۳۰ آذر ۱۴۰۴ - ۲۲:۰۰
آیا شکاف میان عربستان و امارات ائتلاف‌ها را در خلیج فارس بازترسیم می‌کند؟

آیا شکاف میان عربستان و امارات ائتلاف‌ها را در خلیج فارس بازترسیم می‌کند؟

در زیرِ سطح ظاهری وحدت، خاندان‌های حاکم عرب خلیج فارس درگیر رقابتی خاموش برای سلطه هستند؛ رقابتی که مرزهای نظارت آمریکا را می‌آزماید و ائتلاف‌ها را بر اساس منافع بازآرایی می کند.

بازار؛ گروه بین الملل: در بحبوحه افزایش تنش‌ها میان عربستان سعودی و امارات متحده عربی بر سر موازنه قدرت در جنوب یمن، شیخ تمیم بن حمد آل‌ثانی، امیر قطر، هفته گذشته وارد ریاض شد تا ریاست مشترک هشتمین نشست «شورای هماهنگی عربستان–قطر» را بر عهده بگیرد. هرچند هدف رسمی این سفر تعمیق روابط با عربستان اعلام شد، اما این دیدار در بستری از تحرکات منطقه‌ای صورت گرفت که می‌تواند به‌طور آرام و خزنده، ائتلاف‌های شورای همکاری خلیج فارس را بازپیکربندی کند.

جنگ خاموش میان متحدان

در پشت دست‌دادن‌ها و عکس‌های یادگاری، یک جنگ سرد میان ریاض و ابوظبی در جریان است. آنچه در ابتدا یک اتحاد راهبردی – مبتنی بر روابط شخصی میان محمد بن سلمان و محمد بن زاید – بود، اکنون به رقابتی شدید برای سلطه منطقه‌ای تبدیل شده است؛ رقابتی که در خلأ ناشی از کاهش نفوذ واشنگتن شکل گرفته است.

نشست عربستان–قطر در ۸ دسامبر در زمانی حساس و استثنایی برگزار شد؛ هم‌زمان با تحولات یمن، جایی که نیروهای مورد حمایت امارات در جنوب این کشور نفوذ عربستان را به چالش کشیده و دامنه کنترل خود را گسترش داده‌اند. هرچند این نشست به‌طور رسمی به‌عنوان جلسه‌ای عادی معرفی شد، اما نشانه‌های فراتری از یک بازتنظیم راهبردی در سیاست خلیجی ریاض داشت. مهم‌ترین دستاورد این دیدار، امضای توافق‌نامه دفاع مشترک میان دو کشور بود؛ توافقی که از زمان بحران خلیج فارس در سال ۲۰۱۷ «بی‌سابقه» توصیف شده است.

پروژه قطار سریع‌السیر ریاض–دوحه نیز این هم‌گرایی تازه را برجسته کرد. این خط آهن به طول ۷۸۵ کیلومتر، ریاض را از مسیر الهفوف و دمام به دوحه متصل می‌کند و فرودگاه بین‌المللی ملک سلمان را به فرودگاه بین‌المللی حمد پیوند می‌دهد. سرعت آن بیش از ۳۰۰ کیلومتر در ساعت خواهد بود و مدت سفر کمتر از دو ساعت برآورد می‌شود.

رسانه‌های سعودی این پروژه را نشانه بلوغ رابطه دو کشور و ورود آن به «مرحله‌ای راهبردی جدید» توصیف کردند؛ مرحله‌ای که «عربستان و قطر را در مرکز یک معادله جدید از وابستگی متقابل قرار می‌دهد، نه صرفاً تعارفات دیپلماتیک».

برخی ناظران، این نشست را «اعلام بی‌سر و صدای آغاز مرحله‌ای تازه در مهندسی مجدد نظم خلیج فارس» دانستند و آن را نشانه‌ای روشن از تلاش عربستان برای منزوی‌کردن امارات از طریق ایجاد ائتلاف‌های جدید و خنثی‌سازی نفوذ ابوظبی در منطقه ارزیابی کردند.

فؤاد ابراهیم، پژوهشگر سعودی، در گفت‌وگو با کریدل می‌گوید سخن گفتن از نزدیکی راهبردی عربستان–قطر برای مهار نفوذ امارات هنوز زود است؛ به‌ویژه با توجه به تضادهای موجود میان این کشورها که هرگونه فرض ثبات بلندمدت در روابط خلیجی را پرریسک می‌کند. به گفته او، خلیج فارس به «بازی صندلی‌ها» در سیاست منطقه‌ای خو گرفته است؛ جایی که ائتلاف‌ها به‌سرعت و بر اساس منافع تغییر می‌کنند.

او همچنین به نکته‌ای کنایه‌آمیز اشاره می‌کند: نزدیکی دوباره ریاض و دوحه ممکن است در نهایت به سود جرد کوشنر، داماد دونالد ترامپ و مشاور ارشد پیشین او تمام شود؛ کسی که نقش مهمی در محاصره قطر در سال ۲۰۱۷ داشت؛ محاصره‌ای که پس از امتناع دوحه از تأمین مالی امپراتوری املاک کوشنر اعمال شد.

نبردهای نیابتی و جابه‌جایی جبهه‌ها

این رقابت اکنون از سطح تنش‌های دیپلماتیک گذشته و به میدان‌های نبرد کشیده شده است. در سودان، امارات از نیروهای واکنش سریع حمایت می‌کند تا مسیرهای دریایی و منابع معدنی را در کنترل بگیرد؛ اقدامی که جاه‌طلبی‌های عربستان در دریای سرخ را به مخاطره انداخته است. ریاض برای وارونه‌کردن این موازنه، به واشنگتن متوسل شد و محمد بن سلمان مستقیماً از ترامپ خواست برای پایان‌دادن به این درگیری مداخله کند.

در پاسخ، ابوظبی کارزار خود در یمن را تشدید کرد و شورای انتقالی جنوب توانست مناطقی نظیر حضرموت – که سنتاً در حوزه نفوذ عربستان بوده – را تصرف کند. در حالی که واکنش ریاض محتاطانه بود و به اعزام فرستادگان و تقویت مواضع نظامی محدود شد، امارات نفوذ خود را در المهره، عدن، شبوه و دیگر استان‌های جنوبی گسترش داد.

برای مقابله با این پیشروی، عربستان از فرمانده ارتش سودان، عبدالفتاح البرهان، استقبال کرد و حمایت واشنگتن را نیز به دست آورد. در این چارچوب، مارکو روبیو، وزیر خارجه آمریکا، در تماس تلفنی با عبدالله بن زاید، وزیر خارجه امارات، حمایت ایالات متحده از ریاض را تأیید کرد، از اقدامات یک‌جانبه ابوظبی در یمن ابراز ناخشنودی نمود و درباره سازوکارهای پیشبرد آتش‌بس در سودان گفت‌وگو شد.

زخم‌های قدیمی، میدان‌های نبرد جدید

حسن علایان، پژوهشگر علوم سیاسی، در گفت‌وگو با کریدل ریشه‌های رقابت عربستان و امارات را به سال ۱۹۲۳ بازمی‌گرداند و به اختلافات دیرینه بر سر مرزهای زمینی و دریایی اشاره می‌کند. مهم‌ترین نقطه عطف این مناقشه، توافق جده در سال ۱۹۷۴ بود که برخی حقوق امارات را به رسمیت شناخت، اما هیچ سهمی از میدان نفتی الشیبه را به آن اختصاص نداد.

در سال ۲۰۰۴، امارات خواستار بازنگری در نقشه‌ها شد، اما عربستان این درخواست را رد کرد؛ موضوعی که در سال ۲۰۰۹ به ممنوعیت ورود شهروندان اماراتی به عربستان انجامید. علایان می‌افزاید که این رقابت سپس به حوزه نفوذ منطقه‌ای گسترش یافت و امارات با تکیه بر روابط خود با اسرائیل و آمریکا، حضور اقتصادی و نظامی‌اش را تقویت کرد.

در سوریه، هر دو کشور در ابتدا از گروه‌های مسلح حمایت می‌کردند، اما به‌تدریج اولویت‌هایشان از هم جدا شد. امارات بر حفظ ثبات دولت بشار اسد و جلوگیری از قدرت‌گرفتن جریان‌های اسلام‌گرای تندرو تأکید داشت، در حالی که عربستان تا سال ۲۰۲۳ موضعی مردد داشت و سپس، پس از توافق ایران و عربستان با میانجی‌گری چین و با تأثیرپذیری از سیاست امارات، به‌تدریج روابط خود را با دمشق عادی‌سازی کرد.

در یمن، شکاف به‌طور کامل آشکار شد: عربستان از دولت مستقر در عدن برای حفظ امنیت مرزها و عمق راهبردی خود حمایت می‌کند، حال آنکه امارات از شورای انتقالی جنوب پشتیبانی می‌کند تا بنادر را کنترل کرده و نفوذ حزب اصلاح – که آن را شاخه‌ای از اخوان‌المسلمین می‌داند – محدود سازد.

در سودان نیز وضعیت مشابه است: ابوظبی از RSF حمایت می‌کند تا نفوذ خود در دریای سرخ را تثبیت کند، در حالی که ریاض در کنار دولت مرکزی قرار گرفته است.

به‌طور خلاصه، امارات بر نیروهای نیابتی مسلح و کنترل بنادر تکیه دارد، در حالی که عربستان دولت‌های همراه و دیپلماسی را ترجیح می‌دهد و می‌کوشد بحران‌ها را بدون رویارویی مستقیم مدیریت کند.

جبهه اقتصادی: نفت و بلندپروازی

رقابت اکنون به حوزه‌های اقتصادی و راهبردی نیز کشیده شده است. در سال ۲۰۰۹، امارات از پروژه بانک مرکزی خلیج فارس خارج شد؛ آن هم پس از آنکه ریاض به‌عنوان مقر این نهاد انتخاب شد. این اقدام، پروژه پول واحد خلیجی را عملاً متوقف و نارضایتی فزاینده امارات از رهبری عربستان را آشکار کرد.

در سال ۲۰۲۱، تنش‌ها در چارچوب اوپک‌پلاس دوباره اوج گرفت؛ زمانی که امارات کاهش تولید پیشنهادی عربستان را ناعادلانه دانست و تنها پس از افزایش سهمیه تولید خود عقب نشست. اخیراً نیز ریاض کارزاری گسترده برای انتقال دفاتر منطقه‌ای شرکت‌های چندملیتی به عربستان آغاز کرده و خود را به‌عنوان رقیبی جدی برای دبی در حوزه لجستیک معرفی کرده است.

بخش هوانوردی نیز به میدان جدید رقابت تبدیل شده است. عربستان در سال ۲۰۲۳ شرکت هواپیمایی جدید ریاض ایر را راه‌اندازی کرد که آشکارا با هدف رقابت با «امارات ایرلاین» طراحی شده است؛ نمادی از تلاش ریاض برای تبدیل‌شدن به مرکز ثقل اقتصادی خلیج فارس.

رقابت دو مرد

در این تقابل، جنبه شخصی نیز وجود دارد. محمد بن زاید در سال ۲۰۱۵، محمد بن سلمانِ ۲۹ ساله را شریکی جاه‌طلب برای بازآرایی قدرت در خلیج فارس دید و از صعود او به مقام ولیعهدی حمایت کرد و پیوندهایش با واشنگتن را تقویت نمود. اما این رابطه استاد–شاگردی زمانی تیره شد که بن سلمان رهبری مستقل خود را تثبیت کرد و کوشید از حامی پیشینش پیشی بگیرد.

اسناد دیپلماتیک افشاشده آمریکا نشان می‌دهد که تردید امارات نسبت به نیت‌های عربستان سابقه‌ای طولانی دارد. در سال ۲۰۰۹، مقامات اماراتی در مکاتباتی محرمانه، عربستان را خطری بزرگ‌تر از ایران توصیف کرده بودند. تا سال ۲۰۱۹، یادداشت‌های داخلی امارات، بن سلمان را فردی شتاب‌زده و ناتوان – به‌ویژه در مدیریت جنگ یمن – معرفی می‌کردند و نگرانی بن زاید از تأثیر سیاست‌های سعودی بر ثبات منطقه و گسترش وهابیت را نشان می‌دادند.

در سال ۲۰۲۲، گزارش‌هایی منتشر شد مبنی بر اینکه عربستان حتی تهدید به محاصره امارات – مشابه محاصره قطر در ۲۰۱۷ – کرده است.

دو محور با جاه طلبی های متضاد

امروز، دو بلوک رقیب در حال شکل‌گیری‌اند. امارات با هماهنگی نزدیک با تل‌آویو، نظم تجارت و امنیت در دریای سرخ و شاخ آفریقا را بازتعریف می‌کند و با حمایت اسرائیل، در حال ساخت بنادر و مسیرهای تجاری جدیدی است که گلوگاه‌های سنتی را دور می‌زنند.

در مقابل، یک محور محتاطانه ریاض–دوحه در حال ظهور است؛ محوری که نگرانی مشترکی نسبت به گسترش بدون مهار نفوذ امارات و اسرائیل دارد. این محور با سیاست گسترده‌تر عربستان تقویت می‌شود: تنش‌زدایی با ایران، گفت‌وگو با سوریه و ترکیه، و نزدیکی راهبردی به پاکستان. هرچند این آرایش هنوز سیال است، اما نشان‌دهنده تلاش ریاض برای تنوع‌بخشی به ائتلاف‌ها و کاهش وابستگی به شراکت با امارات است.

مدیریت شکاف

با وجود اختلافات شدید، گسست کامل میان عربستان و امارات – دست‌کم در حال حاضر – بعید به نظر می‌رسد. خلیج فارس شاهد نوعی رقابت مدیریت‌شده است: امارات با تحمیل واقعیت‌های میدانی پیش می‌رود؛ عربستان، با حمایت قطر، به‌طور آرام ائتلاف‌های متقابل می‌سازد.

همه این تحولات زیر چتر آمریکا رخ می‌دهد؛ کشوری که همچنان از این رقابت‌ها برای حفظ اهرم نفوذ خود بهره می‌برد.

نظم خلیج فارس دیگر شبیه گذشته نیست و ریاض دیگر حاضر نیست شریک کوچک جاه‌طلبی‌های ابوظبی باقی بماند. در حالی که فرضیات قدیمی فرو می‌ریزند، هم‌راستایی‌های جدیدی با قصد و برنامه در حال شکل‌گیری‌اند؛ کم‌سروصداتر از گذشته، اما به همان اندازه سرنوشت‌ساز.

کد خبر: ۳۸۳٬۷۹۱

اخبار مرتبط

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha