بازار؛ گروه بورس: بازار سرمایه ایران در هفتههای اخیر تحت تأثیر مستقیم تحولات عمیق سیاسی، اقتصادی و روانی قرار گرفته است. مجموعهای از وقایع کوچک و بزرگ، در کنار ترس همیشگی ریسک سیستماتیک، منجر به نوعی رکود در رفتار بازار شده و مانع از شکلگیری حرکتی جدی شدهاند. اگرچه در روز پایانی هفته گذشته معاملات برخی نمادها شاهد کاهش فشار فروش و رشد تقاضا بودند، اما کلیت بازار در فضایی نسبتاً سرد و بدون تحول معنادار به کار خود ادامه داد.
در چنین شرایطی، نخستین گام در تحلیل بازار، پذیرش و درک عمق بحران است. نه در سطح ظاهری، بلکه در بنیانهای رفتاری و تصمیمگیری فعالان بازار. معاملات ثانیهبهثانیه رنگ نوسان گرفتهاند و همین امر، فضای تصمیمگیری را برای معاملهگران بهشدت دشوار کرده است. جالب آنکه هر گروه—از نقدنشینان گرفته تا دارندگان پرتفویهای بلندمدت—دلایل مختص به خود را برای ماندن یا رفتن دارند، اما وجه مشترک همه آنها، واکنش به عدم قطعیت و پیچیدگی وضعیت موجود است.
در چنین فضایی، اشاره به ارزشهای بنیادی شرکتها یا تحلیلهای متعارف بازار، تا حدی از واقعیتهای موجود فاصله دارد. کسانی که اکنون تصمیم به فروش گرفتهاند، نه از روی ناآگاهی بلکه از روی ترس نسبت به جنس بحران و سطح ریسک موجود در ساختار بازار چنین انتخابی کردهاند
واقعیتهای میدانی نشان میدهند که سهامداری در شرایط فعلی، تصمیمی بهغایت پرریسک و دشوار به شمار نمیرود. از همین منظر، فشار فروش سنگین این روزها نهتنها قابل توجیه نیست، بلکه بهمثابه واکنشی غیرمنطقی به ارزندگی بازار است. در چنین فضایی، اشاره به ارزشهای بنیادی شرکتها یا تحلیلهای متعارف بازار، تا حدی از واقعیتهای موجود فاصله دارد. کسانی که اکنون تصمیم به فروش گرفتهاند، نه از روی ناآگاهی بلکه از روی ترس نسبت به جنس بحران و سطح ریسک موجود در ساختار بازار چنین انتخابی کردهاند.
با این حال، در نقطه مقابل این فضای پرتنش، برخی کارشناسان بر وضعیت مطلوب بنیادی بازار تأکید دارند. نسبتهای ارزشگذاری شرکتها، گزارشهای فصلی و نسبتهای پیبهای فوروارد برخی نمادها به سطحی تاریخی رسیدهاند که گاه عددی کمتر از ۴ را نشان میدهد. تجربههای گذشته نیز گواه آن است که در مقاطع مشابه—مانند سالهای ۹۸ و ۹۹—خروج سنگین پول از بازار، مقدمات جهشهای بزرگ قیمتی را فراهم کرده است؛ البته فعلاً فقط خروج نقدینگی رخ داده و هنوز نشانی از رشد مشاهده نمیشود.
سه مؤلفه مهم برای امیدواری به آینده بازار
در همین راستا، سه مؤلفه مهم برای امیدواری به آینده بازار مطرح شده است؛ نخست، آنکه بخش بزرگی از اصلاح و جذب فشار فروش صورت گرفته و بازار بخشی از تنشها را پشت سر گذاشته است. دوم، آنکه زیرساختهای اقتصادی در جریان بحران آسیب جدی ندیدهاند و برخلاف فشارهای روانی، هزینه اقتصادی جنگ پایین بوده است. سوم، چرخش احتمالی آمریکا و آغاز مذاکراتی که میتواند منشاء تحولات اساسی در فضای اقتصادی کشور باشد.
در همین مسیر، توجه به نقدینگی خارجشده از بازار طی روزهای اخیر نیز اهمیت دارد. چیزی حدود ۴۰ همت پول از بازار بیرون رفته و در انتظار تغییرات بنیادی، نظارهگر تحولات باقی مانده است. اگر رخداد مثبتی در فضای سیاست یا اقتصاد شکل گیرد، این نقدینگی میتواند با قدرتی بیشتر به بازار بازگردد.
با این همه، موانع ساختاری مهمی بر سر راه حمایت قوی از بازار وجود دارد. حضور فعال وزیر اقتصاد طی هفتههای اخیر هرچند نشانهای از تمایل دولت به حمایت از بازار سرمایه بوده، اما دو عامل اصلی مانع از تحقق کامل این حمایتها شدهاند: نخست، خوشبینی غیرواقعبینانهای که عمق بحران را در ابتدا دستکم گرفت و دوم، رویکرد برخی نهادهای تصمیمگیر که بازار سرمایه را اولویت ضروری و فورسماژور نمیدانند. در نتیجه، اقدامات حمایتی دچار نوسان شده و بازار در نبود یک سیاست پایدار، مسیر دشواری را طی میکند.
به همین دلایل، برخی افراد داخل بازار نیز با تأکید بر بیفایده بودن تزریق پول، راه را بر اقدامات حمایتی بستهاند. اما تجربه جهانی نشان داده است که رها کردن بازار در چنین بحرانهایی، نهتنها غیرمنطقی بلکه منجر به عواقب پرهزینه خواهد شد.
حسن کاظم زاده معتقد است که بازار با فشار فروش همراه بوده، اما شدت این فشار نسبت به روزهای قبل کاهش داشت. در ادامه، برخی نمادها تقاضا پیدا کردند و در پایان معاملات سهم نمادهای مثبت به ۲۳ درصد رسید. با انجام معاملات بلوکی در پایان بازار و ورود منابع به نمادهای سهامی و اهرمی، حجم سفارشهای فروش تا حدود ۵ همت کاهش یافت
در چنین فضایی، انتقادهایی نیز به سیاستگذاران مطرح شده است—بهویژه در توجیه فروش با عنوان «فرصت خروج» یا «عدم ارزندگی بازار». این دیدگاه زمانی قابل پذیرش است که بحران توسط مردم عادی رقم خورده باشد، اما در شرایط فعلی، بحران حاصل تصمیمگیریهای کلان و تنشهای بینحاکمیتی است. بنابراین، پذیرش مسئولیت و همراهی با بازار وظیفهای غیرقابل انکار برای ساختار حکمرانی اقتصادی به شمار میرود.
در این میان، تحلیلگر بازار سرمایه، حسن کاظمزاده در گفتگو با خبرنگار بارار، با اشاره به وضعیت جاری معاملات تأکید میکند: «بازار با فشار فروش همراه بوده، اما شدت این فشار نسبت به روزهای قبل کاهش داشت. در ادامه، برخی نمادها تقاضا پیدا کردند و در پایان معاملات سهم نمادهای مثبت به ۲۳ درصد رسید. با انجام معاملات بلوکی در پایان بازار و ورود منابع به نمادهای سهامی و اهرمی، حجم سفارشهای فروش تا حدود ۵ همت کاهش یافت. بازار دیگر تحت فشار شدید نیست، اما بینیاز از حمایت هم نیست.»
او در ادامه میافزاید: «در معاملات پایانی، صندوقهای حمایتی از صندوقهای اهرمی خرید کردند و مدیران این صندوقها منابع دریافتی را صرف خرید واحدهای ممتاز و ابطال آنها نمودند. اگر قرار است معاملات روانتر شود، این روند سمزدایی از ساختار اهرمی باید ادامه پیدا کند؛ زیرا این بخش هنوز به اصلاح و مداخله نیاز دارد.»
کاظمزاده همچنین تصریح میکند: «با گذشت ۸ روز از بازگشایی بازار پس از جنگ، هنوز هیچ صنعتی نتوانسته عملکرد مثبتی ثبت کند و شاخص تمامی گروهها در محدوده منفی قرار گرفت. با این حال، تعداد صنایع متعادل افزایش یافت. در میان صنایع بزرگ، گروههایی مثل چندرشتهایها، فرآوردههای نفتی و بانکها در فهرست منفیهای متعادل قرار داشتند. همچنین گروههای سیمانی، غذایی و دارویی نیز معاملاتی با گرایش منفی اما متعادل داشتند. مجموعاً به نظر میرسد بازار در مسیر تعادل است، ولی بخشهایی از آن همچنان به حمایت هدفمند نیاز دارند.»
در پایان باید گفت بحران اخیر نهتنها ساختار فکری و مدیریتی بازار را به چالش کشیده، بلکه نشان داده است که بلوغ کافی در تصمیمگیری و مواجهه با شرایط بحرانی هنوز در بازار سرمایه ایران حاصل نشده است. ابزارهای نظارتی مانند دامنه نوسان و حجم مبنا، بهرغم انتقادات، همچنان نقش تعدیلگر در کنترل هیجانات ایفا میکنند و حذف شتابزده آنها میتواند به فروپاشی اعتماد عمومی در بازار بینجامد. شاید بزرگترین دستاورد این روزهای سخت، بازبینی مجدد در اصول حکمرانی بازار و رسیدن به درکی واقعی از ظرفیتها، مخاطرات، و راهحلهای پایدار باشد.
نظر شما