۲۳ مرداد ۱۴۰۴ - ۱۶:۰۰
سیاست‌گذاری در بحران؛ از مداخله غریزی تا مدیریت بورس
یادداشت؛

سیاست‌گذاری در بحران؛ از مداخله غریزی تا مدیریت بورس

مجید منفرد معتقد است در شرایط بحرانی، دولت‌ها ناگزیر از ورود به بازار هستند؛ اما کیفیت این مداخله است که سرنوشت اعتماد عمومی و اثربخشی سیاست‌ها را رقم می‌زند.

بازار؛ گروه بورس: در بزنگاه‌های بحرانی، مرز میان مداخله و مدیریت باریک‌تر از همیشه می‌شود. دولت‌ها، حتی در آزادترین اقتصادهای جهان، ناچارند برای کنترل بحران وارد عمل شوند؛ اما آنچه مداخله را به سیاست‌گذاری مؤثر بدل می‌کند، شفافیت، پشتوانه کارشناسی، و درک دقیق از رفتار جامعه است. تجربه اخیر بازار سرمایه ایران، نمونه‌ای از تصمیم‌گیری در لحظه است که اگرچه نتوانست از ریزش جلوگیری کند، اما تا حدودی در کنترل هیجانات نقش داشت.

مجید منفرد کارشناس اقتصادی در یادداشتی اختصاصی به تحلیل این موضوع پرداخت. در ادامه جزئیات را بخوانید؛

در نقش سیاست‌گذار در شرایط بحرانی، باید به این نکته توجه کرد که مداخله دولت در بازار، امری اجتناب‌ناپذیر است. حتی در آزادترین اقتصادهای دنیا، دولت‌ها در مواقع بحران وارد عمل می‌شوند؛ اما تفاوت در نحوه مداخله است. مداخله‌ای شفاف، با فرآیند مشخص و مبتنی بر تحلیل، می‌تواند اثرگذار و قابل دفاع باشد در حالی‌که مداخله‌های مبهم، دستوری و بدون پشتوانه کارشناسی، نه‌تنها بحران را حل نمی‌کنند، بلکه به بی‌اعتمادی عمومی دامن می‌زنند.
در تجربه اخیر بازار سرمایه ایران، شاهد بسته شدن بازار و تزریق منابع حمایتی بودیم. اگر از منظر نتیجه‌گرایی نگاه کنیم، شاید این اقدامات نتوانستند به‌طور کامل از ریزش بازار جلوگیری کنند. اما اگر از زاویه مدیریت افکار عمومی و کنترل هیجانات نگاه کنیم، شاید این تصمیمات در لحظه، اجتناب‌ناپذیر بودند. مسئله اینجاست که ما امکان تجربه موازی نداریم تا بدانیم اگر حمایت نمی‌شد، چه اتفاقی می‌افتاد.

در بحران‌های مشابه، تصمیم‌گیری‌ها اغلب بر اساس غریزه یا تجربه محدود مدیران انجام می‌شود. اما این کافی نیست. ساختار تصمیم‌سازی باید تقویت شود. تصمیم‌گیران نباید تنها باشند؛ بلکه باید از بدنه کارشناسی، فعالان بازار، ناشران و نهادهای تخصصی کمک بگیرند. فرآیند تصمیم‌سازی باید شفاف، چابک و کارآمد باشد تا خروجی آن قابل دفاع و مؤثر باشد.


الگوهای رفتاری؛ از سیاست‌گذاری تا جامعه‌شناسی
در تحلیل رفتار بازار و سیاست‌گذار، نباید از الگوهای رفتاری جامعه غافل شد. مثال‌هایی از تجربه‌های جهانی نشان می‌دهند که رفتار مردم در مواجهه با بحران، می‌تواند سیاست‌ها را شکل دهد یا حتی ناکارآمدی آن‌ها را جبران کند. در برزیل، یارانه‌ها به حساب مادر خانواده واریز می‌شدند، چون تحلیل رفتاری نشان داده بود که مادران بیشتر نگران سلامت و آموزش فرزندان هستند. این تصمیم ساده، اثربخشی سیاست اجتماعی را چند برابر کرد.

در ایران نیز، رفتار مردم در مواجهه با بحران‌ها، بارها تحلیل‌های دشمنان را ناکام گذاشته است. در حمله اخیر اسرائیل، تحلیل آن‌ها بر پایه نارضایتی عمومی و فروپاشی اجتماعی بود؛ اما واکنش مردم، خلاف انتظار بود. این نشان می‌دهد که شناخت دقیق الگوهای رفتاری جامعه، می‌تواند مسیر سیاست‌گذاری را تغییر دهد.

یک اصل ثابت وجود دارد؛ بازار سرمایه، محل معامله آینده است. سرمایه‌گذار، با خرید سهم، در واقع چشم‌انداز آینده یک صنعت را خریداری می‌کند. اگر این صنعت، در ساختار اقتصادی کشور جایگاه دارد و با مدیریت حداقلی عقلانی اداره شود، می‌تواند در بلندمدت ارزنده باشد


آینده بازار سرمایه؛ میان سه سناریو و یک امید
در نگاه بلندمدت، آینده بازار سرمایه ایران را می‌توان در قالب سه سناریو اصلی تحلیل کرد:
توافق و بهبود شرایط اقتصادی در این حالت، بازار سرمایه با چشم‌انداز مثبت، رشد خواهد کرد و سرمایه‌گذاران با اطمینان بیشتری وارد بازار خواهند شد.
عدم توافق و استمرار وضعیت موجود در این سناریو، بازار در وضعیت رکود و بی‌اعتمادی باقی می‌ماند و رفتارهای محافظه‌کارانه تقویت می‌شوند.
سناریوی بحرانی؛ جنگ و آسیب‌های زیرساختی در این حالت، بازار با شوک‌های شدید مواجه می‌شود و نیازمند بازتعریف کامل استراتژی‌های سرمایه‌گذاری خواهد بود.
اما در هر سه سناریو، یک اصل ثابت وجود دارد؛ بازار سرمایه، محل معامله آینده است. سرمایه‌گذار، با خرید سهم، در واقع چشم‌انداز آینده یک صنعت را خریداری می‌کند. اگر این صنعت، در ساختار اقتصادی کشور جایگاه دارد و با مدیریت حداقلی عقلانی اداره شود، می‌تواند در بلندمدت ارزنده باشد.
ایران، با هرم جمعیتی جوان، نیازهای کالایی گسترده، ظرفیت‌های مغفول در گردشگری، مصرف، و صنایع پایه، پتانسیل رشد دارد. تنها راه پیش‌روی کشور، بهبود شرایط است. این مسیر، هرچند دشوار و پرچالش، اما اجتناب‌ناپذیر است. بنابراین، نگاه بلندمدت به بازار سرمایه، با در نظر گرفتن مدیریت ریسک و تنوع دارایی، می‌تواند همچنان منطقی و امیدبخش باشد.

در نتیجه گیری می‌توان گفت در مواجهه با بحران‌های اقتصادی، آنچه سیاست‌گذاری را از واکنش صرف به کنش مؤثر تبدیل می‌کند، نه فقط سرعت عمل، بلکه کیفیت تصمیم‌سازی است. تجربه بازار سرمایه ایران نشان داد که مداخله بدون پشتوانه کارشناسی، هرچند در لحظه ضروری به نظر برسد، در بلندمدت می‌تواند به بی‌اعتمادی عمومی دامن بزند. از سوی دیگر، شناخت دقیق الگوهای رفتاری جامعه و بهره‌گیری از ظرفیت‌های مغفول، می‌تواند اثربخشی سیاست‌ها را چند برابر کند.

آینده بازار سرمایه، هرچند در گروی تحولات سیاسی و اقتصادی است، اما یک اصل ثابت دارد: سرمایه‌گذاری، معامله‌ای بر سر آینده است. اگر ساختار تصمیم‌سازی کشور بتواند از مداخله‌های غریزی فاصله گرفته و به سمت مدیریت عقلانی، مشارکتی و شفاف حرکت کند، مسیر دشوار بهبود، هرچند پرچالش، اما قابل پیمودن خواهد بود. امید، نه در انکار بحران، بلکه در مواجهه هوشمندانه با آن شکل می‌گیرد.

کد خبر: ۳۵۸٬۴۲۵

اخبار مرتبط

اخبار رمزارزها

    برچسب‌ها

    نظر شما

    شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha