به گزارش بازار، امید رحیمی؛ کارشناس مسائل آسیای مرکزی در یادداشتی برای جدال نوشت:
رقابتهای روسیه و بریتانیا در بخشهایی از آسیای مرکزی و جنوبی در قرن نوزدهم یادآور تنشهایی ژئوپلیتیکی و سیاسی است که تحت عنوان «بازی بزرگ» شناخته میشود. در این دوره روسیه تزاری که بعد از فتح سرزمینی آسیای مرکزی سودای دسترسی به آبهای گرم جنوبی را داشت به افغانستان و بخشهایی از پاکستان و ایران چشم دوخته بود و بریتانیا که سلطه خود بر تمام آسیای جنوبی را کامل کرده بود، نگاهی استراتژیک به آسیای مرکزی بهعنوان یک منطقه غنی برای کشاورزی، منابع آب و منابع معدنی داشت. با این حال افول هر دو قدرتِ آن زمان و ظهور نقاط کانونی جدید در رقابت قدرتهای بزرگ نظیر جنوب غرب آسیا شرایط را تغییر داد و رقابتها در حوزههایی همچون خاورمیانه و حوزه پاسیفیک تشدید شد که اوج آن در دوره جنگ سرد بود. اکنون که یک نظم جدید جهانی با ظهور قدرتهای غیرغربی درحال ظهور است، مجددا آسیای مرکزی به عرصهای جدید از رقابتهای ژئوپلیتیکی تبدیل شده است. این رقابت امروز نه فقط میان قدرتهای بزرگ، بلکه با منطقهای شدن نظم جهانی، با حضور قدرتهای منطقهای نیز شکل گرفته و ابعاد پیچیدهای یافته است. تلاشها برای نفوذ در آسیای مرکزی به عنوان یک حوزه مشترک از «منطقه منافع حیاتی» و «امنیت ملی» روسیه و چین روندی است که میتوان آن را به «بازی بزرگ جدید» تشبیه کرد.

سفر پزشکیان در بستر بازی بزرگ جدید
موقعیت آسیای مرکزی در همسایگی چین و روسیه و قابلیتهای تاثیرگذاری این منطقه بر امنیت ملی دو قدرت غیرغربی در کنار منابع زیرزمینی خاص نظیر فلزات کمیاب سبب شده تا بازیگران مهمی در طول یک سال اخیر رویکردهای سیاسی منسجمی را در قبال این منطقه در پیش بگیرند. اولین نشست آسیای مرکزی و اتحادیه اروپا آوریل ۲۰۲۵ با حضور آنتونیو کوستا، رئیس شورای اروپا و اورزولا فندرلاین، رئیس کمیسیون اروپایی در سمرقند ازبکستان برگزار شد. دومین نشست چین و آسیای مرکزی نیز ژوئن همین سال با حضور شی جینپینگ، رئیسجمهور چین، به میزبانی شهر آستانه در قزاقستان برگزار شد. ماه ژوئن همچنین نشست مشترک هند و آسیای مرکزی در سطح وزرای امور خارجه برگزار شد. بعد از آن ماه اکتبر نشست سازمان کشورهای ترک با حضور ترکیه و آسیای مرکزی به میزبانی قبله در جمهوری آذربایجان برگزار شد. یک هفته پس از آن نیز دوشنبه، پایتخت تاجیکستان میزبان نشست سران روسیه و آسیای مرکزی در حاشیه نشست سران سازمان کشورهای مستقل مشترک المنافع بود. در ابتدای ماه نوامبر نیز در واشنگتن به میزبانی آمریکا نشست سران در پلتفرم ۱+۵ آمریکا و آسیای مرکزی برگزار شد. ژاپن نیز اعلام کرده که نشست ۱+۵ خود با آسیای مرکزی را ۱۹ و ۲۰ دسامبر در توکیو برگزار میکند. در چنین شرایطی که در طول یک سال گذشته تقریبا تمام قدرتهای بزرگ جهانی و قدرتهای تاثیرگذار منطقهای در آسیا نشستهای اختصاصی با آسیای مرکزی برگزار کردهاند، سفر منطقهای پزشکیان انجام گرفت. سفری که بهدعوت توکایف در قزاقستان به صورت رسمی و دوجانبه انجام شد و در ترکمنستان در قالب اجلاس صلح و اعتماد انجام گرفت. همزمان با سفر پزشکیان به این دو کشور، در تاجیکستان نیز کمیسیون مشترک با ایران برگزار شد.

حاشیهی مهمتر از متن
در چارچوب دیدارهای رسمی و دولتی رئیسجمهور و وزرا در قزاقستان و ترکمنستان توافقات و اسناد مهمی به دست آمد. تنها در آستانه ۱۴ سند بین ایران و قزاقستان امضا شد و ۸ سند نیز در حوزههای مختلف تبادل گردید. همچنین در دیدارهای بین وزرای حوزههای مختلف اعم از ترانزیت، اقتصاد و تجارت مسائل مهمی تبادل شد. در عین حال بعد از رشد ۴۰ درصدی تجارت، نقشه راه توسعه این مبادلات به ۳ میلیارد دلار نیز مورد توافق قرار گرفت و آماده اجرا شد. در ترکمنستان نیز پزشکیان در دیدار با قربانقلی بردیمحمداف، رهبر ملی ترکمنستان و پسرش سردار بردیمحمداف، رئیسجمهور این کشور مذاکرات نسبتا مهمی در خصوص روابط دوجانبه انجام داد. در حاشیه این اجلاس در عشقآباد همچنین دیدارهای مهمی نظیر ملاقات با ولادیمیر پوتین، رئیسجمهور روسیه برگزار شد که میتواند تاثیر مهمی بر موقعیت کنونی ایران داشته باشد. با این حال تمام این دستاوردها را در قبال روند کلان از تصویر حضور ایران در آسیای مرکزی میتوان یک حاشیه در کنار متنی مهمتر در نظر گرفت. تاثیر معکوس شانتاژ رسانهای غرب برای تحتالشعاع قرار دادن سفر پزشکیان به قزاقستان در ارتباط با پیمان ابراهیم و با غلبه عقلانیت در قبال برخی رویکردهای احتمالی در داخل، به طور کلی این تصویر به فضای سیاست جهانی ارسال شد که «ایران نیز در آسیای مرکزی حضور دارد». در عین حال به کشورهای این منطقه نیز این سیگنال ارائه شد که «آسیای مرکزی در اولویتهای سیاست خارجی ایران تثبیت شده است». این دو پیام سیاسی که تلویحا حضور ایران در بازی بزرگ جدید را نیز ایجاب میکند یک وجه مهم در سیاست داخلی داشت. دولت نشان داد که ادامهای از دولتهای یازدهم و دوازدهم نیست، بلکه در رویکردی عملگرایانه، به دنبال تداوم سیاست همسایگی ایران است که دولت سیزدهم آغاز شد. این سه وجه داخلی، منطقهای و بینالمللی تاثیری مهم بر سیاست خارجی ایران خواهد داشت.

آسیای مرکزی در سیاست نگاه به شرق
این وضعیت را میتوان هم یک برونداد از راهبرد کلان سیاست نگاه به شرق در ایران در نظر گرفت، و هم این که آن را یک پیشآمد برای رویکردی «متوازن» در این راهبرد محسوب کرد. سیاست راهبردی نگاه به شرق که از سوی بسیاری از کشورها حتی رژیم صهیونیستی و کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس نیز در دستور کار قرار گرفته است، در ایران بهعنوان صرفا یک «گرایش ضدغربگرایانه و یا در رویکردی تعدیلشده غیرغربگرایانه به شرق» تلقی شده و عموما به «محافظهکاران» و یا «اصول گرایان» منسوب میشد، اکنون میتواند در یک سنجهی عقلانیتر قرار بگیرد. فهم استراتژیک از سیاست «نگاه به شرق» آن است که از یک سو، تعاملات با جهانِ غیرغربی و قطبهای نوظهورِ آن توسعه یابد، و از سوی دیگر برای پیشگیری از تجربه پس از جنگ جهانی دوم، «اهرمسازی در مقابل قطبهای نوظهور» بهعنوان یک الزام اجتنابناپذیر در دستور کار قرار بگیرد. این وجه حتی در دولتهای غربگرا و حتی وابسته به غرب که قبلتر به آنها اشاره شد شکل گرفته است. اساسا دولتهای وابسته به غرب در حاشیه خلیج فارس امکانِ «گرایش غیرغربی به شرق» ندارند، اما با توجیه «اهرمسازی در مقابل شرق» در دوره «افول تدریجی غرب» این سیاست «نگاه به شرق» را توسعه دادهاند. ایران جزو معدود بازیگران جهانی و قدرتهای منطقهای است که امکان پیشبرد این سیاست در هر دو وجه را دارد.

الزامات اجتنابناپذیر
رویکرد ایران به آسیای مرکزی و مشارکت در بازی بزرگ جدید جهانی میتواند صرفا یک هیجان مقطعی سیاسی باشد و نیز میتواند یک نقطه شروع برای همگرایی چندوجهی در سیاست خارجی در نظر گرفته شود. سیاست خارجی در ایران صرفا در اختیار دولت نیست و برای پیشبرد اهداف ایران لازم است تمام ارکانِ قدرت ایران اعم از اقتصادی، فرهنگی، اجتماعی، امنیتی، و دفاعی در آن دخیل شوند. اولین الزام ایران در این زمینه هدفگذاری برای دستیابی به یک «عمق استراتژیک» در آسیای مرکزی است. عمقی که مکملِ سیاست خاورمیانهای در عراق و شامات و همچنین حوزه خلیج فارس باشد. در عین حال در کنار همگرایی با روسیه و چین، باید در یک رویکرد عملگرایانهی منفعتمحور، راهبردی مستقل برای ایجاد کارکردهای منحصر به فرد در قبال این قدرتهای شرقی را در دستور کار قرار داد. نباید از یاد برد که صرفِ همگرایی با چین و روسیه میتواند منجر به «محدودسازی ظرفیتهای ایران در آسیای مرکزی» شود. ایران در چارچوب این دیدگاه به سیاست «نگاه به شرق» میتواند اقداماتی در زمینه احیاء مسیرهای تنفس جدید برای گذار از سیاست بحرانزده خاورمیانهای خود صورت دهد. منطق بازی همیشه اثبات کرده زمانی که شما نمیتوانید برنده یک بازی شوید و یا در بازیها به بنبست میرسید، «تغییر زمین بازی» یک راهبرد عقلانی و در دسترس است. بازتوزان مسائل سیاست خارجی ایران یک راهبرد منطقی برای تعدیل رویکرد بحرانزده کنونی در جنوب غرب آسیا است.




نظر شما