۴ شهریور ۱۳۹۹ - ۱۴:۰۷
۹۰ درصد مجوزهای تولید، زائد است/ بودجه شرکتهای دولتی معلوم نیست کجا خرج می شود
سخنان روحانی از نگاه یک استاد دانشگاه

۹۰ درصد مجوزهای تولید، زائد است/ بودجه شرکتهای دولتی معلوم نیست کجا خرج می شود

معینی که دکترای مهندسی صنایع از استرالیا دارد، بر این باور است که اقتصاد ایران در اقتصاد جهانی ادغام نشده و در نتیجه باید راه حل خاص خودش را در حوزه اقتصادی داشته باشد.

بازار؛ گروه ایران: کمتر از یک سال و کمی بیش از ۱۱ ماه تا پایان دوره هشت ساله ریاست جمهوری حسن روحانی باقی مانده است و در مرداد سال ۱۴۰۰، دولت بعدی یا سیزدهم در چارچوب نظام جمهوری اسلامی ایران تشکیل خواهد شد. در هفته جاری و به مناسبت هفته دولت، جلسه کابینه در حضور رهبر معظم انقلاب برگزار شد و حسن روحانی، به عنوان رئیس جمهور کشورمان، در مجموع از اقدامات دولت دفاع کرد و آمارهایی را در تایید سخنان خود به زبان آورد.

به مصداق سخن و شعر «خوشتر آن باشد که سرّ دلبران/ گفته آید در حدیث دیگران»، در گفت و گوی «بازار» با دکتر علی معینی، کارنامه دولت حسن روحانی، در حوزه اقتصاد بررسی شد. معینی، دکترای مهندسی صنایع از دانشگاه کوئینزلند استرالیا دارد و دبیر اولین و دومین همایش ملی اقتصاد مقاومتی در دانشگاه علم و صنعت ایران بوده است.

در گفت و گوی ما با دکتر علی معینی، سعی شد تجربه استرالیا که دارای یک اقتصاد شکوفا و پایدار است در کنار مباحث مربوط به اجرای «سیاست های کلی اقتصاد مقاومتی» که در بهمن ۱۳۹۲ توسط مقام معظم رهبری ابلاغ شد، مورد کند و کاو قرار بگیرد.

*****

*در جلسه هیأت دولت که به صورت ویدئو کنفرانسی در حضور رهبر معظم انقلاب برگزار شد آقای روحانی، رئیس جمهور با اشاره به آمارهای مختلفی تاکید کردند که «ارتقای تاب آوری اقتصاد و اجرای سیاست های کلی اقتصاد مقاومتی» محور همه فعالیت های دولت بوده است.

ما می دانیم «تاب آوری» یعنی این که وقتی یک سیستم دچار آشفتگی می شود بتواند این آشفتگی را جذب کرده و خودش را دوباره ساماندهی کند. با توجه به این که جنابعالی در کشور استرالیا مدرک دکترا گرفته اید و این کشور، جزو کشورهای توسعه یافته و برتر جهان است، به نظر شما از نظر تاب آوری، وضعیت ما در مقایسه با استرالیا چگونه است؟

شاید فعلاً مقایسه نیاز نباشد ولی در ارتباط با تاب آوری باید بگویم ما امکانات خوبی داریم که یک اقتصاد مقاوم و تاب آور و اقتصاد مقاومتی را طراحی کنیم ولی به نظر می آید مدیریت این امکانات، به خوبی انجام نمی شود. به خاطر همین است که گاهی اوقات، نقاط قوت ما به نقاط ضعف تبدیل می شود.

برای مثال، ما در تولید کالاهای اساسی و تولید کالاهای زیرساختی از جمله فولاد ، سیمان و مس، ما امکانات لازم را داریم ولی چون مدیریت خوبی وجود ندارد صنایع مختلف ما که محتاج به محصول همدیگر هستند، همدیگر را پشتیبانی نمی کنند یعنی کارخانه فولاد ما، فولاد یا ورق به واحدهای دیگر تحویل نمی دهد. این وضع، نشان دهنده سوء مدیریت اقتصادی بوده که اقتصاد ما را دچار مشکل کرده است.

از طرفی هم، ما باید برای دوره نفروختن نفت خام فکر می کردیم و باید در چنین حالتی بتوانیم کشور را اداره کنیم. در این زمینه هم به درستی اقدام نکردیم. در مجموع، به نظر می آید ما زیرساخت های خوبی داریم و نرم افزار مدیریتی که باید وجود داشته باشد، نداریم. دولت  آن طور که شایسته است نتوانست نقاط قوت را با هم جمع کرده و به نقاط قوت عظیم تبدیل کند.

*مقایسه کشورها با کشور ما به خاطر این است که بهتر نقاط قوت و ضعف را متوجه شد. بالاخره مداخله دولت در اقتصاد، یک موضوع کلیدی است. مثلاً دولت استرالیا، خودش به چه صورت عمل کرده و آیا در اقتصاد مداخله می کند؟

شاید دولت استرالیا به آن شکل مداخله نکند ولی هر کشوری با شرایط مختلف جغرافیایی، اقتصادی و سیاسی که دارد شاید مدلش متفاوت باشد و ما نمی توانیم مقایسه کنیم. مدل ما، مدل خاص خودمان است و استرالیا هم مدل خاص خودش را دارد.

این اقتصادهایی که جهان را بین خودشان تقسیم کرده اند و هر کدام منافعی می برند، با همدیگر کنار آمده اند ولی اقتصاد ما، یک اقتصاد ویژه است. ما شرایط اقتصادی و شرایط سیاسی خودمان را داریم. ما البته نیاز نداریم که دولت، خیلی مداخله کند. دولت باید زمینه هایی را که فراهم کند تا مردم بتوانند حضور جدی داشته باشند.

به نظر می رسد که هنوز این زمینه ها فراهم نشده. هنوز شرکت های خصولتی (خصوصی- دولتی) زیادی داریم و بودجه شرکت های دولتی ما، سر به فلک می کشد و هیچ شفافیتی هم ندارند. ما نمی دانیم این بودجه ها کجا می رود و این شرکت ها چه درآمد و منافعی دارند. متاسفانه هیچکدام از این موارد شفاف نیست. حداقل این شفاف سازی ها باید انجام شود. علاوه بر این، خصوصی سازی باید به معنای واقعی انجام شود و مردم وارد اقتصاد شوند.

*وقتی که می گویید مدل استرالیا متفاوت است و بعد هم بحث خصوصی سازی شرکت ها را مطرح می کنید، در مورد اقتصاد استرالیا می توان گفت که بخش خصوصی آن واقعاً فعال است. در ایران هم تلاش بر این بوده که بخش خصوصی فعال شود.

در سیاست های کلی اقتصاد مقاومتی هم، رهبر انقلاب تاکید کرده اند بر این که مشارکت مردم در اقتصاد تقویت شود. اگر از این جنبه بخواهیم وضعیت تاب آوری اقتصادی ایران و استرالیا را مقایسه کنیم آیا فرضاً در کشوری مثل استرالیا که شما نسبت به آن شناخت دارید چگونه رفتار شده که از توان و نیروی جامعه برای پیشرفت اقتصادی استفاده شود؟

این اقتصادها، با انگلیس ارتباط دارند یعنی این نوع کشورها زیر نظر انگلیس اداره می شوند. چرا که استرالیا یک فرمانداری کل از طرف ملکه انگلیس دارد. بالاخره یک جوری اقتصادشان را به همدیگر پیوند داده اند که منابع مشترک داشته باشند.

من فکر نمی کنم جای مقایسه داشته باشد. این نوع کشورها، خاص خودشان بوده و جزو کشورهای مشترک المنافع هستند و بالاخره همدیگر را پشتیبانی می کنند. شرکت های چند ملیتی نیز در این کشورها حضور دارند و حتماً یک سیستم اقتصادی را برای خودشان ایجاد کرده اند. البته در استرالیا، شرکت های خصوصی، نقش خیلی پُر رنگی در اقتصاد دارند و ما می توانیم این نکته را بگوییم.

ما باید مدل خاص خودمان را اجرایی کنیم. به نظرم مدل ما، مدل اقتصاد مردمی است و با مشارکت عمومی مردم است

*منظورتان این است که کشور ما می خواهد یک کشور مستقل باشد؟

دقیقاً، همین طور است. ما باید چارچوب های اقتصادی مقاومتی را باز کنیم. آن شاخص ها و برنامه هایی که در سیاست های کلی اقتصادی مقاومتی مطرح شده، باید تحقق پیدا کند و این که مردم باید وارد اقتصاد شوند، این که سوء استفاده نشود، این که در خصوصی سازی ها شرکت هایی مثل نیشکر هفت تپه و امثال آن، این شرکت ها با کمترین قیمت در اختیار افراد خاصی قرار نگیرند.

