بازار؛ گروه بین الملل: مبارزه جهانی علیه تغییرات اقلیمی با اقدامات تفرقهانگیز در سیاستهای صنعتی و اولویتهای امنیت ملی که اغلب به ضرر کشورهای در حال توسعه است، در معرض خطر قرار گرفته است. در حالی که جهان منتظر تصمیماتی است که ترامپ ممکن است اتخاذ کند، این سوال همچنان باقی است: چه گامهایی میتوان برداشت؟
موسسه ایتالیایی مطالعات سیاسی بینالمللی در طی مقاله ای نوشت: نتیجهگیری COP۲۹ در باکو، چشمانداز مقابله با تغییرات اقلیمی را پیچیدهتر و پراکندهتر از همیشه کرده است. توافقنامه این اجلاس خواستار افزایش ۳۰۰ میلیارد دلار کمک اقلیمی از سوی کشورهای توسعهیافته تا سال ۲۰۳۵ شد که به عنوان بهبود هدف فعلی ۱۰۰ میلیارد دلار مورد استقبال قرار گرفت. با این حال، کشورهای جنوب جهان این امر را ناکافی و بسیار دیرهنگام، با توجه به ماهیت فوری بحران اقلیمی مورد انتقاد قرار دادهاند. در عین حال حضور «دونالد ترامپ» در کاخ سفید عدم قطعیت بیشتری را به یک سیستم بینالمللی شکنندهتر اضافه نموده است.
ترامپ در دوره اول ریاست جمهوری خود، ایالات متحده آمریکا را از توافق پاریس خارج کرد و لفاظیهای شکاکانه وی در مورد تغییرات اقلیمی نشان میدهد که ممکن است دوباره این کار را انجام دهد. این امر به ویژه نگران کننده است زیرا ایالات متحده آمریکا دومین تولیدکننده بزرگ گازهای گلخانهای در جهان، درست پس از چین است. چشمانداز عدم مشارکت بیشتر ایالات متحده نه تنها چندجانبهگرایی را تضعیف میکند، بلکه میتواند باعث ایجاد یک اثر دومینو نیز شود.
رشد اختلافات و ملیگرایی اقلیمی
ایدهآل واکنش جهانی هماهنگ به تغییرات اقلیمی به طور فزایندهای در مقابل واقعیتی قرار میگیرد که تحت سلطه منافع ملی و رقابتهای اقتصادی است. سیاستهایی مانند قانون کاهش تورم «جو بایدن» در ایالات متحده آمریکا و مکانیسم تنظیم مرز کربن در اتحادیه اروپا به وضوح نشان میدهد که چگونه دولتها در تلاشند تا از طریق اقداماتی که عناصری از حمایتگرایی را در بر میگیرد، گذار سبز را ترویج دهند. چنین سیاستهایی کربنزدایی داخلی را تسریع میکنند، اما همچنین به اختلافات بین بلوکهای اقتصادی دامن میزنند و بازارهای جهانی را تکهتکه میکنند.
در این زمینه، پدیدهای که برخی آن را «ملیگرایی اقلیمی» مینامند، در حال افزایش محبوبیت است و با رویکردی مشخص میشود که استراتژیهای اقلیمی را به شدت به امنیت اقتصادی و صنعتی ملی پیوند میدهد. این امر نه تنها مانع همکاریهای بینالمللی میشود، بلکه میتواند انتقال فناوری به کشورهای در حال توسعه را نیز کند کند که تنها نابرابریهای جهانی را تشدید میکند.
گذار سبز به عنوان یک انقلاب صنعتی
در تلاش برای درک چالشها و فرصتهایی که گذار سبز به همراه دارد، مقایسه آن با انقلابهای صنعتی بزرگ گذشته میتواند مفید باشد. مانند آن زمانها، ما شاهد یک تغییر عمیق فناوری هستیم که نیاز به تحول اساسی در سیستمهای تولید، حمل و نقل و انرژی دارد. با این حال برخلاف انقلابهای گذشته، گذار فعلی باید به سرعت تکمیل شود تا از بدترین سناریوهای اقلیمی جلوگیری شود.
فوریت این گذار، سیاستهای صنعتی - که اغلب به عنوان یک «شر ضروری» برای تسریع تغییر دیده میشوند - را دوباره در کانون توجه قرار داده است. با این حال این سیاستها مانند یارانههای انرژی تجدیدپذیر و محدودیتهای تجاری، در حال دامن زدن به یک مسابقه جهانی جدید برای رهبری فناوری هستند و تنشهای ژئوپلیتیکی را به همراه دارند.
خطرات ناشی از چندپارگی جهانی
رقابتهای اقتصادی فزاینده و چندپارگی تجارت جهانی، تهدیدی برای تضعیف تلاشها برای دستیابی به یک گذار عادلانه است. کشورهای توسعهیافته سرمایهگذاریهای سنگینی در فناوریهای سبز انجام میدهند، اما این اغلب به ضرر کشورهای در حال توسعه است، زیرا آنها همچنان قادر به بهرهمندی از چنین نوآوریهایی نیستند. این روند نه تنها نابرابریهای جهانی را تشدید میکند، بلکه ثبات اقتصادی و سیاسی بینالمللی را نیز تضعیف میکند.
به نظر میرسد چنین چالشهایی آینده همکاریهای اقلیمی را نامشخص میکند. تاکنون اجلاس های مربوط به تغییرات آب و هوایی نشان داده اند که حتی با ابتکارات چندجانبه، سیستم فعلی قادر به بسیج منابع کافی برای رسیدگی به نیازهای کشورهای جنوب جهان نیست - البته این بدان معنا نیست که همکاری به طور خودکار شکست خواهد خورد. برخی از کارشناسان پیشنهاد میکنند که اتحادهای محدودتر مبتنی بر منافع مشترک و اهداف خاص ممکن است یک راه حل عملیتر باشد. مشارکتهایی مانند مشارکت انتقال انرژی عادلانه شامل کشورهایی مانند آفریقای جنوبی و اندونزی نشان میدهد که همکاری عملی میتواند نتایج ملموسی به همراه داشته باشد. با این حال برای موفقیت ابتکاراتی مانند این، اقتصادهای پیشرفته باید اقدامات بیشتری برای اطمینان از دسترسی کشورهای کمتر توسعهیافته به فناوریهای سبز انجام دهند.
ایتالیا: میراث صنعتی و چالشهای آینده
ایتالیا نمونهای نمادین ارائه میدهد. عدم تغییر مسیر ظرفیت صنعتی خود به سمت فناوریهای سبز میتواند به معنای افت اقتصادی بیشتر برای آن باشد که با از دست دادن رقابتپذیری در بازارهای بینالمللی بدتر خواهد شد. گذار سبز فرصتی بینظیر است، اما نیاز به سرمایهگذاری قابل توجه و چشمانداز استراتژیک بلندمدت دارد.
در جهانی که رقابت فناوری در حال تغییر شکل پویایی قدرت اقتصادی است، ایتالیا خود را در یک دوراهی میبیند. این کشور در دوران سوختهای فسیلی در فناوریهای صنعتی سرآمد بود و به یک رهبر جهانی در تولید ماشینآلات، خودروها و قطعات مکانیکی تبدیل شد. اکنون مدلهای کسبوکار باید برای گذار سبز کاملاً مورد بازنگری قرار گیرند.
اگر ایتالیا نتواند خود را به عنوان یک رهبر در فناوریهای کلیدی انرژی تجدیدپذیر - مانند باتریها، هیدروژن سبز، پنلهای خورشیدی پیشرفته - تثبیت کند، احتمال واقعی وجود دارد که از نظر اقتصادی در سطح جهانی حتی کمتر رقابتی شود. از سوی دیگر سرمایهگذاری هدفمند در تحقیق و توسعه، با حمایت سیاستهای صنعتی بلندپروازانه میتواند این کشور را قادر سازد تا از گذار سبز به عنوان محرکی برای تقویت اقتصاد و تقویت نقش بینالمللی خود استفاده کند.
آینده نانوشته
تشدید تنشهای ژئوپلیتیکی، همکاری جهانی در مورد تغییرات اقلیمی را در یک دوراهی حیاتی قرار داده است. در حالی که گذار سبز به طور فزایندهای اجتنابناپذیر تلقی میشود، چگونگی مدیریت آن، آینده پویایی اقتصادی و سیاسی بینالمللی را تعیین خواهد کرد.
برای جلوگیری از غلبه رقابت بر همکاری، باید مدل جدیدی از حکومتداری اقلیمی ایجاد شود که منافع ملی را با نیاز به اقدام جمعی متعادل کند. کشورهایی مانند ایتالیا باید از فرصت برای بازآفرینی خود استفاده کنند و از تخصص صنعتی خود برای رهبری گذار سبز و تضمین آیندهای پایدار بهره ببرند. این تنها راه برای مقابله با چالشهای تغییرات اقلیمی بدون کنار گذاشتن آسیبپذیرترین اقتصادها است. چنین رویکردی نه تنها یک راه عملی برای پیشرفت است، بلکه میتواند زمینه را برای دوران جدیدی از همکاری اقلیمی فراهم کند که واقعگرایی سیاسی را با جاهطلبی جهانی ترکیب میکند.
نظر شما