زهراترابی؛ تحلیل بازار: نصرت الله تاجیک سفیر پیشین ایران در اردن با اشاره به تعلیق همکاری ایران با اژانس هسته ای گفت: اصل ماجرای تعلیق همکاری ایران با آژانس، ریشه در فشارهایی دارد که طی مدت اخیر به ایران وارد شده است. مهمترین آنها، حمله به تأسیسات هستهای ایران در میانه یک فرآیند دیپلماتیک بود. این اتفاق بهنوعی باعث سرخوردگی ایران شد، چرا که حتی با وجود ناامیدی از نتیجهبخش بودن مذاکرات با آمریکا، همچنان تمایل داشت از مسیر دیپلماتیک، تنشها را کاهش دهد.
وی ادامه داد: در واقع ایران با این رویکرد میخواست پیامی روشن به داخل کشور، ایرانیان خارج از کشور، و جامعه بینالمللی ارسال کند. اینکه بهدنبال کاهش هزینههای تنش و ایجاد ارزش افزوده از طریق دیپلماسی است. اما در میانه این تلاشها، حملهای صورت گرفت که ناگهانی و ناامیدکننده بود.
تاجیک اضافه کرد: با چنین شرایطی، مجموعهای از گزینهها پیش روی ایران قرار گرفت؛ از خروج از برجام و آژانس بینالمللی انرژی اتمی، تا تعلیق همکاری، اخراج بازرسان، یا حتی خروج از NPT. این موارد، هم در رسانهها و هم در میان نخبگان کشور مطرح بوده است.
تعلیق همکاری با آژانس اقدامی منفی نیست
او تصریح کرد: تعلیق همکاری با آژانس، فینفسه اقدامی منفی نیست. اهمیت آن، در اهداف پشت این تصمیم نهفته است. اگر هدف، به چالش کشیدن آژانس و افشای رفتار سیاسی آن باشد، مانند انتشار اطلاعات به رقبا یا دشمنان ایران میتواند مشروع جلوه کند. اما اگر صرفاً بهقصد تقابل و تنشزایی صورت گیرد، ممکن است نتیجه معکوس بدهد.
ایران بدون برنامه دقیق، فقط به دنبال اعمال فشار از طریق تعلیق همکاری باشد، ممکن است بهجای تقویت موضع خود، قربانی روایتسازی و فضاسازی دشمنان شود
اگر ایران بدون برنامه باشد قربانی می شود
این دیپلمات بازنشسته اظهار کرد: در دنیای امروز، جنگ روایتها اهمیت بیشتری از اقدامات صرف قانونی دارد. اگر ایران بدون برنامه دقیق، فقط به دنبال اعمال فشار از طریق تعلیق همکاری باشد، ممکن است بهجای تقویت موضع خود، قربانی روایتسازی و فضاسازی دشمنان شود.
تاجیک افزود: بنابراین، اگر هدف ایران از این اقدام، ارسال پیام به آژانس و دنیا درباره نگرانیها از اقدامات غیرفنی و سیاسی این نهاد باشد، شاید میشد از روشهای دقیقتر، مانند گفتگوهای کارشناسی، بهره گرفت. مخصوصاً اگر طرح دوفوریتی تصویبشده، فرصت بررسی کارشناسی بیشتری توسط نهادهایی مثل وزارت خارجه مییافت.
سفیر پیشین ایران در اردن اضافه کرد: برخی تحلیلگران معتقدند تداوم فشارهای سیاسی و اقدامات جانبدارانه آژانس، میتواند ایران را نسبت به همکاری با نهادهای بینالمللی دلزده کرده و حتی آن را بهسوی ساخت سلاح هستهای سوق دهد. همین دلزدگی، با عملکرد آقای گروسی و عدم محکومیت حمله اسرائیل و آمریکا به تأسیسات هستهای ایران تشدید شده است.
وی افزود: در مجموع، اگر هدف این اقدام، چانهزنی و کسب امتیاز در مذاکرات باشد، میتوان آن را اقدامی قابل دفاع دانست. اما اگر تنها بهدنبال تشدید فضای تنش و گسست از مسیر دیپلماسی باشد، در شرایط فعلی اقدام مناسبی نخواهد بود.