این نوع شرکت ها نباید به این شکل خصوصی سازی شوند که فقط از محل آن به عنوان یک منبع درآمد، سوء استفاده کرده و پول های کلان به جیب بزنند.  بنابراین، باید مردم وارد اقتصاد شوند مثل سهام عدالت که مردم تا یک حدی نفع بُردند.

این نوع شرکت ها و صنایع مختلف در استان ها و مناطق مختلف کشور تاسیس شده اند. چه اِشکالی دارد که مردم همان استان ها صاحب سهام این شرکت های خصوصی سازی شده شوند و از مدیریت همان مردم استفاده شود.

این نوع خصوصی سازی باعث می شود مردم مناطق مختلف کشور ما، از فقر خارج شوند و از طرفی هم وقتی که مردم، شرکت های خودشان را اداره می کنند دلسوزانه تر اداره می کنند تا این که یک نفر به صورت رانتی چنین شرکتی را با قیمت مفت خریداری کرده و بعد هم از آن سوء استفاده کند.

برخی طرح های کشاورزی که اخیراً در استان های کرمانشاه و ایلام افتتاح شد، به همین شکل است و خیلی هم خوب است. مردم زیادی هم از طریق این طرح ها به کار گرفته شده اند. از این نظر، ما باید مدل خاص خودمان را اجرایی کنیم. به نظرم مدل ما، مدل اقتصاد مردمی است و با مشارکت عمومی مردم است.

این که یک شرکت بزرگ که یک سرمایه عظیم است به یک نفر یا یک شرکت محدود بدهیم درست و عادلانه نیست. در حالی که می توانیم این شرکت را به ده ها هزار و صدها هزار نفر بدهیم و تجربه هم نشان می دهد که این روش واگذاری به یک نفر یا برخی افراد معدود، موفق نبوده یعنی فقط یک محل برای سوء استفاده است مثل شرکت هپکو و شرکت نیشکر هفت تپه.

ما کم از این نوع خصوصی سازی ها نداریم و بسیار زیاد داریم. کارخانه های زیادی، خصوصی سازی شدند ولی مالکان جدید، کارخانه ها را تعطیل کرده و تجهیزات و زمین های آنها را فروختند که فقط از این طریق منافع ببرند. در نتیجه، ما باید مردم را مشارکت بدهیم و باید الگوی مناسب را طراحی کنیم.

*برخی از افراد بخش خصوصی، شرکت های دولتی مثل نیشکر هفته تپه را خریداری کرده اند ولی در میانه راه، ارز ۴۲۰۰ تومانی گرفته و آن را در بازار آزاد فروخته اند. اگر شرکت های دیگر دولتی، خصوصی سازی شوند آیا به همین سرنوشت دچار نمی شوند؟

اگر این شرکت ها به مردم داده شود چنین اتفاقاتی رخ نمی دهد. ما باید سازوکار مردمی کردن اقتصاد را باید طراحی کنیم یعنی واقعاً این شرکت ها به دست مردم بیفتد. برای مثال به جای این که یک شرکت را به یک نفر بفروشند چه اِشکالی دارد که به ۵۰ هزار یا ۱۰۰ هزارنفر از مردم همان منطقه که می خواهند مشارکت کنند، فروخته شود.

وقتی همه مردم مشارکت کنند همه سهیم می شوند و وقتی سرمایه بخواهد سرمایه های کوچک مردم جمع شده و خیلی زیاد می شود. همین شرکت هفت تپه بیش از ۱۰۰۰ میلیارد تومان ارزش داشته ولی آن را به حدود ۲۰۰ میلیارد تومان فروخته اند و نهایتاً بیش از ۵ یا ۶ میلیارد تومان پول نقدی برای خرید نداده است و مفت خوری شده.

*آقای روحانی در همین جلسه هیأت دولت گفته اند که آثار مثبت «ارتقای تاب آوری و اجرای سیاست های کلی اقتصاد مقاومتی»، در مواجهه با تکانه های بیرونی به اقتصاد آشکارا قابل مشاهده است. جنابعالی وضعیت فعلی اقتصاد را مناسب می دانید و به نظر شما وضعیت اقتصاد کشور ما به چه شکل است؟

البته ما که دعا می کنم همین طور که آقای روحانی گفته اند، باشد ولی تصمیماتی که گرفته می شود تصمیماتی نیست که از کارشناسان مختلف استفاده کنند و ظاهراً فقط از یک مجموعه از کارشناسان استفاده می کنند. الان دولت به دنبال پیش فروش کردن سرمایه های کشور است و قرض شدید بالا آوردن برای دولت های بعدی.

این کار، یک راه حل درست نیست که ما با پیش فروش نفت یا اوراق قرضه یا امثال آن، با سود آنچنانی اقدام کنیم چرا که با این کار، دولت های بعدی مقروض می شوند. راه حل، این است که بودجه نویسی درست می شد و راه حل، این این است که پول های بی پشتوانه چاپ نمی شد و اینقدر پول ملی را بی ارزش نمی کردند.

راه حل، این بود که باید جلوی بورس را می گرفتند و نمی گذاشتند بی جهت رشد کنند. شاید دست هایی در پشت پرده باشد که یک مرتبه، بورس در مدت کوتاهی چند برابر شد. در هیچ جای دنیا، چنین چیزی سابقه ندارد.

آقای روحانی، خودشان در زمان انتخابات، درباره جیب مردم و احساس مردم گفتند و اعلام کردند که معیار اصلی تورم، جیب مردم است. حالا که آقای روحانی، این موضوع حس کردن و احساس کردن را قبول دارند می توان گفت که ما احساس می کنیم بیکاری زیاد شده.

*آقای روحانی در این جلسه همچنین اشاره کردند به این که نرخ بیکاری ۱.۱ درصد کاهش پیدا کرده، رتبه دولت الکترونیک از ۱۰۶ به ۸۶ رسیده، رشد اقتصادی ۱۴ درصدی در یک سال داشته ایم و در سال ۱۳۹۹ نرخ رشد تولیدات ۱۳ درصد افزایش داشته است.

آیا این شاخص ها نمی تواند نشان بدهد که اقداماتی از سوی دولت در حال انجام است و وضعیتما در شرایط تحریمی، منفی نیست یا به شدت منفی نیست؟

به نظر من، باید شاخص های دیگری تحلیل شود. اولا کاهش یک درصدی نرخ بیکاری، قابل احصاء نیست و ممکن است نرخ بیکاری، ضریب خطای منهای یک درصد یا مثبت یک درصد داشته باشد. این یک درصد اصلاً قابل توجه نیست که بخواهیم روی آن مانور بدهیم.

رتبه شاخص دولت الکترونیک، خوب است ولی یک مقدار شرایط روز، این موضوع را به ما تحمیل کرد و باید این رتبه را کسب می کردیم و البته این رتبه هم، به معنای رشد نیست. به نظر می آید ما اگر ارزش پول ملی را حفظ کنیم، جلوی تورم را بگیریم و بیکاری به صورت جدی کم شود، می توان شاهد تحولات مثبت بود.

آقای روحانی، خودشان در زمان انتخابات، درباره جیب مردم و احساس مردم گفتند و اعلام کردند که معیار اصلی تورم، جیب مردم است. حالا که آقای روحانی، این موضوع حس کردن و احساس کردن را قبول دارند می توان گفت که ما احساس می کنیم بیکاری زیاد شده.

این که آقای روحانی گفته اند یک درصد کاهش پیدا کرده، من نمی دانم. من فکر می کنم میزان اشتغال کم شده و بیکاری افزایش پیدا کرده است و این موضوع، کاملاً واضح است. با شرایطی که شیوع ویروس کرونا ایجاد کرده، تعطیلی بخش های تولیدی و خدماتی اتفاق افتاده است.

البته ممکن است بعضی از بخش های تولیدی، وضعیت بهتری پیدا کرده باشند، اما این بخش ها، محدود است. با این حال، خیلی از بخش ها نیز تعطیل شده. به نظر نمی آید کاهش یک درصدی نرخ بیکاری، درست باشد و به نظر نمی رسد آقای روحانی، شاخص های دقیقی را انتخاب کرده باشند.  

ما اگر دیدیم ارزش پول ملی تثبیت شد، تورم کاهش پیدا کرد و بازار بورس بی دلیل بالا و پایین نرفت، اوضاع در حال درست شدن است. اگر این موفقیت ها کسب نشود، آن کارها عدد سازی است یعنی شاخص های قابل توجهی نیستند که بشود به آنها اتکا کرد.

*نرخ تورم از ۲۶ درصد تیر ماه به ۲۵ درصد در ماه مرداد ۱۳۹۹ کاهش پبیدا کرده و یک مقدار کاهش داشته است. آیا این کاهش بیانگر تلاش دولت نیست؟

اصلاً این درصد هم قابل توجه نیست. ما می بینیم تورم به همان صورت در حال زیاد شدن است. نقدینگی به همان صورت گذشته دارد رشد می کند. برای بیکاری ناشی از کرونا فکر نشده و فقط بخشی از افزایش تولیدات به خاطر شرایط اقتصادی روز و تحریم ها اتفاق افتاده است.

این افزایش تولید، جنبه مثبت دارد و در این بخش ها رشد داشته ایم. البته ما باید آمار دقیق داشته باشیم ولی در مجموع آن چیزی که من  برداشت می کنم این است که بیکاری بیش تر شده و ما کاهش ارزش پول ملی را هم می بینیم.

کنترل نرخ تورم هم باید به طور جدی انجام شود و نباید نرخ تورم ۲۵ درصد و ۲۶ درصد داشته باشیم. نرخ ۲۵ درصد و ۲۶ درصد، خیلی فرقی با هم ندارند که بخواهیم یک درصد این طرف و آن طرف شدن آن را به معنای بهتر شدن یا بدتر شدن بدانیم.

*آقای روحانی همچنین گفته اند بسیاری از اقتصادهای بزرگ به خاطر شیوع کرونا ۲۰ درصد کوچک شده اند ولی اقتصاد ایران ۳ درصد آسیب دیده و این نشانه توانمندی دولت در ایستادگی در برابر این مشکل و مدیریت آن است.

من بیش تر ، این وضع را نتیجه حضور مردم می بینم. البته دولت در برخی زمینه ها زحمت کشیده و این کارها قابل قبول است ولی اتکا به مردم بود که باعث این موفقیت ها شده. برای مثال، پس از شیوع ویروس کرونا، وقتی به اقلام ضروری مثل ماسک و مواد ضد عفونی کننده احتیاج پیدا کردیم ظرف یک یا دو ماه، مساله حل شد.

این وضع، به خاطر تغییر رویکردی بود که ناچار شدیم داشته باشیم و از این طریق از مردم خواستیم که به صحنه بیایند و کمک کنند. بنابراین، مردم کمک کردند و مساله حل شد. شاید در کمتر جای دنیا، چنین مدلی داشتند و ما فقط با استفاده از مدل زمان هشت سال دفاع مقدس از مردم خواستیم که کمک کنند. البته دولت، زمینه کار را فراهم کرد و از این نظر، درست است ولی نتیجه مستقیم کار دولت نبود.

دولت ما فقط باید زمینه را تولید و فعالیت فراهم کند. البته باید کسانی را که می خواهند سرمایه گذاری کنند، راهنمایی کنیم و نه این که مردم چشم بسته وارد شده و ورشکسته شوند.

*شرکت های خودرو سازی کشور ما، خودرو تولید می کنند. اما در جریان شیوع کرونا، زمینه ای فراهم شد و شرکت های خودرو سازی فضاهای بهداشتی خاصی را ایجاد کرده و شروع به تولید ماسک کردند.

این شرکت ها مجوزهای همیشگی و لازم برای تولید ماسک را نگرفته بودند ولی در موقعیت فعلی سریعاً شروع به تولید انبوه ماسک کردند. اگر در بقیه موارد، به همین شکل به مجوزهای سختگیرانه نیاز نباشد آیا میزان تولید کشور در صنایع مختلف می تواند افزایش پیدا کند و تسهیل کسب و کار  رخ می دهد؟

اگر بررسی دقیقی به عمل بیاید شاید ۸۰ تا ۹۰ درصد مجوزها زائد باشد. دولت ما فقط باید زمینه را تولید و فعالیت فراهم کند. البته باید کسانی را که می خواهند سرمایه گذاری کنند، راهنمایی کنیم و نه این که مردم چشم بسته وارد شده و ورشکسته شوند.

ما سابقه خوبی در این زمینه نداریم. در طول ۳۰ یا ۴۰ سال گذشته، به مقدار زیادی به مردم میدان داده شد که وارد شوند و برخی آمدند و ضرر کردند. یک زمان در تولید ماکارونی، این طور شد و در فرش ماشینی نیز، همین طور شد. در یک دوره بیش از ۹۰۰ کارخانه فرش ماشینی تاسیس شد ولی شاید بیش از ۱۵ کارخانه، نیاز نبود.

این کارخانه ها تاسیس شدند ولی خیلی از آنها ورشکسته و تعطیل شدند و تعداد کمی از آنها باقی ماندند. به همین دلیل، نمی شود همه کارها را رها کرد ولی در عین حال، نمی شود در مواردی که بازار، کِشش دارد، اینقدر سخت بگیریم که هیچکس نتواند تولید کند.

بالاخره چون ماسک یا مواد ضد عفونی کننده، بازار مصرف داشت خوشبختانه محصولات تولیدی به فروش رفت ولی در مجموع باید دسته بندی کنیم در مواردی که بازار، کشش دارد تولید را راحت کنیم و فقط دولت دورادور نظارت کند. در جایی هم که ریسک وجود دارد و ممکن است به ضرر مردم تمام شود کمک کنیم که ضرر نکنند.

*وقتی که با تسهیل در تولید، میزان تولیدات ما افزایش پیدا کند، آیا فقط و عمدتاً باید به فکر تولید برای مصرف داخلی باشیم یا باید صادر هم  انجام شود؟

در مرحله اول، باید تولید داخلی داشته باشیم که مشکل ایجاد نشود. در مرحله دوم، باید برای صادرات اقدام کرد و در ضمن، سیستم زنجیره عرضه باشد و سیستمی باشد که به سرعت محصولات تولیدی را صادر کند. الان ممکن است زمینه برای تولید یک محصول فراهم باشد و تولید انجام شود ولی نتوانند محصول را صادر کنند.

متناسب با تولید، باید زیرساخت های زنجیره عرضه تا رسیدن به دست مصرف کننده نهایی در هر جای کشور و هر جای جهان، فراهم کنیم. دولت می تواند این کار را انجام بدهد و مشاوره بدهد و تسهیل کسب و کار اتفاق بیفتد.

*جنابعالی دبیر اولین و دومین سمینار ملی اقتصاد مقاومتی در دانشگاه علم و صنعت بودید. در همان زمان گفتید ما به دنبال کتابچه شدن نتایج همایش نیستیم و ما می خواهیم دولت و مسئولان، تئوری ها و نظریه های مطرح شده در همایش را که قابلیت اجرایی دارند عملی کنند.

به نظر شما، این امکان وجود داشت دولت آن نکاتی را که در قالب کتاب همایش مطرح شد، اجرا کند؟

بله، این امکان وجود داشت و البته دوستان ما و دانشجویان و فارغ التحصیلان دانشگاه، پیگیری کردند و کارهایی هم انجام شد. برای مثال، همان وام ازدواج که از ۳ میلیون به ۳۰ میلیون و ۱۰۰ میلیون تومان افزایش پیدا کرد، کار همین کسانی بود که در این همایش نقش داشتند.

همچنین برخی تصمیم سازی هایی که برای دولت شد، از زیرمجموعه همین همایش بود که در حال حاضر هم ادامه دارد و الان قراردادهایی با چندین مرکز منعقد شده و در حوزه طرح های اجرایی دولت و مجلس کار می کنند.

*تصمیم سازی در چه حوزه ای انجام شده؟

در حوزه های مختلف از جمله مسکن و مالیات کار انجام می شود و کارهای خوبی انجام شده.

*با صحبت هایی که آقای روحانی در جلسه هیأت دولت داشتند اقدامات انجام شده در شرایط فعلی را خوب ارزیابی کرده و کارهای دولت را قابل دفاع می دانند اما شما قبول ندارید که وضعیت مناسبی داریم.

به قول معروف «ما درون را بنگریم و حال را/ نی برون را بنگریم و قال را». بالاخره با آمار می شود نکاتی را مطرح کرد و اوضاع را بهتر نشان داد و البته ما نمی خواهیم بگوییم کاری انجام نشده. کارهایی انجام شده ولی نسبت به آن حدی که باید انجام می شد خیلی فاصله وجود دارد.

اگر رویکرد دولت به سمتی برود که اقتصاد مردمی را جدی تر بگیرد و اگر به سمتی برود که نگاه به داخل دولت، عمیق تر و وسیع تر شود، یک مقدار نگاه به خارج دولت، محدودتر شود و به نیروی جوان و متعهد تکیه کند، بسیاری از مشکلات ما حل خواهد شد.

ما در مواردی که نگاه به داخل داشتیم توانستیم در تکنولوژی های بسیار بالا پیشرفت کنیم ولی در خیلی از موارد مثل خودرو، چون نگاه ما به خارج بود هنوز که هنوز است رشد مطلوب و در حد ملت ایران را نداشته ایم. ما اگر چنین باوری به توانمندی های داخلی داشته باشیم، در یک زمان کوتاه، جهش خیلی سریع در حوزه های مختلف خواهیم داشت.

کد خبر: ۳۷٬۸۴۵

اخبار مرتبط

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha