به گزارش بازار، سعید محمدی کاوند در یادداشتی برای دیپلماسی ایرانی مینویسد:
در حالی که رسانههای جریان اصلی غربی تصویری یکطرفه و اغراقشده از موفقیتهای اسرائیل در درگیری اخیر با ایران ترسیم میکنند، شواهد متعدد و گزارشهای فاششده از منابع غیررسمی و رسانههای جایگزین، تصویر کاملاً متفاوتی ارائه میدهند: تصویری از شکست، آسیبپذیری گسترده و پذیرش ناخواسته آتشبس از سوی اسرائیل به دلیل ضربات سنگین و هدفمند ایران به زیرساختهای حیاتی این رژیم.
آنچه در رسانهها برجسته نمیشود اما در محافل امنیتی و تحلیلی بهشدت مورد توجه قرار گرفته، حجم و دقت بیسابقه حملات موشکی ایران در عملیات «وعده صادق ۳» است. طی تنها ۱۰ روز، دستکم ۲۲ موج حمله موشکی بالستیک، از جمله مدلهایی که برای نخستین بار استفاده شدند، مراکز راهبردی اسرائیل را هدف قرار دادند؛ از جمله مجتمع کریا (پنتاگون اسرائیل) در تلآویو، پایگاه هوایی نواتیم، مرکز اطلاعات امان، فرودگاه بنگوریون، پالایشگاه حیفا، ایستگاه برق اشدود و صنایع پیشرفته رافائل.
این در حالی است که رسانههای اسرائیلی تحت سانسور شدید از انتشار جزئیات آسیبها منع شدهاند و تحلیلگران داخلی از بحران گسترده در زیرساخت دفاعی، لجستیکی، انرژی و اطلاعاتی اسرائیل سخن میگویند. آتشبس یکجانبه اسرائیل، نه از موضع قدرت، بلکه نتیجه فشار میدانی و ترس از فروپاشی در برابر تداوم حملات ایران بود.
در این راستا ارتقاء سامانههای موشکی بالستیک با برد، دقت و قدرت تخریب بسیار بالا در دستور کار قرار دارد؛ سامانههایی که توان حمل کلاهکهای سنگین را نیز خواهند داشت. چنین قابلیتی، هرگونه تهدید نظامی علیه ایران را با پاسخی سریع، دقیق و ویرانگر روبهرو خواهد کرد و پیامدهای جبرانناپذیری برای دشمن بههمراه خواهد داشت.
ایران در این راهبرد نوین، اصل «ابهامسازی راهبردی» را نیز حفظ خواهد کرد. این بدان معناست که ایران بدون اعلام رسمی دستیابی به سلاح هستهای، با ایجاد تردید دائمی در ذهن دشمنان، معادلات تصمیمگیری آنها را پیچیدهتر خواهد کرد. این سیاست، راهبردهای حمله پیشدستانه دشمن را بیاثر و پرریسک خواهد ساخت.
در سطح دیپلماتیک، ایران روابط خود را با بازیگران کلیدی منطقهای و فرامنطقهای، از جمله چین، روسیه، سوریه، عراق و برخی کشورهای آمریکای لاتین گسترش خواهد داد تا با ایجاد ائتلافهای چندلایه، توان بازدارندگی خود را تثبیت کند. این همکاریها میتواند شامل تبادل اطلاعات، پشتیبانی تسلیحاتی، توسعه فناوری و تشکیل سازوکارهای هماهنگی در پاسخ به تهدیدات مشترک باشد.
در عرصه دفاع سایبری و پدافند هوایی نیز سرمایهگذاری و نوسازی گسترده در حال انجام است. ایران بهدرستی دریافته که جنگ آینده تنها در آسمان یا زمین اتفاق نمیافتد، بلکه در حوزه سایبر نیز تعیینکننده خواهد بود. سامانههای هشدار زودهنگام، رادارهای چندلایه، شبکههای دفاع فعال و اقدامات بازدارنده سایبری، بخشی از این راهبرد کلان خواهند بود.
در کنار این تحولات، تحلیلگران هشدار دادهاند که آتشبس اخیر ممکن است تنها وقفهای کوتاه در مسیر تشدید تنشها باشد. اظهارات تهدیدآمیز برخی مقامات اسرائیلی و احتمال اقدامات تحریکآمیز مانند حملات پرچم دروغین (False Flag)، نشان میدهد که تقابل نظامی گستردهتری ممکن است در آینده نزدیک در راه باشد. به همین دلیل، نهادهای امنیتی، ارتش، دولت و شورای عالی امنیت ملی ایران باید با هماهنگی کامل، سطح آمادهباش و بازدارندگی ملی را به بالاترین حد ممکن برسانند.
در نهایت، آینده تقابل تهران و تلآویو، نه تنها یک درگیری نظامی بلکه یک رقابت عمیق راهبردی است که میتواند بر امنیت خاورمیانه و حتی توازن ژئوپولیتیک جهانی تأثیرگذار باشد. دخالت مستقیم یا غیرمستقیم بازیگرانی مانند آمریکا، روسیه یا قدرتهای اروپایی نیز میتواند ابعاد این تقابل را از سطح منطقه به بحرانهای انرژی، اقتصاد جهانی و رقابتهای کلان بینالمللی گسترش دهد.
آنچه از دل این روند برمیآید، ظهور یک ایران مقتدر، با قابلیتهای بازدارندگی بیسابقه، در سطح منطقهای و فرامنطقهای است. حمله دشمن، نه نقطه پایان، بلکه آغازی برای تحول ساختاری در قدرت راهبردی جمهوری اسلامی ایران بوده است.
نظر شما