یکی از ارکان دکترین دفاعی ایران، استفاده از ظرفیتهای منطقهای برای بازدارندگی بوده که بهدلیل آسیبهایی در سیاست خاورمیانه، تضعیف شده است. اکنون زمان آن رسیده تا یک دکترین امنیت ملی جدید تدوین شود
گفتمان داخلی برای رابطه با امریکا باید مشخص شود
او در پاسخ به این سوال، شاهد تنش بین ایران امریکا هستیم.راهبردی که باید در این باره گرفته شود؛ گفت: برای رسیدن به بهترین استراتژی در رابطه با آمریکا، نخست باید گفتمان غالب داخلی مشخص شود. در طول سالهای گذشته، یکی از ارکان دکترین دفاعی ایران، استفاده از ظرفیتهای منطقهای برای بازدارندگی بوده که بهدلیل آسیبهایی در سیاست خاورمیانه، تضعیف شده است. اکنون زمان آن رسیده تا یک دکترین امنیت ملی جدید تدوین شود؛ چیزی که با هزینه کمتر و در چارچوب امکانات موجود، بتواند منافع ملی را تأمین کند.
ایران نیازمند شکلگیری یک کمیته گفتوگوی ملی است که بتواند موضوعات مهم، از جمله مسئله هستهای را در دانشگاهها، محافل فکری، نهادهای اجرایی و رسانهها به بحث بگذارد
تاجیک افزود: ایران نیازمند شکلگیری یک کمیته گفتوگوی ملی است که بتواند موضوعات مهم، از جمله مسئله هستهای را در دانشگاهها، محافل فکری، نهادهای اجرایی و رسانهها به بحث بگذارد. از دل این گفتگوها، گفتمان غالب ملی شکل میگیرد و آنگاه است که میتوان به یک استراتژی واقعی، مؤثر، و قابلاتکا دست یافت.
وی بیان کرد: یک استراتژی واقعی نباید محصول ذهن یک نفر یا یک نهاد باشد، بلکه باید خروجی یک فرآیند ملی باشد. تنها در این صورت، مردم از تصمیمات آگاه میشوند و برای تبعات آن آماده خواهند بود. در غیر این صورت، اگر صرفاً دستگاهی مثل وزارت خارجه تصمیمساز باشد و مردم در جریان نباشند، نتیجهای معکوس خواهد داشت.
این تحلیلگر گفت: در این چارچوب، باید به این پرسش پاسخ داد که آیا باید مذاکرات با آمریکا صرفاً بر محور پرونده هستهای باشد یا سایر مسائل نیز وارد مذاکره شود؟ آیا باید با یکجانبهگرایی بهپیش برویم یا به چندمحوری و چندجانبهگرایی روی بیاوریم؟ اینها سوالاتی هستند که پاسخ آنها در بطن همان گفتوگوی ملی و گفتمان عمومی قابل یافتن است.
تاجیک با اشاره به نقش کشورهای اروپایی بیان کرد: نقش اروپا در شرایط فعلی، ترکیبی از تخریب و فرصت است. از یکسو، برخی اقدامات اروپاییها جنبه تخریبی داشته و از سوی دیگر، بهدلیل کنار گذاشته شدن از سوی ترامپ، آنها بهدنبال بازیابی نقش خود در تعامل با ایران هستند.
سیاست خارجی اروپا را در قبال ایران تا حدودی مبهم کرده است. با اینحال، میتوان از ظرفیت اروپا برای کاهش تنش بهره گرفت
از ظرفیت اروپا برای کاهش تنش استفاده کرد
او ادامه داد: اروپا در حال حاضر با آمریکا، ایران، و حتی در مسائل منطقهای، اختلافات و چالشهایی دارد. این وضعیت، سیاست خارجی اروپا را در قبال ایران تا حدودی مبهم کرده است. با اینحال، میتوان از ظرفیت اروپا برای کاهش تنش بهره گرفت، بهشرطی که رویکرد ایران فعال و پیشبرنده باشد.
تاجیک در پایان خاطرنشان کرد: ایران باید تلاش کند، همانطور که در دوره اول ترامپ، اروپا در کنار برجام باقی ماند، اکنون نیز از مسیر تعامل، اقدامات تخریبی آنها را خنثی کرده و زمینه را برای همکاری در قالب برجام یا دیگر همکاریهای دوجانبه فراهم سازد. بهویژه با استفاده از ابزارهای توازن و گفتوگو، میتوان اروپا را در موقعیتی قرار داد که بهجای پیروی کور از آمریکا، در مسیر تأمین منافع مشترک گام بردارد.
نظر شما