۱۰ آبان ۱۴۰۴ - ۱۵:۱۲
ناقوس جنگ سرد جدید

ناقوس جنگ سرد جدید

نوذر شفیعی، استاد دانشکدۀ مطالعات جهان معتقد است دیدار ترامپ و شی‌جین‌پینگ گامی به‌سوی مصالحه نبود.

به گزارش بازار به نقل از فرهیختگان، پس از انواع مناقشات لفظی، تجاری و حتی تهدیدات نظامی، خروجی دیدار رهبران ایالات متحده آمریکا و جمهوری خلق چین با گمانه‌زنی‌های رسانه‌ای فاصله قابل‌توجهی داشت. بدون بیانیه پایانی، نشست خبری و نتیجه مشخص. این البته ریشه در شخصیت سیاسی دو طرف دارد. ترامپ در میان شرکا خود را به‌عنوان یک ستون چوبی غیرقابل اعتماد معرفی کرده که در لحظه قادر است زمین بازی را عوض کند. از سوی دیگر، شی جین‌پینگ دقیقاً در نقطه مقابل این سیاست‌ورزی آشفته حرکت می‌کند. شی، بندبازی است که محتاطانه، حساب‌شده و سرسختانه تصمیم می‌گیرد و سعی می‌کند خود را به انتهای بند قدرت برساند. نقطه تعادلی این سیاست‌ورزی متناقض برای ناظران و تحلیلگران بین‌المللی محل سؤال عمیقی است. پکن متکی بر عناصر معدنی و پیشرفت تکنولوژیک سعی می‌کند نظم جدیدی را به نفع خود بچیند و واشنگتن به دنبال کاستن از سرعت تضعیف قدرت هژمونیک خود است. بر اساس اطلاعات رسمی منتشرشده از سوی طرفین، در این دیدار صرفاً بر موارد کلی و محدود توافق شده است: چین و آمریکا بر سر تعلیق یک‌ساله محدودیت‌های متقابل به توافق رسیدند؛ آمریکا اجرای قانون گسترش تحریم‌ها را متوقف و چین کنترل صادرات عناصر نادر خاکی را تعلیق می‌کند. ترامپ نیز از کاهش تعرفه‌ها و ازسرگیری خرید محصولات کشاورزی چین خبر داد. بااین‌حال «لوئیز لو» تحلیل‌گر مؤسسه آکسفورد اکونومیکس توضیح می‌دهد چهار پرونده مهم میان چین و آمریکا (که از آن به‌عنوان چهار «ت» یاد می‌کند) همچنان بازمانده‌اند: ۱. تایوان ۲. تیک‌تاک ۳. ترابری ۴. تراشه‌ها و هوش مصنوعی.

نوذر شفیعی، استاد دانشکده مطالعات جهان معتقد است دیدار شی و ترامپ مهم است؛ اما پایان‌دهنده تنش‌ها نیست. او اختلاف چین و آمریکا را ساختاری و ناشی از رقابت دو قدرت مسلط و در حال ظهور می‌داند. شفیعی سه سناریو برای آینده روابط مطرح می‌کند و وقوع «جنگ سرد جدید» را محتمل‌ترین گزینه ارزیابی می‌کند. در ادامه متن کامل گفت‌وگو با وی را از نظر می‌گذرانید.

سه‌راهی پایان چالش‌ها

نوذر شفیعی با بیان اینکه دیدار شی جین‌پینگ و ترامپ، فی‌نفسه دیدار مهمی بود، گفت: «به‌هرحال «رهبران دو قدرت بزرگ» با هم دیدار کردند. علاوه بر این مهم بود، چون بعد از یک سلسله تنش‌ها در روابط چین و آمریکا در دوره ترامپ این نشست انجام شد و باز هم مهم بود؛ چون یک توافق موقت برای کاهش تنش‌ها، حل اختلافات و تداوم مراودات تجاری صورت گرفت.» بااین‌حال سؤال اصلی این است که آیا این توافق و توافق‌های مشابه و حتی مهم‌تر می‌تواند به چالش چین و آمریکا پایان بدهد یا خیر؟
شفیعی برای پاسخ به این سؤال، سه حالت مطرح می‌کند:

۱- حالت اول این است که یک تنش تجاری ساده بین آمریکا و چین وجود دارد و این از طریق گفت‌وگو قابل حل است، مثل سایر تنش‌های تجاری که آمریکا با کشورهای مختلف پیدا می‌کند و بعد هم در نتیجه مذاکره، آن تنش‌ها از بین می‌رود.

