به گزارش بازار، باکو سالهاست روی پروژه هایی چون نفرتپراکنی قومی، تجزیهطلبی رسانهای، و تحریک هویتی کار می کند و این همان چاقوی دولبه ای است که دیر یا زود دست خودش را خواهد برید.
۱. نفرتپراکنی باکو؛
از تالشستیزی تا ایرانهراسی: رسانههایی چون «ینی مساوات» سالهاست در خدمت پروژهی پانترکیسم افراطی، اقوامی چون تالش، لزگی، آوار و حتی شیعیان آذری را تحقیر کردهاند؛ علیه ایران، ارمنستان و روسیه، تبلیغات نژادپرستانه و تجزیهطلبانه منتشر کردهاند؛ این رفتار، بستر روانی و رسانهای برای پروژههای صهیونیستی و ناتویی در قفقاز جنوبی بوده است.
۲. بازگشت تیغ؛
تهدید روسیه به تجزیه مناطق زاگاتالا و بالاکن: در واکنش به رفتارهای ضدروسی باکو، چهرههای سیاسی و رسانهای روسیه خواستار بازگرداندن مناطق زاگاتالا و بالاکن به داغستان شدهاند؛ این مناطق، دارای جمعیت لزگی، آوار و داغستانی هستند که در گذشته نیز هدف پروژههای تجزیهطلبانه روسیه بودهاند؛ اکنون، باکو با همان سلاحی تهدید میشود که خود علیه دیگران بهکار گرفته بود.
۳. ترس باکو از تحریک تجزیهطلبی داخلی توسط روسیه:
باکو نگران است که:
- روسیه با تحریک اقوام شمالی، پروژهی «جمهوریهای قومی» را احیا کند؛
بازارهای آذریها در روسیه را مصادره کند و مهاجران را اخراج نماید؛
و در نهایت، با تهدید اقتصادی و قومی، باکو را «ادب» کند.
۴. تناقض باکو؛
از مظلومنمایی تا نژادپرستی ساختاری: رسانههای باکو، در حالی از «نفرتپراکنی روسها» شکایت میکنند، که خود، در تحقیر ارامنه، تالشها، شیعیان و منتقدان داخلی، رکورددار هستند؛ این تناقض، نشاندهندهی بحران مشروعیت اخلاقی و هویتی در ساختار رسانهای باکو است.
جمعبندی:
باکو، قربانی همان پروژهای شده که سالها با آن علیه دیگران جنگیده است:نفرتپراکنی قومی، تجزیهطلبی رسانهای، و تحریک هویتی.
و اینجاست که باید گفت: وقتی چاقوی نژادپرستی را تیز میکنی، دیر یا زود، دست خودت را خواهد برید.
نظر شما