بازار؛ گروه بورس: در فضای پرتنش اقتصاد ایران، مکانیسم ماشه بیش از آنکه یک ابزار حقوقی باشد، به ابزاری روانی برای مهار ظرفیتهای اقتصادی کشور تبدیل شده است. این سازوکار که در دل توافق برجام گنجانده شد، حتی پیش از فعالسازی رسمی، توانست اثرات مخرب خود را بر سرمایهگذاری، بازارهای مالی و افق برنامهریزی بلندمدت برجای بگذارد. اکنون که دوباره زمزمههای فعال شدن آن به گوش میرسد، باید پرسید: آیا آنچه امروز رخ میدهد، ادامه همان سناریویی نیست که سالها پیش آغاز شده بود؟
علی رئوفی، کارشناس بازارهای مالی در یادداشتی اختصاصی به این مساله پرداخته است در ادامه یادداشت را میخوانید؛
«این روزها خیلیها میپرسند اگر مکانیسم ماشه فعال شود، چه اتفاقی میافتد!؟ واقعیت این است که اثر روانی این سازوکار در تمام سالهای گذشته کمتر از خودِ فعال شدنش نبوده است. طراحان مکانیسم بهخوبی میدانستند که در اقتصاد، «ترس» از وقوع یک رویداد، گاهی مخربتر از خود آن رویداد است. به همین دلیل، این سازوکار از ابتدا طوری طراحی شد که حتی بدون اجرا، عملاً اجازه ندهد اقتصاد ایران از برجام منتفع شود. چون همیشه این احتمال وجود داشت که ظرف ۳۰ روز دوباره همه تحریمها بازگردند.
سه پیامد مهم مکانیسم ماشه
۱. فراری دادن سرمایه و توقف توسعه: در بازاری که هر لحظه میتواند دوباره تحریم شود، سرمایهگذاری کلان معنایی ندارد. همین نااطمینانی باعث شد سرمایهگذاران خارجی وارد نشوند، قراردادهای بزرگ منعقد نشود و پروژههای توسعهای متوقف بماند. در نتیجه، اقتصاد ایران در همان تله رکود تورمی گرفتار شد.
۲. تبدیل شدن بازارهای مالی به بارومتر سیاسی: بازار ارز و بورس ایران در این سالها به شدت به اخبار مربوط به مکانیسم ماشه حساس شدند. هر اظهارنظر یا حتی شایعهای در این باره کافی بود تا نرخ ارز جهش کند، نقدینگی از بورس خارج شود و مردم به سمت داراییهای امن بروند. این اتفاقها خود بهخود تورم را تشدید و قدرت خرید مردم را کاهش میداد. به بیان ساده، غرب تنها با صحبت کردن درباره این مکانیسم هم میتوانست فشار اقتصادی ایجاد کند.
۳. از بین بردن افق برنامهریزی بلندمدت: وقتی هر لحظه احتمال بازگشت تحریمها وجود دارد، دولت و بخش خصوصی نمیتوانند برای ۵ یا ۱۰ سال آینده برنامهریزی کنند. در نتیجه، اصل ثبات که زیربنای توسعه اقتصادی است، از بین رفت و همه چیز کوتاهمدت شد؛ چه در سیاستگذاری و چه در سرمایهگذاری. بنابراین، حتی پیش از فعال شدن رسمی، مکانیسم ماشه توانسته بود همان نقشی را ایفا کند که از ابتدا برای آن طراحی شده بود: ایجاد یک فضای دائمی نااطمینانی که اجازه نمیدهد اقتصاد ایران از برجام بهرهمند شود.
بنابراین میتوان ادعا کرد که مکانیسم ماشه از همان ابتدا بیش از آنکه یک بند حقوقی ساده باشد، به عنوان سلاح روانی و اقتصادی طراحی شد. وجودش در متن برجام بهتنهایی کافی بود تا فضای دائمی نااطمینانی بر اقتصاد ایران حاکم شود؛ فضایی که سرمایهگذاران را فراری داد، بازارهای مالی را به شدت حساس کرد و چشمانداز بلندمدت را از میان برد. شاید بتوان گفت همین پیشبینیِ احتمال فعال شدن، هدف اصلی از گنجاندن این سازوکار در توافق بود؛ چرا که حتی بدون اجرا هم، عملاً مانع از بهرهبرداری واقعی ایران از برجام شد. حالا هم وقتی صحبت از فعال شدن رسمی آن میشود، نباید غافل بود که بخش زیادی از آثارش سالها پیش محقق شده و الان نیز مرحله پایانی همان روندی است که از ابتدا در دل توافق تعبیه شده بود!
نظر شما