بازار؛ گروه بین الملل: تا همین چند سال پیش، ریاض و ابوظبی در ذهن ناظران خارجی دو ستون یک پروژه واحد بودند؛ پروژهای مبتنی بر مهار ایران، مدیریت بحرانهای منطقهای و بازتولید نظم امنیتی تحت چتر آمریکا. اما تحولات میدانی در یمن و سودان، واگرایی در سیاست انرژی، رقابت اقتصادی آشکار و تغییر محاسبات امنیتی پس از کاهش نقش واشنگتن، این تصویر را فرو ریخته است.
امروز شکاف عربستان و امارات نه یک اختلاف تاکتیکی، بلکه نشانهای از بحران رهبری و اولویتهای متعارض در خلیج فارس است؛ بحرانی که پیامدهای آن فراتر از روابط دوجانبه دو کشور رفته و کل معادله منطقه را تحت تأثیر قرار داده است.
ایران؛ فرصت در دل واگرایی
نخستین پیامد این شکاف، تضعیف انسجام جبهه ضدایرانی در خلیج فارس است. فاصلهگرفتن عربستان از سیاست تقابلیِ مورد علاقه ابوظبی و تلآویو، فضای مانور دیپلماتیک ایران را افزایش داده است. در حالی که امارات به سمت پیوند عمیقتر امنیتی با اسرائیل حرکت میکند، ریاض مسیر تنشزدایی، گفتوگو و متنوعسازی روابط منطقهای را در پیش گرفته است.
برای تهران، این تحول به معنای گذار از تهدید تکمحوری به فرصت چندجانبه است؛ البته مشروط به آنکه دیپلماسی ایران فعال، هدفمند و مبتنی بر تثبیت دستاوردهای تنشزدایی باشد، نه صرفاً اتکا به شکافهای دیگران.
یمن؛ از جنگ سراسری تا بحران مزمن
در یمن، شکاف عربستان و امارات نه به صلح، بلکه به چندپارگی ساختاری انجامیده است. عربستان همچنان دولت مستقر در عدن را ضامن امنیت مرزهای خود میداند، در حالی که امارات با حمایت از شورای انتقالی جنوب، پروژه کنترل بنادر و سواحل راهبردی را دنبال میکند.
نتیجه، تبدیل یمن به صحنه رقابت نیابتی دو شریک سابق است؛ رقابتی که نه پیروزی روشنی دارد و نه چشمانداز پایان. این وضعیت، عملاً یمن را از یک جنگ کلاسیک به بحرانی مزمن، منطقهایشده و فرسایشی سوق داده است.
انرژی؛ پایان هماهنگی سنتی خلیج فارس
در حوزه انرژی، پیامد شکاف ریاض–ابوظبی از همه عمیقتر و راهبردیتر است. اختلافها در اوپکپلاس، رقابت بر سر سهم بازار، جنگ خاموش هابسازی اقتصادی و تلاش برای کنترل مسیرهای ترانزیتی جدید نشان میدهد که سیاست انرژی خلیج فارس از حالت همصدا به وضعیت رقابتی و چندقطبی وارد شده است.
این تحول، هم بازار جهانی انرژی را بیثباتتر میکند و هم بازیگران خارج از بلوک سنتی—از جمله ایران—را با فرصتهای جدید چانهزنی مواجه میسازد؛ هرچند همزمان، مسیرهای انرژی بیش از گذشته امنیتی شدهاند.
امنیت خلیج فارس؛ از اجماع تا چندمحوری
شاید مهمترین پیامد این شکاف، فروپاشی فرض «امنیت اجماعی شورای همکاری خلیج فارس» باشد. خلأ ایجادشده اکنون میان دو رویکرد در نوسان است:
از یکسو، تلاش برای ساخت ترتیبات امنیت منطقهای بدون سلطه کامل آمریکا؛ و از سوی دیگر، حرکت امارات به سمت امنیتسازی از مسیر پیوند با اسرائیل.
این دو مسیر متضاد، خلیج فارس را وارد مرحلهای کردهاند که در آن امنیت نه محصول اجماع، بلکه نتیجه توازن شکننده میان محورهای رقیب است.
خلیج فارس در آستانه بازتعریف
شکاف عربستان و امارات بیش از آنکه تاکتیکی باشد، نشانه ورود خلیج فارس به دوران تازهای از سیاست منطقهای است؛ دورانی که در آن قدرتهای عربی بیش از گذشته با یکدیگر رقابت میکنند و آمریکا، دیگر داور بلامنازع نیست.
برای ایران، این وضعیت فرصتی ژئوپلیتیکی کمسابقه ایجاد کرده است؛ فرصتی که اگر با دیپلماسی فعال، ابتکار در حوزه انرژی و مشارکت در گفتوگوی امنیتی منطقهای همراه نشود، میتواند بهسرعت به تهدیدی جدید بدل شود.




نظر شما