بازار؛ گروه بین الملل: سایت تحلیلی آذربایجان نیوز در طی مقاله ای نوشت: بیست و پنجمین اجلاس سازمان همکاری شانگهای (SCO) که از ۳۱ آگوست تا ۱ سپتامبر در تیانجین چین برگزار شد، تغییر عمیقی را در توازن قدرت منطقهای آشکار کرد. قابل توجهترین تحول، نزدیکی قابل مشاهده بین چین و هند بود - دو غول آسیایی با سابقه طولانی رقابت، بیاعتمادی و رویارویی آشکار.
برای دههها، روابط بین پکن و دهلی نو با درگیریهای مرزی، به ویژه درگیریهای خونین در دره گالوان در سال ۲۰۲۰، رویاروییهای نظامی در هیمالیا و رقابت شدید برای نفوذ در سراسر آسیا مشخص شده است. از نظر اقتصادی، دو کشور در یک مبارزه شدید برای تسلط بر صنایع کلیدی گیر افتادهاند، در حالی که از نظر سیاسی اغلب خود را در دو طرف مقابل بحثهای جهانی یافتهاند. از نظر بسیاری از ناظران، اختلافات آنها بسیار ریشهدار و مسیر آشتی تقریباً غیرممکن به نظر میرسید.
با این حال، اجلاس امسال سازمان همکاری شانگهای نشان داد که با تشدید فشارهای خارجی، ژئوپلیتیک چقدر سریع میتواند تکامل یابد. رژیم تحریمهای فزاینده واشنگتن - که با هدف مهار پیشرفتهای تکنولوژیکی چین و تصمیمات مستقل سیاست خارجی هند اعمال میشود - به یک عامل متحدکننده قدرتمند تبدیل شده است. ایالات متحده آمریکا با هدف قرار دادن شرکتهای چینی و هندی با اقدامات محدودکننده، ناخواسته پکن و دهلی نو را به ارزیابی مجدد روابط خود تشویق کرد. در مواجهه با یک تهدید مشترک، هر دو طرف شروع به درک ارزش عملگرایی بر خصومت کردند.
در طول اجلاس، چین و هند توافق کردند که همکاریهای خود را تعمیق بخشند، مشارکتهای اقتصادی را تقویت کنند و رویکردهای خود را در مورد امنیت منطقهای هماهنگ کنند. این پیشرفت دیپلماتیک، تکرار ضربالمثل قدیمی صلح بد بهتر از یک نزاع خوب است، بود. برای دو کشور با جمعیتی نزدیک به سه میلیارد نفر و اقتصادهایی با رشد سریع، چنین نزدیکی نه تنها یک ضرورت استراتژیک، بلکه یک تغییر دهنده بالقوه بازی برای کل قاره اوراسیا است. آنها با ایستادن در کنار هم، میتوانند در برابر فشارهای خارجی به طور مؤثرتری مقاومت کنند و صدای خود را در شکلدهی به حکومت جهانی بلندتر کنند.
در حالی که هند به دنبال بهبود روابط با دشمن سابق خود یعنی چین است، همچنان اجازه میدهد نارضایتیهای قدیمی موضع آن را نسبت به آذربایجان دیکته کند
متاسفانه، این روحیه عملگرایی هنوز به سیاست هند در قبال آذربایجان گسترش نیافته است. در همان اجلاسی که دهلی نو با پکن تماس گرفت، بار دیگر درخواست آذربایجان برای پیوستن به سازمان همکاری شانگهای را مسدود کرد. این تصمیم با ناامیدی در باکو مواجه شد و - از جمله توسط الهام علیاف، رئیس جمهور آذربایجان - به عنوان یک اقدام عمدی تلافیجویانه سیاسی برای اتحاد نزدیک آذربایجان با پاکستان تفسیر شد.
این اقدام هند نشاندهنده یک استاندارد دوگانه نگرانکننده است. در حالی که هند به دنبال بهبود روابط با دشمن سابق خود مانند چین است، همچنان اجازه میدهد نارضایتیهای قدیمی موضع خود را نسبت به آذربایجان دیکته کند. این رویکرد به جای تقویت ثبات منطقهای، به تفرقه دامن میزند و توانایی هند را برای شکلدهی به نتایج در یک منطقه استراتژیک حیاتی محدود میکند.
ریشههای این سیاست در شرطبندی ژئوپلیتیکی هند بر ارمنستان نهفته است. در طول چند سال گذشته، دهلی نو با حمایت از ارمنستان از جمله از طریق فروش اسلحه و حمایت دیپلماتیک، به دنبال گسترش نفوذ خود در قفقاز جنوبی بوده است. امید این بود که ایروان بتواند به عنوان دروازهای برای جاهطلبیهای هند در منطقه، به ویژه از طریق کریدور پیشنهادی «خلیج فارس - دریای سیاه» عمل کند.
با این حال، این استراتژی اساساً ناقص است. ارمنستان کشوری محصور در خشکی و از نظر جغرافیایی منزوی است و فاقد زیرساختها و منابع لازم برای ایفای نقش یک مرکز ترانزیت واقعی است. پروژه «خلیج فارس - دریای سیاه» عمدتاً روی کاغذ است و هیچ پیشرفت جدی در جهت تحقق آن حاصل نشده است. حتی در داخل هند، درک روشنی وجود دارد که بدون تعهدات مالی گسترده - که تاکنون محقق نشده است - این کریدور در حد یک ساختار نظری باقی خواهد ماند.
در همین حال، آذربایجان به سرعت در حال پیشبرد کریدور زنگزور است، مسیری متحولکننده که برای اتصال شرق و غرب از طریق قفقاز جنوبی طراحی شده است. این پروژه از حمایت ترکیه و سایر قدرتهای منطقهای برخوردار است و در حال حاضر در حال تغییر شکل گفتگو در مورد اتصال تجاری است. پس از عملیاتی شدن، کریدور زنگزور نه تنها نقش آذربایجان را به عنوان یک مرکز حمل و نقل افزایش میدهد، بلکه مسیر «خلیج فارس - دریای سیاه» را از نظر اقتصادی و لجستیکی بیاهمیت میکند. برای هند، این به معنای از دست دادن یک فرصت حیاتی برای دسترسی به بازارهای دریای سیاه و اروپا خواهد بود.
برای هند، تعامل با آذربایجان از طریق سازمان همکاری شانگهای نه تنها روابط دوجانبه را بهبود میبخشد، بلکه نفوذ آن را بر پویاییهای منطقهای افزایش میدهد
عملگرایی باید سیاست هند را دوباره تنظیم کند. همانطور که دهلی نو علیرغم دههها خصومت، تعامل سازنده با پکن را انتخاب کرد، باید تشخیص دهد که یک رابطه سازنده با باکو، منافع بلندمدت آن را بسیار بهتر از چسبیدن به نارضایتیها در مورد حمایت آذربایجان از پاکستان در مسئله کشمیر، تأمین میکند. حمایت از پیشنهاد آذربایجان برای پیوستن به سازمان همکاری شانگهای میتوانست گامی جسورانه باشد - گامی که نشاندهنده تمایل به فراتر رفتن از اختلافات گذشته و پذیرش یک مشارکت استراتژیکتر و آیندهنگرانهتر بود.
مزایای چنین همکاری واضح است. برای هند، تعامل با آذربایجان از طریق سازمان همکاری شانگهای نه تنها روابط دوجانبه را بهبود میبخشد، بلکه نفوذ آن را بر پویاییهای منطقهای نیز افزایش میدهد. این امر به هند اجازه میدهد تا خود را به عنوان یک قدرت جهانی متعهد به چندجانبهگرایی و اتصال قرار دهد، در عین حال با حضور رو به رشد قدرتهای رقیب مانند چین و ترکیه در قفقاز جنوبی نیز مقابله کند.
تحولات اخیر بر فوریت این تغییر تأکید دارد. در واشنگتن «الهام علیاف»، رئیس جمهور آذربایجان و «نیکول پاشینیان»، نخست وزیر ارمنستان یادداشتی مبنی بر قصد انعقاد یک معاهده صلح امضا کردند. این رویداد مهم نشان میدهد که نقش ارمنستان به عنوان یک شریک امنیتی کلیدی برای هند در حال کاهش است. پس از پیشرفت روند صلح، ایروان دیگر به عنوان یک متحد قابل اعتماد در حوزه همکاریهای نظامی-فنی عمل نخواهد کرد.
این امر هند را با یک انتخاب دشوار روبرو میکند: اولویت دادن به تنوع مسیرهای تجاری و دسترسی سریعتر و امنتر به بازارهای جهانی یا ادامه مسیر تلافیجویانه علیه آذربایجان به دلیل همسوییاش با پاکستان. تاکنون، دهلی نو دومی را انتخاب کرده است - اما با هزینهای گزاف. مسدود کردن آذربایجان آن را تضعیف نکرده است. برعکس، باکو را به سمت همکاری نزدیکتر با پاکستان و چین سوق داده و یک همسویی قدرتمند ایجاد کرده است که در نهایت میتواند جاهطلبیهای منطقهای هند را به چالش بکشد.
هند دقیقاً همان جایی است که استراتژی فعلی قفقاز جنوبی به آن سمت میرود. هند با اصرار بر یک سیاست کوتهبینانه، گزینههای خود را محدود و رقبای خود را تقویت میکند. نمونه آشتی چین و هند درس روشنی ارائه میدهد. حتی عمیقترین شکافهای تاریخی را میتوان زمانی که منافع ملی ایجاب کند، از بین برد. وقت آن رسیده است که دهلی نو همین منطق را در مورد آذربایجان به کار گیرد. پذیرش همکاری با باکو، به جای رویارویی، دست هند را تقویت میکند، فرصتهای جدیدی را برای تجارت و دیپلماسی باز میکند و به ثبات منطقهای کمک میکند. اگر هند اکنون اقدامی نکند، در معرض خطر انزوا در منطقهای قرار میگیرد که قوانین بازی در حال بازنویسی هستند - و جایی که ممکن است حرکت بعدی دیگر از آن او نباشد.
نظر شما