای سیف می گفت نرخ دلار نباید بیش تر کاهش پیدا کند واقعاً با هدف حفظ ذخایر ارزی کشور و جلوگیری از ارزان فروشی آن بود؟

روسای بانک مرکزی در دوره های مختلف، همیشه از این نوع صحبت ها داشته اند. در هر دوره هم، یک عده  از دلالان ارز را به عنوان سوداگر ارز بازداشت می کنند. حدود ۳۰ سال است که این قضیه ادامه پیدا کرده و به نظر من پدیده جدیدی نیست یعنی یک سناریوی تکراری است.

تاثیر این صحبت ها در کوتاه مدت است و مثلا وقتی که نرخ دلار پایین می آید، افرادی که دلال هستند شروع به خرید دلار می کنند. در نتیجه یک ماه بعد، دو مرتبه قیمت ها به جای اول برمی گردد.

تنها اتفاقی که می افتد این است که یک عده سوداگر، از این موضوع سوء استفاده می کنند. عملاً برای بخش تولید هیچ اتفاقی نمی افتد و تولید کننده، فقط سر در گم می شود. وقتی که چند بار، این نوع اتفاقات رخ بدهد و دیگر به صحبت مسئولان اعتماد نشود صحبت مسئولان، دیگر کارکرد ندارد. این صحبت ها در یک زمانی کارکرد داشتند ولی متاسفانه، دیگر کارکرد ندارند.

وقتی سوء استفاده اتفاق می افتد، می گویند مقصر چه کسی است؟ هر کسی می گوید من نبودم. در حالی که در ابتدا، افتخار می کنند که چنین کاری انجام دادیم ولی وقتی سوء استفاده ها، آشکار می شود همه منکر می شوند.

*دولت تک نرخی شدن نرخ دلار ۴۲۰۰ تومانی را در فروردین سال ۱۳۹۷ اعلام کرد و در اردیبهشت همان سال تحریم ها علیه ایران توسط ترامپ شروع شد و افزایش نرخ دلار اتفاق افتاد.
جنابعالی در ماه مرداد ۱۳۹۷ گفته بودید مشکل ارزی نداریم و ۱۲۰ میلیارد دلار ذخایر داریم ولی دولت ما می خواهد مردم را به نرخ دلار ۸ هزار تومانی عادت بدهد. شما فکر می کردید منابع ارزی وجود دارد و قیمت دلار در همان محدوده می ماند؟

الان میزان ذخایر ارزی ایران اعلام نمی شود ولی حدس من این است که ذخایر ارزی ایران در حد ۱۰۰ میلیارد دلار است. رهبر معظم انقلاب در شهریور ۱۳۹۹ یعنی در هفته دولت، فرمودند که «باید بنا را بر این گذاشت که تحریم به عنوان مثال تا ۱۰ سال دیگر ادامه دارد».

وقتی شما چنین گزینه ای دارید، تنها کاری که باید انجام بدهید این است که از ذخیره ارزی در صندوق توسعه ملی و ذخایر طلا، محافظت کنید تا اگر در موقعیت های حساس، هیچ نوع صادراتی نداشتیم حداقل بتوانید واردات کالاهای اساسی را انجام بدهید. به نظر من، هنوز آن ذخایر ارزی، وجود دارد. در آن اوایل دولت ترامپ می گفت با فشار حداکثری بر ایران، صادرات نفت ایران به صفر می رسد.

قطع صادرات نفت ایران در چند مرحله اتفاق افتاد. اول گفته شد که ایران می تواند روزانه تا یک میلیون بشکه نفت بفروشد و بعد گفتند ۶۰۰ هزار بشکه. البته در یک مقطع زمانی آمریکا، خرید نفت از ایران را برای برخی کشورها تمدید کرد. در حالی که در تحریم های قبلی، ایران همیشه تا یک میلیون بشکه در روز، می توانست نفت بفروشد.

*در همین شهریور امسال آقای نوبخت رئیس سازمان برنامه و بودجه گفت بی انصاف ها نمی گذارند حتی یک قطره نفت بفروشیم.
البته به نظر من، این جمله رسمی هست  ولی واقعی نیست. هر چه که هست دیگر مقدارش یک میلیون بشکه که حدس ما بود می توانیم بفروشیم، نیست و این مقدار صادرات تحقق پیدا نمی کند. من حدس می زدم می توان یک میلیون بشکه نفت را صادر کرد و می توان ارز مورد نیاز را با نرخ ۴۲۰۰ تومان برای واردات مواد غذایی، کالاهای اساسی و مواد اولیه تامین کرد.

اگر حرف آقای نوبخت را باور کنیم و صادرات نفت به صفر رسیده باشد تنها کاری که می شود انجام داد این است که تعادل بین صادرات غیر نفتی و واردات، برقرار کنیم. الان هم به نظر می آید صادرات غیر نفتی ما ۵ تا ۶ میلیارد دلار کمتر از واردات است. ما پول واردات را پرداخت می کنیم ولی پول صادرات ما به راحتی برنمی گردد. در چنین شرایطی، باید تقاضا برای ارز را پایین بیاوریم. تقاضا برای ارز برای مصارفی از قبیل مسافرت و کالاهای مصرفی است.

هر چند که الان قیمت بلیت هواپیما بالا رفته و مسافرت به خارج کم شده. در حالی که قبلاً سالیانه حداقل یک میلیون نفر به ترکیه می رفتند ولی الان تقریباً به صفر رسیده. حتی اگر کرونا هم نبود با این نرخ دلار، دیگر کسی نمی تواند سفر خارجی برود.

*آقای سیف در مصاحبه خودش در تیر ماه امسال، به جلسه هیات دولت درباره نحوه تصمیم گیری دولت درباره نرخ ارز ۴۲۰۰ تومانی در فروردین ۱۳۹۷، اشاره کرده و گفته آقای روحانی اعتقاد به تک نرخی شدن ارز در قیمت ۳۸۰۰ تومان داشته ولی نرخ ۴۲۰۰ تومانی از طرف برخی دیگر از اعضای دولت مطرح شده. آقای سیف می گوید که خودش در آن جلسه گفته نرخ دلار حداقل ۴۸۰۰ تومان شود ولی آقای روحانی گفته دیگر صحبت نکنید همان ۴۲۰۰ تومان باشد.
تعیین نرخ ۴۲۰۰ تومانی برای دلار بعدها دچار مشکل شده ولی چرا بین اعضای دولت مسئولیت پذیری وجود ندارد در حالی که هیأت دولت تصمیم گرفت که نرخ ارز ۴۲۰۰ تومان شود؟

در همان فروردین ۱۳۹۷ آقای دکتر نهاوندیان معاون اقتصادی دولت، در برنامه گفتگوی ویژه خبری شبکه دوم صدا و سیما، نرخ تورم داخلی را منهای تورم خارجی کرد و گفت نرخ ۴۲۰۰ تومان، منطقی است. در قانون هم ذکر شده بود تعیین نرخ ارز بر مبنای این باشد که نرخ تورم داخلی منهای تورم خارجی شود و به همان نسبت هم پول ملی، کاهش ارزش داده شود.

اگر با همان فرمول، تورم سال ۱۳۹۲ تا ۱۳۹۷ را حساب کنید به ۴ هزار و صد و خرده ای می رسید. البته ما می دانیم که در زمان چند نرخی شدن ارز، همیشه سوء استفاده شروع می شود و اختلاف بین نرخ ارز ۴۲۰۰ تومانی تا نرخ ارز فعلی ۲۴ یا ۲۵ هزار تومانی، زیاد است.

وقتی سوء استفاده اتفاق می افتد، می گویند مقصر چه کسی است؟ هر کسی می گوید من نبودم. در حالی که در ابتدا، افتخار می کنند که چنین کاری انجام دادیم ولی وقتی سوء استفاده ها، آشکار می شود همه منکر می شوند. چنین رفتاری، طبیعی است و سیاست، این شکلی است.

این نوع رفتار، مصداق همان ضرب المثل «کی بود کی بود؟ من نبودم» است. شما می گویید آقای روحانی، مسئول است ولی من می گویم آقای روحانی، اصلاً مسئول نیست. در همه جای دنیا، بانک مرکزی از دولت مستقل است و در ایران هم مستقل است. وظیفه بانک مرکزی، حفظ ارزش پول ملی، نظارت بر بانک ها و کنترل نقدینگی و تورم است. در ایران هم اعلام می شود که نظام ارزی ما، شناور مدیریت شده است.

*در همان لحظات و ساعت تصمیم گیری درباره نرخ دلار رقم های ۳۸۰۰ و ۴۲۰۰ مطرح شده ولی آقای سیف نسبت به تعیین نرخ دلار ۴۸۰۰ تومانی رضایت داشته است.
دولت، رقم پیشنهادی آقای سیف را نپذیرفته است و طبق  ادعای آقای سیف در سال ۱۳۹۹، آقای روحانی در همان زمان گفته تمام کنید نرخ دلار همان ۴۲۰۰ تومان باشد. اگر رئیس بانک مرکزی در آن زمان، بر این رقم اصرار می کرد و زیر بار نرفت، قاعدتاً برکنار می شد یا خودش باید استعفا می داد.

این وضع نشان می دهد که ما همان مشکل همیشگی را داریم و آن هم، استقلال نداشتن بانک مرکزی است. در حالی که بانک مرکزی، زیر نظر دولت نیست و در تمام دنیا، بانک مرکزی مستقل است. تعجب آمیز است که مثلاً رئیس وقت بانک مرکزی بگوید من نبودم و رئیس جمهور بود.

دوم این که بانک مرکزی، کارشناسان ورزیده ای دارد و ما آنها را می شناسیم. اقتصاددانان معروف ما در بانک مرکزی هستند. بهترین اقتصاددانان کشور، در بانک مرکزی هستند و دقیق ترین آمار اقتصادی کشور، در بانک مرکزی موجود است. تمام اطلاعات و اقتصاد سنجی، در بانک مرکزی وجود دارد.

در خصوص شیوع کرونا، ستاد ملی کرونا تشکیل شد و پزشکان باید حرف آخر را در کشور در این زمینه بزنند. بانک مرکزی هم باید حرف آخر را در حوزه ارزی بزند. در بانک مرکزی، بیش از ۱۰۰۰ نفر کارشناس وجود دارد و این ۱۰۰۰ کارشناس، در محاسبات خودشان اشتباه نمی کنند. به نظر من، یک اشتباه که وجود داشت، این بود که فکر نمی کردند کار به اینجا بکشد. تعیین نرخ دلار ۴۲۰۰ تومانی، حدوداً یک ماه قبل از این بود که ترامپ تصمیم گرفت آمریکا را از برجام (توافق هسته ای) خارج کند.

*شما از یک طرف می گویید کارشناسان بانک مرکزی اشتباه نمی کنند ولی در عین حال می گویید آقای نهاوندیان گفته بر مبنای محاسبه تورم، نرخ دلار همان ۴۲۰۰ تومان است. آقای سیف رئیس وقت بانک مرکزی اعتقاد داشته که نرخ ارز زیر ۴۸۰۰ تومان غیر منطقی است.
مشاور رئیس جمهور می تواند به رئیس جمهور مشاوره بدهد و خود آقای رئیس جمهور نمی تواند هم کارشناس کرونا باشد، هم پزشک باشد و هم کارشناس اقتصاد باشد. رئیس جمهور باید تصمیم بگیرد و مشاوران او باید بررسی های لازم را انجام بدهند.

اصولاً تعیین کردن نرخ ارز برای بازار آزاد، غلط است. سیاست ارزی شناور مدیریت شده، مدتی طولانی جواب داده بود و باید می گذاشتند نرخ ارز از طریق عرضه و تقاضا تعیین شود و در صورتی که نرخ ارز از یک حدی بالاتر می رفت، دخالت می کردند.

در کشورهای دیگر و عمدتاً در کشورهای در حال توسعه، نرخ ارز وقتی تا ۲ درصد بالا یا پایین می رود،  دولت با تزریق ارز به بازار یا جمع آوری ارز، سعی می کند یک ثبات نسبی ایجاد کند. این سیاست کلی و منطقی است که بانک مرکزی باید اِعمال کند.

الان همه صادر کنندگان، ارز حاصل از صادرات را به داخل کشور نمی آورند. چرا ارز خودشان را به سامانه نیما بیاورند و مثلا ۲ هزار تومان ارزان تر بفروشند.

*در اردیبهشت سال ۱۳۹۷، دولت با نرخ ۴۲۰۰ تومانی، تک نرخی شدن ارز را اعلام کرد، اما ماه ها قبل از آن یعنی در آذر ۱۳۹۶ آقای دکتر رزاقی، اقتصاددان گفته بود نرخی واقعی دلار ۱۲ هزار تومان است. به نوعی این اقتصاددان گفته بود که دولت، ارزان فروشی می کند.
آن نرخ دلار ۱۲ هزار تومان مورد نظر آقای دکتر رزاقی، واقعیت ندارد. ما یک قاعده داریم و نرخ تورم داخلی باید منهای نرخ خارجی شود. از این طریق می توان نرخ ارز را تعیین کرد. آنچه که اتفاق افتاد این بود که دولت اقای روحانی در سال های اول توانست تورم را کنترل کند و تورم را تک نرخی کرد.

*دولت آقای روحانی در سال ۱۳۹۲ تشکیل شد ولی در سال ۱۳۹۵ نرخ تورم را تک رقمی کرد.
من می خواهم روش محاسبه را بگویم. محاسبه را از سال ۱۳۹۲ شروع کرده بودند. شما باید ببینید مبنا را سال ۱۳۹۰ در نظر بگیرید یا سال ۱۳۹۲. دولت توانست در آن سال نرخ تورم را تک رقمی کند ولی اگر سال مبنا را تعیین کنید و نرخ تورم جهانی را از تورم سالیانه داخلی کم کنید، وقتی تورم، تک نرخی می شود فاصله در حد ۶ یا ۷ درصد می شود.

بر این مبنا محاسبه کنید نرخ دلار نزدیک همان ۴۲۰۰ تومان می شود یعنی همین رقمی که آقای دکتر نهاوندیان معاون اقتصادی رئیس جمهور گفتند. اگر مبنا را به زمان  دولت آقای احمدی نژاد ببرید که نرخ تورم ۴۰ درصد بوده، یک نرخ دیگر به دست می آید.

الان اگر این مبنا را دو مرتبه اعِمال کنیم، سالیانه حدود ۳۰ تا ۳۵ درصد تورم در دو، سه سال گذشته داشته ایم و نرخ تورم جهانی هم در حد ۲ یا ۳ درصد بوده است. ما اگر سالی ۳۰ درصد هم حساب کنیم نرخ ارز ۴۲۰۰ تومانی سال ۱۳۹۷، برای سال ۱۳۹۹ باید حدود ۱۰۰ درصد افزایش پیدا کند و مثلاً ۸۴۰۰ تومان شود.

*ولی شما در مرداد ۱۳۹۹ گفته اید که قیمت منطقی دلار ۱۹ هزار تومان است. در همین شهریور هم نرخ دلار به بالای ۲۵ هزار تومان رسیده است.
من آن رقم را برای ارز نیما (سامانه نظام یکپارچه ارزی) گفتم و نه نرخ ارز بازار آزاد. به خاطر عرضه و تقاضایی که الان وجود دارد، به همان رقم می رسیم. آن نرخ بین ۱۵ تا ۲۲ هزار تومان است. آنچه به نظر من می آید، این است که دولت، نرخ ارز نیما را بالا می برد تا به ارز بازار آزاد نزدیک کرده و یک حالت تک نرخی ایجاد کند. الان همه صادر کنندگان، ارز حاصل از صادرات را به داخل کشور نمی آورند. چرا ارز خودشان را به سامانه نیما بیاورند و مثلا ۲ هزار تومان ارزان تر بفروشند.

*این نرخ ۱۹ هزار تومانی مورد نظر شما و نرخ فعلی ۲۵ هزار تومانی بازار مطرح است. بالاخره کدام نرخ دلار، باید مبنا باشد و واقعی است؟
بستگی به این دارد که شما آینده را چگونه مورد بررسی قرار بدهید. به نظر من، دولت مبنایش را بر حفظ ذخیره ارزی برای روز مبادا گذاشته است و می خواهد با همین عرضه و تقاضای فعلی و صادرات غیر نفتی منهای نفت، بازار ارز را مدیریت کند.

ما در اقتصاد، سه نوع سناریو داریم. یک سناریوی خوب داریم و یک سناریوی متوسط و یکی هم بدبینانه. من سعی می کنم خوش بینانه صحبت کنم و یا به سمت متوسط.

*در سال ۱۳۹۸ نرخ دلار در حد ۱۲ هزار و ۱۳ هزار تومان بود. آیا نرخ دلار از قیمت های فعلی بالای ۲۰ هزار تومان، مثلاً به رقمی در حد ۱۵ هزار تومان بر نمی گردد؟
اقتصاد، خودش را با قیمتی که وجود دارد منطبق می کند یعنی شما خودتان را با تورم تطبیق می دهید. در آلمان یک دفعه، نرخ تورم منفی شد و به جای این که رشد قیمت داشته باشند، کاهش قیمت پیدا کردند.

هر دوی تورم منفی و تورم زیاد، خطرناک است و باید ثبات نسبی به وجود بیاید. دولت اگر بین ارز صرافی، ارز نیما و نرخ دلار ۴۲۰۰ تومانی، میانگین بگیرد، به رقم ۱۹ هزار تومان می رسد ولی فشار زیادی، به قیمت مواد غذایی وارد می شود و البته با مشکلاتی که وجود دارد، کالای ارزان به دست مردم نمی رسد.
 

*پس دیگر نرخ دلار ۱۲ هزار تومانی در سال ۱۳۹۸ گذشت و نرخ دلار ۴۲۰۰ تومانی هم، شکل کاملاً یارانه ای دارد. حرف شما این است که نرخ دلار در وضعیت فعلی کمتر از ۱۹ هزار نیست؟
بله ولی افزایش نرخ دلار، اثرات تورمی خودش را گذاشته است. چون اثرات تورمی گذاشته، متاسفانه نمی شود کاری کرد. نرخ دلار آزاد هم خودش را به بالا کشیده و بالای ۲۰ هزار تومان است.   این وضع، خیلی بد است و وقتی جامعه، خودش را با نرخ ارز جدید منطبق می کند، اگر بخواهید آن را سر جایش برگردانید، همان قدر تشنج به وجود می آورد که بی حد و اندازه، بالا برود.

ما در اقتصاد، سه نوع سناریو داریم. یک سناریوی خوب داریم و یک سناریوی متوسط و یکی هم بدبینانه. من سعی می کنم خوش بینانه صحبت کنم و یا به سمت متوسط. وقتی بدبینانه صحبت کنیم، خودش می تواند تشنج بیش از حد به وجود بیاورد.

الان چند سال است اقتصاد ما دارد کوچک می شود و اقتصاددانان می بینند عوامل اقتصادی تاثیر نمی گذارند و خارج از عوامل اقتصادی اثر می گذارد. وقتی اقتصاد، کوچکتر می شود تقاضا برای ارز هم باید کمتر شود ولی ما الان هم تورم و هم رکود داریم و هم تقاضا داریم.

علاوه بر تقاضای ارز برای مصارف خدماتی، مسافرتی، بیماری و تحصیلی، چیزی که در کشور ما از همه بدتر است، این است که فرار سرمایه به صورت دلاری داریم. بزرگترین منفذ در بازار ارز ما که باعث می شود نرخ واقعی دلار را نبینیم، خروج سرمایه از کشور است.  

قیمت دلار به این دلیل غیر واقعی شده، چون ما نمی توانیم میزان فرار سرمایه را محاسبه کنیم ولی هم قاچاق و هم فرار سرمایه، سالیانه یک بازار ۱۰ تا ۱۵ میلیارد دلاری است. این همان چیزی است که روی تقاضای ارز و نرخ واقعی ارز اثر می گذارد و نمی شود آن را هم محاسبه کرد.

دولت آقای روحانی هم، دیگر حاضر است نرخ دلار ۲۲ هزار تومان باشد که یک مقدار جلوی فرار سرمایه را بگیرد ولی نمی تواند به طور کامل جلوی آن را بگیرد. دو عامل در این حوزه نقش دارد که یک عامل سوداگری است. الان یک مقدار سوداگری در حوزه ارز کمتر شده. چرا که بورس تقویت شده و مردم، خرید و فروش دلار را رها کرده و به سمت بورس رفته اند. با این حال، فرار سرمایه به عنوان عامل دوم، همچنان به شدت ادامه دارد و فشار آن به اقشار کم درآمد و تورم می آید. به نظر من، فرار سرمایه از کشور، بزرگترین ضربه را به بازار ارز ایران وارد می کند.

کد خبر: ۴۰٬۴۳۰

اخبار مرتبط

اخبار رمزارزها

    برچسب‌ها

    نظر شما

    شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha