۱۳ آذر ۱۴۰۴ - ۰۹:۵۹
چرا چین نمی‌تواند با اروپا «کیسینجر» بازی کند؟

چرا چین نمی‌تواند با اروپا «کیسینجر» بازی کند؟

چین نمی‌تواند با روسیه به عنوان یک کشور قابل خرج رفتار کند، زیرا روسیه برای امنیت، رفاه و آینده استراتژیک آن ضروری است.

به گزارش بازار، مقاله اخیر فارین پالیسی نشان می‌دهد که پکن با طرفداری از مسکو به جای جدا کردن اروپا از واشنگتن، «لحظه کیسینجر» را از دست داده است. این چارچوب‌بندی منعکس‌کننده یک توهم مداوم غربی است: اینکه چین می‌تواند با روسیه به عنوان یک مهره قابل تعویض در یک بازی موازنه قدرت رفتار کند. در واقع، همکاری چین با روسیه یک انتخاب تاکتیکی نیست، بلکه یک ضرورت ساختاری است که توسط جغرافیا، منابع و آینده ادغام اوراسیا دیکته می‌شود.

جغرافیا مهم است: آمریکا در مقابل چین

ایالات متحده از نعمت دو اقیانوس و دو همسایه آرام برخوردار است. این عایق‌بندی به واشنگتن اجازه می‌دهد بدون ترس از بی‌ثبات کردن سرزمین مادری خود، در خارج از کشور قمار کند. در مقابل، چین مرز وسیعی با روسیه - یک غول قدرت هسته‌ای و منابع - دارد. تضعیف روسیه، مرزهای شمالی چین را بی‌ثبات می‌کند، ناامنی را در امتداد هزاران کیلومتر مرز ایجاد می‌کند و پکن را در معرض محاصره ایالات متحده و متحدانش قرار می‌دهد. برای چین، روسیه یک مهره شطرنج دور نیست، بلکه همسایه‌ای است که ثبات آن از ثبات خودش جدایی‌ناپذیر است.

روسیه به عنوان شریان حیاتی استراتژیک چین

روسیه انرژی، مواد معدنی و امنیت غذایی با تخفیف را برای چین فراهم می‌کند. این جریان‌ها کالاهای لوکس اختیاری نیستند؛ بلکه ستون فقرات مقاومت چین در برابر تحریم‌های غربی و محاصره‌های دریایی هستند. قطع روابط با مسکو، چین را مجبور می‌کند تا به خطوط دریایی تحت سلطه نیروی دریایی ایالات متحده تکیه کند و پکن را در برابر زورگویی آسیب‌پذیر سازد. علاوه بر این، خط ساحلی قطب شمال روسیه به چین دسترسی به مسیر دریای شمال را می‌دهد - یک کریدور استراتژیک که حمل و نقل به اروپا را کوتاه می‌کند و از نقاط گلوگاهی تحت کنترل ایالات متحده عبور می‌کند. هیچ مانوری به سبک کیسینجر نمی‌تواند از دست دادن این شریان حیاتی را جبران کند.

وابستگی ساختاری اروپا

این مقاله فرض می‌کند که اروپا برای جدایی ژئوپلیتیکی از واشنگتن آماده است. با این حال، اروپا با برون‌سپاری امنیت به ناتو، استقلال استراتژیک خود را تسلیم کرده است. پکن می‌داند که اروپا نمی‌تواند مستقل عمل کند، مهم نیست که چقدر برای صلح در اوکراین ناامید باشد. تلاش برای «تغییر» اروپا، انحراف بیهوده از پروژه واقعی خواهد بود: ساختن یک اوراسیای چندقطبی با تکیه‌گاه روسیه و چین.

چندقطبی بودن، نه فرصت‌طلبی

انتخاب چین برای همسویی با روسیه، یک فرصت از دست رفته نیست، بلکه تعهدی منطقی به چندقطبی بودن است. وسواس غرب برای منزوی کردن مسکو، تنها ادغام اوراسیا را تسریع می‌کند. چین با تعمیق روابط با روسیه، مرزها، منابع و راهروهای استراتژیک خود را ایمن می‌کند و در عین حال پایه‌های نظم اوراسیا را که سلطه غرب را کاهش می‌دهد، بنا می‌نهد.

نتیجه‌گیری

روایت «لحظه از دست رفته کیسینجر» در سیاست خارجی، واقعیت‌های ساختاری اوراسیا را به اشتباه درک می‌کند. چین نمی‌تواند با روسیه به عنوان یک کشور قابل خرج رفتار کند، زیرا روسیه برای امنیت، رفاه و آینده استراتژیک آن ضروری است. غرب به قیاس‌های جنگ سرد پایبند است، اما جهان تغییر کرده است: چندقطبی بودن یک انتخاب نیست، بلکه یک اجتناب‌ناپذیر است.

کد خبر: ۳۸۰٬۴۷۱

اخبار مرتبط

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha