بازار؛ گروه بورس: سیاست پولی همواره یکی از ابزارهای اصلی دولتها برای کنترل تورم و حفظ ثبات اقتصادی بوده است. اما در ایران، با وجود رشد نقدینگی، نرخ بهره منفی و سلطه مالی دولت بر شبکه بانکی، این ابزار بهتدریج از کارایی خود فاصله گرفته است. شروین شهریاری تحلیل گر برجسته بازار سرمایه در یادداشتی اختصاصی برای بازار با نگاهی تحلیلی به وضعیت فعلی بانک مرکزی، تجربه تاریخی پل ولکر در مهار تورم آمریکا را بازخوانی کرده و با طرح سه پرسش کلیدی، به بررسی امکانسنجی موفقیت سیاست پولی در مهار تورم ایران پرداخته است.
در ادامه یادداشت را می خوانید؛
«نام پل ولکر، رئیس افسانهای فدرال رزرو، با سیاستهای جسورانه انقباض پولی در تاریخ اقتصاد آمریکا گره خورده است. او در دهه ۱۹۸۰ با وجود تهدیدات جدی، از جمله تلاش برای گروگانگیری در ساختمان بانک مرکزی، با حمایت دولت ریگان سیاستهایی را اجرا کرد که در زمان خود با خشم عمومی و مخالفت اقتصاددانان همراه بود اما امروز، او بهعنوان قهرمان مبارزه با تورم شناخته میشود و کمتر کسی از آن مخالفتها یاد میکند.
سرگذشت ولکر نمونهای از واکنشهای عمومی به سیاستهای پولی انقباضی است؛ سیاستهایی که نهتنها نزد صاحبان داراییها محبوب نیستند، بلکه از منظر عمومی نیز بهدلیل ایجاد رکود و عدم درک پیامدهای تورمی، با انتقاد مواجهاند.
در ایران، با آغاز دوره بیستویکمین رئیس کل بانک مرکزی، انتقادها از عملکرد این نهاد در دو حوزه پولی و ارزی شدت گرفته است. در حوزه پولی، تصور غالب این است که سیاستهای انقباضی باعث افزایش بیرویه نرخ بهره و تعمیق رکود شدهاند. اما آیا این سیاستها واقعاً انقباضیاند؟ و آیا توان مهار تورم را دارند؟
در شرایطی که تحریمها و فقدان سرمایهگذاری زیرساختی، ظرفیت تولید بالقوه اقتصاد را کاهش دادهاند، هرگونه تسهیل پولی صرفاً به تشدید تورم منجر میشود. تجربه کشورهایی با تورم ۶۰ تا ۸۰ درصد نشان داده که مسیر به سمت ابرتورم، بسیار کوتاه است
تیمور رحمانی، اقتصاددان، اخیراً در گفتوگویی به نکته مهمی اشاره کرد: در شرایطی که تحریمها و فقدان سرمایهگذاری زیرساختی ظرفیت تولید بالقوه اقتصاد را کاهش دادهاند، هرگونه تسهیل پولی صرفاً به تشدید تورم منجر میشود. تجربه کشورهایی با تورم ۶۰ تا ۸۰ درصد نشان داده که مسیر به سمت ابرتورم، بسیار کوتاه است.
با این مقدمه، سه نکته کلیدی درباره سیاست پولی فعلی ایران قابل تأمل است؛
اول: بر اساس تعریف کلاسیک، سیاست پولی فعلی حتی در محدوده انقباضی قرار نمیگیرد. نرخ بهره واقعی در تمامی ابزارهای مالی—از نرخ بینبانکی تا اوراق دولتی—پایینتر از تورم نقطهای (۴۱.۲ درصد) است. رشد نقدینگی نیز از محدوده هدفگذاریشده ۲۳ تا ۲۵ درصد عبور کرده و به ۳۳ درصد رسیده است. بنابراین، نهتنها سیاست پولی انقباضی نیست، بلکه حتی نمیتوان آن را خنثی دانست.
دوم: سلطه مالی دولت بر شبکه بانکی بهدلیل کاهش درآمدهای نفتی و افزایش هزینههای جاری، از جمله کسری صندوقهای بازنشستگی و بودجه عمرانی، مانع از استقلال سیاست پولی شده است. در چنین شرایطی، سیاست پولی نمیتواند بدون اصلاحات مالی، مسیر انقباض مؤثر را طی کند.
سوم: همانطور که هنری هزلیت در کتاب «اقتصاد در یک درس» مینویسد: «تبعات یک سیاست اقتصادی را نمیتوان بدون در نظر گرفتن نتایج جایگزین آن ارزیابی کرد.» با همین منطق، هرچند سیاست پولی فعلی در مهار تورم موفق نبوده، اما رها کردن کامل آن و منفیتر کردن نرخ بهره واقعی میتواند به فاجعهای در سقوط ارزش ریال و تشدید تورم منجر شود.
در مجموع، سیاست پولی در ایران نهتنها از ابزارهای کلاسیک فاصله گرفته، بلکه در غیاب اصلاحات مالی و ساختاری، توان اثرگذاری خود را از دست داده است. مسیر پیشرو نیازمند بازنگری جدی در رابطه میان سیاست پولی، بودجه دولت و ظرفیت تولید ملی است.»
نظر شما