۲- گاهی اوقات سطح تنش در روابط آمریکا و چین را باید فراتر از یک تنش تجاری ساده جست‌وجو کرد. در این حالت، برداشت این است که تنش بین دو نوع نظام سیاسی و اقتصادی است؛ یعنی در یک طرف چین با سوسیالیسم بازار و در طرف دیگر ایالات متحده با کاپیتالیسم و در دوره ترامپ با کاپیتالیسم از نوع مرکانتیلیسم. اگر جنس اختلافات آمریکا و چین از این نوع باشد، در حقیقت اختلاف بین دو نظام است یا بین دو سیستم. حتی گفته می‌شود تحت این شرایط هم می‌توان انتظار داشت که اختلافات چین و آمریکا حل شود، چون به‌هرحال نهایت اختلاف بر سر این است که چین در واقع از شرکت‌هایش حمایت می‌کند، یعنی حمایت دولتی دارد و این حمایت دولتی باعث افزایش قدرت رقابت شرکت‌های چینی با شرکت‌های آمریکایی می‌شود. به‌هرحال این هم اختلافی نیست که غیرقابل‌حل باشد.

۳- اما عده‌ای معتقدند جنس اختلافات چین و آمریکا فراتر از یک اختلاف تجاری ساده یا اختلاف ناشی از دو سیستم متفاوت است. این دیدگاه معتقد است اختلاف چین و آمریکا ساختاری است. منظور این است که چین و آمریکا فی‌نفسه به‌عنوان دو قدرت بزرگ با هم در چالش‌ هستند؛ دو قدرت بزرگ که یکی مسلط است و دیگری در حال ظهور و قدرت در حال ظهور تلاش می‌کند تا جای قدرت مسلط را بگیرد و قدرت مسلط هم در تلاش است مانع از رشد قدرت نوظهور شود.
این استاد دانشکده مطالعات جهان معتقد است مسائل چین و آمریکا تحت‌تأثیر نگاه آخر است و وقتی این نگاه را مبنا قرار دهیم، ممکن است اختلافات چین و آمریکا در بعضی از حوزه‌ها موقتاً حل شود. بااین‌حال وی تأکید دارد «جنگ قدرت» و تلاش برای «جابه‌جایی قدرت»، سایه خود را بر روابط چین و آمریکا می‌افکند و در حقیقت مانع از این می‌شود که دو کشور بتوانند به سمت یک مصالحه بنیادی پیش بروند.

سناریوهای ادامه روابط پکن - واشنگتن

شفیعی روابط چین و آمریکا را در چهارچوب سه سناریو قابل‌پیش‌بینی می‌داند:

۱- سناریوی اول که به آن «دام توسیدید» یا «تله توسیدید» می‌گویند. در این تله، اتفاقی که ممکن است در روابط چین و آمریکا رخ دهد، وقوع یک جنگ گرم است.

۲- دومین سناریو، سناریوی «تله چرچیل» یا «دام چرچیل» است. در این سناریو ممکن است روابط چین و آمریکا به سمت یک جنگ سرد حرکت کند.

۳- سومین سناریو، سناریوی «سیستم کنسرت» است. منظور از سیستم کنسرت، همکاری بین چین و آمریکا برای مدیریت امور جهان است. شفیعی اشاره می‌کند کدام‌یک از این سناریوها ممکن است رخ دهد و جای بحث دارد.

کدام سناریو محتمل است؟

شفیعی در ادامه توضیح می‌دهد که به باور برخی، چون وقوع یک «جنگ گرم» بین چین و آمریکا «بسیار خطرناک» است، لذا ممکن است هیچ‌یک از دو کشور حاضر نباشند به سمت جنگ گرم بروند. او می‌افزاید که همین دیدگاه معتقد است؛ چون در «سیستم کنسرت» نوعی «تقسیم قدرت» وجود دارد، آمریکا به‌هیچ‌عنوان حاضر نیست این سیستم را بپذیرد، چون پذیرش آن به معنی «افول قدرت ایالات متحده» است. در نهایت، شفیعی سناریوی وقوع جنگ سرد را محتمل‌تر دانسته و اشاره می‌کند که شاید در آینده شاهد شکل‌گیری «جنگ سرد جدیدی» باشیم و معادلات سیاسی، امنیتی و اقتصادی جهان نیز «به‌شدت» تحت‌تأثیر این جنگ سرد قرار گیرد.

ونزوئلا، تایوان و اوکراین نشانه‌های جنگ سرد جدید

شفیعی در بخش پایانی گفت‌وگو اشاره‌ای به اتفاقاتی که حول تایوان، ونزوئلا و اوکراین رخ می‌دهد کرده و آن‌ها را به‌عنوان نوعی از نشانه‌های جنگ سرد جدید مذکور معرفی می‌کند: «ونزوئلا موردحمایت چین است، اوکراین نیز موردحمایت آمریکاست و در این‌سو چین عملاً از روسیه حمایت می‌کند. این‌ها در واقع نشانه‌های کم‌رنگ یا هاشورهای اولیه یک نقاشی است که در آینده تصویر کامل آن ظاهر می‌شود.»

کد خبر: ۳۷۴٬۱۴۵

اخبار مرتبط

اخبار رمزارزها

    برچسب‌ها

    نظر شما

    شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha