بازار؛ گروه بینالملل: از پایان جنگ جهانی دوم تا پایان جنگ سرد، دلار به مدت ۵۰ سال، از سال ۱۹۴۵ تا ۱۹۹۵، ستون فقرات سیستم اقتصادی جهانی بوده است. بطوریکه، هشتاد درصد از تجارت جهانی و ۷۰ درصد از ذخایر ارزی به دلار انجام میشد. اما دوره بین سالهای ۱۹۹۵ تا ۲۰۰۵ یک دوره گذار بود و در این مدت، اوراق قرضه ایالات متحده که به دلار ارزشگذاری شده بودند، برای نخستین بار در ذخایر بانکهای مرکزی جهان از طلا پیشی گرفتند. در سال ۱۹۹۹، یورو به عنوان ارز مشترک اتحادیه اروپا معرفی شد و در سال ۲۰۰۱، چین به سازمان تجارت جهانی پیوست. در این بازه، وزن یورو و سایر ارزهای اصلی در ذخایر بانکهای مرکزی به تدریج افزایش یافت.
پس از سال ۲۰۰۵ و به ویژه پس از بحران مالی جهانی ۲۰۰۸، وزن دلار آمریکا در نظام بینالمللی به طرز چشمگیری کاهش یافت. تنها دلیلی که دلار وزن خود را در نظام جهانی حفظ کرد، سوء مدیریت اتحادیه اروپا در بحران ۲۰۰۸ بود که فرصت تبدیل یورو به یک «ارز ذخیره بینالمللی» جدید را از دست داد. به ویژه در طول ۱۰ سال گذشته، سهم دلار از معاملات ارزی جهانی از ۶۰ به ۴۰ درصد کاهش یافته است. در همین حال، سهم دلار از ذخایر بانکهای مرکزی به ۵۸ درصد کاهش یافته، و در مقابل سهم طلا برای اولین بار از سال ۱۹۹۶ از دلار پیشی گرفته است.
فدرال رزرو ایالات متحده (FED) در گزارش ژوئیه ۲۰۲۵ خود اذعان کرد که با وجود اینکه دلار همچنان بزرگترین ارز ذخیره بوده، اما «روند فرسایشی» آن مشهود است. همچنین، صندوق بینالمللی پول خاطرنشان کرد که افزایش خطرات ژئوپلیتیکی و تحریمها عملکرد ذخیره خنثی دلار را تضعیف کرده است. از زمان ریاست جمهوری اوباما، استفاده واشنگتن از دلار و سیستم پرداخت بینالمللی مبتنی بر دلار به عنوان تهدید و تحریم به بیطرفی دلار شدیدا آسیب رسانده است. این امر همچنین انگیزه حفظ خود در کشورهای جنوب جهان را تقویت و عملاً «اجماع واشنگتن» را از بین برده است.
با ظهور سیستمهای پرداخت جدید مبتنی بر بلاکچین که در حال آزمایش هستند، دوران تاثیرگذاری ایالات متحده بر تجارت جهانی به پایان رسیده و سیستمهای پرداخت چندگانه به هنجار جدید تبدیل شدهاند. واضحترین دلیل از دست دادن اعتبار بینالمللی دلار، تبدیل آن به یک سلاح سیاست خارجی توسط ایالات متحده است. این رویکرد پس از سال ۲۰۱۲ در واشنگتن شتاب بیشتری گرفت و درک دلار را به عنوان یک ابزار پرداخت «غیرقابل اعتماد»، به ویژه در روسیه، چین، ایران و اخیراً برخی از کشورهای جنوب شرقی آسیا، تسریع کرده است. این برداشت به دلیل تحریمهای اقتصادی و تجاری مبتنی بر دلار، محدودیتهای دسترسی به سوئیفت و رویههایی است که استفاده هدفمند از زنجیرههای مالی مبتنی بر دلار را محدود میکند.
دوران تاثیرگذاری ایالات متحده بر تجارت جهانی به پایان رسیده و سیستمهای پرداخت چندگانه به هنجار جدید تبدیل شدهاند. واضحترین دلیل از دست دادن اعتبار بینالمللی دلار، تبدیل به یک سلاح سیاست خارجی توسط ایالات متحده است.
باید توجه داشت که صندوقهای سرمایهگذاری بینالمللی از نزدیک، این گسست اقتصادی و سیاسی را زیر نظر دارند. طبق گزارش بازارهای ارز جهانی ۲۰۲۵ جیپی مورگان، نسبت داراییهای دلاری در پرتفوی کشورهای در حال توسعه طی پنج سال گذشته ۱۵ درصد کاهش یافته است. در همین دوره، ارزش یوان چین، روپیه هند و اوراق قرضه ارزی محلی کشورهای خلیج فارس به سرعت افزایش یافته است. این تغییرات نشان میدهد که وضعیت ذخیره بلندمدت دلار، دیگر تضمین شده نیست. بنابراین، قویترین استدلال واشنگتن برای محافظت از سلطه تقریباً ۸۰ساله دلار، یعنی «نبود کارت جایگزین»، برای اولین بار ضعیف شده است. دلار قطعاً به دلیل نقدینگی در بازارهای جهانی، بازار عمیق و اعتبار نهادی، همچنان قوی باقی مانده است اما آن تسلط سنتی در حال محو شدن است.
بار بدهی ایالات متحده
بحران بدهی ایالات متحده به یک مشکل ساختاری تبدیل شده است که ارزش دلار را تضعیف میکند. اعتبار جهانی دلار به این بستگی دارد که اوراق قرضه ایالات متحده به عنوان «دارایی بدون ریسک» در نظر گرفته شود. اما با بدهی بیش از ۳۸ تریلیون دلار، اعتماد به اوراق قرضه ایالات متحده زیر سوال رفته است. بانکهای مرکزی پیشرو در جهان، تنوعبخشی به سبد ذخایر خود را تسریع کردهاند. بسیاری از بانکهای مرکزی، از جمله بانکهای مرکزی چین، روسیه، ترکیه، هند، قزاقستان، لهستان و تایلند، در حال کاهش داراییهای خود از اوراق قرضه ایالات متحده و در عین حال افزایش داراییهای خود از طلا، داراییهای انرژی و اوراق قرضه به ارز محلی هستند.
بار بدهی عمومی فدرال با عبور از مرز ۳۸ تریلیون دلار برای ایالات متحده، رکورد تاریخی جدیدی را شکسته است. این بدهی دیگر فقط یک نگرانی بودجهای نیست، بلکه منبع شکنندگی ژئوپلیتیکی نیز هست.
صندوق بینالمللی پول تأکید میکند که بدهی بالا و نرخ بهره دائمی میتواند یک چرخه «مارپیچ بدهی-شوک دلار» ایجاد کند. افزایش بدهی، نرخ بهره را افزایش میدهد و افزایش نرخ بهره، هزینههای استقراض را افزایش میدهد. این وضعیت با محدود کردن سرمایهگذاری عمومی، ظرفیت رشد ایالات متحده را محدود میکند. در واقع، اقتصاد آمریکا با بار بهره خود، رشد خود را متوقف میکند. این سناریو همچنین جایگاه دلار را به عنوان یک «پناهگاه امن» زیر سوال برده است. مودیز و فیچ، چشمانداز اعتباری ایالات متحده را به «منفی» کاهش دادهاند؛ استاندارداند پورز پس از کاهش رتبهبندی آمریکا در سال ۲۰۱۱، هشدار دیگری منتشر کرده است. کارشناسان تأکید میکنند که اگر سرمایهگذاران خارجی، اوراق قرضه ایالات متحده را کمتر تقاضا کنند، منحنی تقاضای جهانی برای دلار میتواند به سمت پایین تغییر کند. این یک نقطه عطف تاریخی برای ایالات متحده خواهد بود.
بار بدهی عمومی فدرال با عبور از مرز ۳۸ تریلیون دلار برای ایالات متحده، رکورد تاریخی جدیدی را شکسته است. این بدهی دیگر فقط یک نگرانی بودجهای نیست، بلکه منبع شکنندگی ژئوپلیتیکی نیز هست. با کاهش اعتماد به دلار، برتری مالی ایالات متحده نیز رو به زوال است. ترامپ نیز این تهدید را تشخیص داده و به سرعت در حال تلاش برای رفع آن است.
بریکس و دوران مالی چندقطبی
کشورهای جنوب جهان مصمم هستند جایگزینی برای هژمونی دلار ایجاد کنند. در این راستا، گروه بریکس به سرعت در حال پیشبرد ایده «ارز ذخیره مشترک» است. با پیشگامی روسیه و چین، سیستم پرداخت بریکس در حال توسعه زیرساخت پرداخت دیجیتال غیردلاری است. همسویی عربستان سعودی، امارات و مصر با ساختار بریکس میتواند انحصار دلار در قیمتگذاری انرژی را به چالش بکشد. تجارت نفت با ارزی غیر از دلار آمریکا، مانند یوان، به معنای فروپاشی «سیستم پترودلار» و جابجایی سنگ بنای نظم مستقر از زمان برتون وودز خواهد بود.
کارشناسان صندوق بینالمللی پول خاطرنشان میکنند که تنوعبخشی به ذخایر ارزی فراتر از دلار و تبدیل آن به سایر ارزهای اصلی میتواند ثبات مالی بلندمدت را افزایش دهد، اگرچه هنوز هیچ ارز واحدی برای جایگزینی دلار ظهور نکرده است. بانک مرکزی اروپا (ECB) پیشبینی میکند که پروژههای یورو و ارز دیجیتال در سالهای آینده در معاملات بینالمللی رواج بیشتری پیدا کنند. با این حال، برای اینکه یورو بتواند با دلار رقابت کند، اتحادیه اروپا باید تلاش بسیار بیشتری انجام دهد. در طول بحران مالی جهانی سال ۲۰۰۸، اتحادیه اروپا یک فرصت طلایی را از دست داد.
به باور کارشناسان، این یک تحول انقلابی است و نه تنها بر ارزها، بلکه بر ساختار مالی جهانی نیز تأثیر میگذارد. ارزهای دیجیتال بانک مرکزی (CBDC)، خطوط تسویه چندجانبه و سیستمهای پرداخت منطقهای با سرعت زیادی در حال گسترش هستند. اقتصاد جهان به سرعت به سمت دورانی حرکت میکند که در آن توسط یک شبکه به جای یک مرجع مرکزی مدیریت خواهد شد و ایالات متحده از نزدیک این روند را زیر نظر دارد. اما نگرانی اصلی واشنگتن این است که این تحول، نقش دلار را به عنوان «تثبیتکننده جهانی» کاهش دهد. در نتیجه، سیاستهای مالی ایالات متحده اکنون فراتر از حوزه اقتصادی گسترش یافته و شامل استراتژی دفاعی نیز میشود.
گزارشهای صندوق بینالمللی پول، بانک تسویه حسابهای بینالمللی و مجمع جهانی اقتصاد، یک نظم مالی چندقطبی را تا سال ۲۰۳۰ پیشبینی میکنند. این تغییر، نشانه آغاز یک جنگ ارزی جدید نیست، بلکه نشان دهنده جستجوی یک تعادل ارزی جدید است
حقیقت اساسی این است که سیستم اقتصادی جهانی در حال گذار از یک نظم تکپولی به یک ساختار مالی چندقطبی است. مارپیچ بدهی ایالات متحده، تعطیلی دولت، بار بهره و بیثباتی سیاسی میتوانند کاتالیزور این تحول باشند. اگرچه دلار هنوز هم در حال حاضر سلطه دارد، اما بازیگران اصلی در سیستم جهانی آگاهند که سلطه آن رو به زوال است. این لرزش نه تنها ناشی از حجم بدهی عمومی ایالات متحده، بلکه ناشی از فرسایش اعتبار اخلاقی و نهادی سیستم نیز هست. تبدیل دلار از یک ارزش اقتصادی به یک تهدید و ابزار اجبار و تحریمهای اعمال شده توسط واشنگتن، دلیل اصلی شکنندگی آن است. هر بحران بدهی، تعطیلی دولت و چاپ پول بدون پشتوانه توسط واشنگتن، اعتبار جهانی دلار را بیشتر از بین میبرد.
نهادهای تحقیقاتی در حوزه اقتصاد بینالملل به یک نتیجه مشترک و روشن رسیدهاند و اینکه، اگرچه تسلط دلار ادامه خواهد یافت، اما دیگر تنها ارز غالب نخواهد بود. گزارشهای صندوق بینالمللی پول، بانک تسویه حسابهای بینالمللی و مجمع جهانی اقتصاد، یک نظم مالی چندقطبی را تا سال ۲۰۳۰ پیشبینی میکنند. این تغییر، نشانه آغاز یک جنگ ارزی جدید نیست، بلکه نشان دهنده جستجوی یک تعادل ارزی جدید است. در شرایط جهانی جدید، تجارت با ارزهای محلی، سیستمهای پرداخت دیجیتال و پروژههای همکاری مالی منطقهای، قویترین نمود استقلال اقتصادی است. نقشههای جدید دیگر با جاهطلبیهای امپریالیستی ترسیم نمیشوند، بلکه با امید، عدالت و همبستگی ترسیم میشوند. در نتیجه، تاج و تخت دلار در حال لرزیدن و فصل جدیدی در تاریخ اقتصاد جهانی در حال گشوده شدن است.




نظر شما