۲۳ مهر ۱۴۰۴ - ۱۲:۰۰
انتظارات تطبیقی؛ دشمن پنهان سیاست پولی در ایران
تورم مونس هر ایرانی؛

انتظارات تطبیقی؛ دشمن پنهان سیاست پولی در ایران

در اقتصادهایی چون ایران، تورم فقط در ارقام نیست؛ در ذهن مردم ریشه دوانده است؛ذهنی که حتی انقباض پولی از سمت بانک مرکزی را هم نشانه‌ تورم می‌بیند و هیچ امیدی به بهبود ندارد.

گروه بانک و بیمه: چرا هر بار که دولت از مهار تورم سخن می‌گوید، مردم هنوز از فردای گران‌تر می‌ترسند؟ چرا حتی با افزایش نرخ بهره و کنترل نقدینگی، ذهن جامعه آرام نمی‌گیرد؟ پاسخ در آمارها نیست، در ذهن مردم است. مردمی که طی دهه‌ها آموخته‌اند قیمت‌ها هیچ‌گاه به عقب برنمی‌گردد. این تجربه‌ی تکراری، نوعی «حافظه تورمی» ساخته که حتی پیش از وقوع تورم، رفتارها را تورم‌زا می‌کند. اقتصاددانان این پدیده را «انتظارات تطبیقی» می‌نامند؛ ذهنیتی که در آن مردم آینده را بازتاب گذشته می‌بینند. در کشوری که بیش از نیم‌قرن با تورم دورقمی زیسته، کنترل تورم دیگر فقط نبردی اقتصادی نیست بلکه جنگی با ذهنیت مردم است.

نظریه انتظارات تطبیقی؛ تورم نه از امروز، بلکه از دیروز می‌آید

«انتظارات تطبیقی» یکی از نظریه‌های مهم در اقتصاد رفتاری است که توضیح می‌دهد چرا مردم آینده را بر اساس گذشته می‌سنجند. بر اساس این نظریه، ما تصمیم‌های اقتصادی خود را نه بر پایه اطلاعات جدید، بلکه بر اساس تجربه‌های پیشین می‌گیریم. به زبان ساده، اگر چند سال پیاپی شاهد افزایش قیمت‌ها بوده‌ایم، به‌طور طبیعی باور داریم این روند ادامه خواهد داشت؛ حتی اگر دولت وعده دهد که «تورم مهار شده است».

تصور کنید مردم چند سال پشت سر هم گرانی را تجربه کرده‌اند. وقتی دولت اعلام می‌کند نرخ تورم در حال کاهش است، کمتر کسی باور می‌کند. خانواده‌ها همچنان برای خرید زودتر اقدام می‌کنند، مغازه‌دارها قیمت‌ها را پیش‌پیش بالا می‌برند و کارگران درخواست افزایش حقوق می‌دهند. نتیجه این می‌شود که تورم، حتی قبل از وقوع، در ذهن مردم شکل می‌گیرد.

در اقتصادهایی مانند اقتصاد ایران، که چند دهه تورم مزمن را پشت سر گذاشته‌اند، این نوع تفکر به بخشی از فرهنگ اقتصادی جامعه تبدیل شده است. مردم دیگر به آمار رسمی یا وعده‌های سیاست‌گذار اعتماد ندارند؛ بلکه به حافظه خود از گرانی‌ها تکیه می‌کنند. به همین دلیل است که حتی با اجرای سیاست‌های انقباضی سخت، انتظارات تورمی پایین نمی‌آید. تا زمانی که این «حافظه تورمی جمعی» پاک نشود و اعتماد عمومی به سیاست‌گذار بازنگردد، تورم نه با سیاست، بلکه با ذهن مردم ادامه خواهد یافت.

انتظارات تطبیقی؛ دشمن پنهان سیاست پولی در ایران

چرخه‌ی تکرار انتظارات و بی‌اعتمادی به سیاست‌گذار

در ایران، حتی زمانی که بانک مرکزی سیاست‌های انقباضی شدیدی را اجرا می‌کند از افزایش نرخ بهره گرفته تا محدود کردن رشد نقدینگی باز هم جامعه نشانه‌ای از کاهش انتظارات تورمی نشان نمی‌دهد. مردم همچنان انتظار دارند قیمت‌ها بالا برود، دلار گران‌تر شود و ارزش ریال کمتر شود. اما چرا؟ پاسخ در یک کلمه خلاصه می‌شود: بی‌اعتمادی.

پنج دهه تجربه‌ تورم‌های بالا و گاه افسارگسیخته، ذهن جمعی ایرانیان را شکل داده است. مردم بارها دیده‌اند که دولت‌ها در ظاهر از کنترل تورم سخن گفته‌اند، اما در عمل برای جبران کسری بودجه، پول جدید چاپ کرده‌اند، نرخ ارز را سرکوب کرده‌اند و در نهایت، خود به منبع تورم تبدیل شده‌اند. وقتی چنین چرخه‌ای بارها تکرار می‌شود، دیگر هیچ سیاستی اگر درست هم باشد جدی گرفته نمی‌شود.

برای شهروند ایرانی، سیاست انقباضی بانک مرکزی بیشتر شبیه به «تأخیر در گرانی» است، نه راه‌حلی برای مهار آن. مردم با خود می‌گویند: «الان کنترل می‌کنند، ولی چند ماه بعد دوباره همه‌چیز گران می‌شود». همین ذهنیت باعث می‌شود رفتارها به‌صورت پیش‌دستانه تورم‌زا شود؛ فروشنده قیمت‌ها را بالا می‌برد، خریدار سریع‌تر خرید می‌کند، و سرمایه‌گذار دارایی‌هایش را به ارز یا طلا تبدیل می‌کند.

در چنین فضایی، تورم نه از سیاست، بلکه از ذهن جامعه آغاز می‌شود

بی‌اعتمادی به سیاست‌گذار پولی، نتیجه‌ نیم‌قرن وعده‌های بی‌سرانجام است: از برنامه‌های تثبیت دهه ۵۰ تا سیاست‌های کنترلی دهه ۹۰. هر بار تورم مهار نشده، بخشی از اعتماد اجتماعی از بین رفته است. امروز آنچه در ایران جریان دارد، فقط تورم اقتصادی نیست، بلکه تورم بی‌اعتمادی است؛ پدیده‌ای که مهار آن، به‌مراتب دشوارتر از کنترل نقدینگی است.

شکستن چرخه تطبیقی؛ راه دشوار اعتبارسازی

شکستن چرخه‌ انتظارات تطبیقی در اقتصاد ایران، بیش از هر چیز به بازسازی اعتماد عمومی به سیاست‌گذار وابسته است. تا زمانی که مردم به نیت و توانایی بانک مرکزی باور نداشته باشند، هیچ نرخ بهره‌ای، هیچ بخشنامه‌ای و هیچ سیاست انقباضی‌ای نمی‌تواند انتظارات تورمی را مهار کند.

در کشورهای درگیر تورم مزمن، مانند شیلی در دهه‌ی ۱۹۸۰ یا برزیل در دهه‌ی ۱۹۹۰، مهار تورم تنها زمانی ممکن شد که سیاست‌گذار از پشت درهای بسته بیرون آمد و به زبان مردم با آن‌ها سخن گفت. استقلال واقعی بانک مرکزی، انتشار منظم و شفاف داده‌ها، و تداوم سیاست‌ها بدون عقب‌نشینی سیاسی، به مرور اعتماد ازدست‌رفته را بازگرداند. مردم وقتی دیدند سیاست‌گذار خودش را به قواعدی پایبند کرده که حتی دولت نمی‌تواند آن‌ها را نقض کند، انتظاراتشان تغییر کرد و تورم فرو نشست.

در ایران اما سیاست‌ها اغلب با ملاحظات سیاسی و بودجه‌ای گره خورده است. هر بار که بانک مرکزی مسیر سخت‌گیرانه‌ای را آغاز می‌کند، فشار دولت برای تأمین منابع مالی، آن را نیمه‌تمام می‌گذارد. این تکرار شکست‌ها باعث شده مردم باور کنند هیچ سیاستی دوام ندارد.

راه خروج از این چرخه نه در ابزارهای جدید پولی، بلکه در اعتبارسازی نهادی است. تنها زمانی که بانک مرکزی به نهادی مستقل، شفاف و پاسخ‌گو تبدیل شود و مردم احساس کنند تصمیمات اقتصادی از مسیر قانون و منطق می‌گذرد، می‌توان انتظار داشت ذهنیت تورمی جامعه آرام بگیرد.

تا زمانی که مردم به وعده‌ی ثبات اقتصادی باور نداشته باشند، هیچ سیاستی تورم را مهار نمی‌کند؛ در اقتصاد ایران، جنگ اصلی نه با قیمت‌ها، بلکه با ذهنیت مردم نسبت به سیاست‌ها است

کد خبر: ۳۷۰٬۳۷۲

اخبار مرتبط

اخبار رمزارزها

    برچسب‌ها

    نظر شما

    شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha