بازار؛ گروه بین الملل: امروزه هوش مصنوعی به نیرویی قدرتمند و قابل مشاهده تبدیل شده که به سرعت در حال تغییر نحوه انجام کار در تمام صنایع، دستههای شغلی و سطوح اقتصادی است. از کف کارخانهها گرفته تا اتاقهای هیئت مدیره شرکتها، هوش مصنوعی در حال خودکارسازی وظایف، تغییر مسئولیتها و حتی تغییر تعریف کل حرفههاست. آنچه که به عنوان ابزاری برای افزایش بهرهوری آغاز شد، اکنون به یک حضور مخرب تبدیل شده است که ساختارهای بنیادی اشتغال مدرن را به چالش میکشد.
در بخشهای صنعتی و یقه آبی، هوش مصنوعی در حال ایجاد تغییرات چشمگیری است که زمانی تصور میشد دههها با آن فاصله داریم. رباتهای هوشمند و ماشینآلات مبتنی بر هوش مصنوعی، وظایفی را که زمانی توسط انسانها انجام میشد - مانند کنترل کیفیت، نظارت بر تجهیزات و حتی مونتاژ اولیه - بر عهده میگیرند. انبارها و مراکز تکمیل سفارش اکنون نه تنها برای جابجایی کالاها بلکه برای پیشبینی سطح موجودی، مسیریابی کارآمدتر محمولهها و حتی ارتباط با سیستمهای خدمات مشتری، به سیستمهای خودکار متکی هستند.
این پیشرفتها صرفاً تعداد افراد مورد نیاز را کاهش نمیدهند؛ بلکه نیاز به تصمیمگیری انسانی در عملیات روزانه را نیز کاهش میدهند. نکتهی قابل توجه این است که این پیشرفتهای تکنولوژیکی به تدریج و در طول یک نسل معرفی نشدهاند - آنها تنها در عرض چند سال از راه رسیده و جا افتادهاند.
حرفههای یقه سفید در حال گذراندن انقلاب خود هستند. مشاغل مالی، حقوقی، بازاریابی و اداری که به طور سنتی جدا از اتوماسیون تصور میشدند، اکنون به طور فزایندهای توسط ابزارهای هوش مصنوعی تقویت یا حتی جایگزین میشوند. شرکتها از مدلهای پردازش زبان طبیعی برای نوشتن اسناد حقوقی، تجزیه و تحلیل صفحات گسترده، تهیهی پیشنویس کمپینهای بازاریابی و حتی غربالگری نامزدهای شغلی استفاده میکنند.
بسیاری از سازمانها تصمیم گرفتهاند کارگران انسانی را به موقعیتهای ارزشمندتر، مشتریمدارتر یا تحلیلی منتقل کنند
به عنوان مثال، مراکز خدمات مشتری شروع به استقرار عوامل هوش مصنوعی مکالمهای کردهاند که قادر به حل سوالات پیچیده بدون هیچ گونه دخالت انسانی هستند. هوش مصنوعی دیگر صرفاً یک سیستم پشتیبانی پسزمینه نیست - بلکه در حال تبدیل شدن به چهرهی بسیاری از خدمات است. شرکتهای بزرگی مانند IBM و BT از حذف هزاران نقش یقه سفید خبر دادهاند و توضیح دادهاند که سیستمهای هوش مصنوعی اکنون میتوانند عملکردهای خاصی را سریعتر، دقیقتر و با هزینهی کمتری نسبت به انسانها انجام دهند.
با این حال داستان فقط در مورد ضرر و زیان نیست. نقشهای جدید در سایه نقشهای قدیمی در حال ظهور هستند. ظهور هوش مصنوعی، دستهای کاملاً جدید از اشتغال را ایجاد کرده است - نقشهایی که تنها چند سال پیش عجیب به نظر میرسیدند.
مشاغلی مانند مهندسان هوش مصنوعی، متخصصان حاشیهنویسی دادهها، حسابرسان الگوریتمی و مدیران عملیات یادگیری ماشینی اکنون در کنار مسیرهای شغلی سنتی فهرست شدهاند. مؤسسات بزرگی مانند ارتش ایالات متحده و دانشگاه کارنگی ملون برنامههایی را برای آموزش «تکنسینهای هوش مصنوعی» راهاندازی کردهاند - نشانهای از اینکه نیاز به پرسنل ماهر برای مدیریت، تفسیر و نگهداری سیستمهای هوش مصنوعی از قبل ضروری است. این یک تغییر اساسی است. در حالی که امواج قبلی اتوماسیون ممکن بود کارگران را جابجا کرده و سپس متوقف شود، هوش مصنوعی در حال ایجاد چرخهای از تخریب و بازسازی است که هنوز هم در حال شتاب گرفتن است.
پیامدهای گستردهتر برای نیروی کار جهانی عمیق است. با ادامه بلوغ هوش مصنوعی، انتظار میرود تقریباً بر هر بخش اقتصادی تأثیر بگذارد - نه تنها مشاغل موجود، بلکه آنچه را که این مشاغل از نظر مهارت، دانش و طرز فکر نیاز دارند نیز تغییر میدهد.
مجموعه رو به رشدی از تحقیقات نشان میدهد که دامنه هوش مصنوعی هم گسترده و هم عمیق خواهد بود. در زمینههایی مانند امور مالی، مراقبتهای بهداشتی، خدمات حقوقی، حمل و نقل، آموزش و تولید، هوش مصنوعی در حال تغییر الگوهای استخدام است. شرکتها در حال بازنگری شرح وظایف، ساختارهای تیمی و حتی سلسله مراتب سازمانی هستند. در جایی که زمانی یک تحلیلگر مالی ممکن بود ساعتها صرف بررسی دقیق صفحات گسترده برای تشخیص الگوهای بازار کند، مدلهای هوش مصنوعی اکنون میتوانند در عرض چند ثانیه تجزیه و تحلیلهای پیشبینیکننده تولید کنند - و تحلیلگر را مجبور به تمرکز بر تفسیر نتایج و ارائه توصیههای استراتژیک میکنند.
شغلهایی که بیشترین آسیب را در برابر حذف شدن دارند، مشاغلی هستند که شامل وظایف تکراری و مبتنی بر قوانین، مانند ورود دادهها، خدمات روتین مشتری و حسابداری اولیه میشوند. با این حال، حتی در این زمینهها، نقش هوش مصنوعی مطلق نیست. بسیاری از سازمانها تصمیم میگیرند کارگران انسانی را به موقعیتهای ارزشمندتر، مشتریمدارتر یا تحلیلی منتقل کنند.
به عنوان مثال در مراقبتهای بهداشتی، هوش مصنوعی پیچیدگیهای صدور صورتحساب و کدگذاری بیمه را مدیریت میکند و به پرستاران و کارکنان اداری اجازه میدهد تا بر تعامل با بیمار تمرکز کنند. در همین حال، ابزارهای تشخیصی مبتنی بر یادگیری ماشینی به رادیولوژیستها در شناسایی بیماریها کمک میکنند و به کاهش خطاها و تسریع تصمیمات درمانی کمک میکنند. این فناوریها جایگزین رادیولوژیست نمیشوند - آنها را قادر میسازند تا سریعتر و دقیقتر عمل کنند.
این تحول همچنین بر الزامات مهارتی تأثیر میگذارد. گزارشی که توسط مجمع جهانی اقتصاد در ژانویه منتشر شد، پیشبینی میکند که تا سال ۲۰۳۰ بیش از ۹۰ میلیون شغل ممکن است جایگزین شوند، اما ۱۷۰ میلیون نقش جدید ایجاد خواهد شد - که بسیاری از آنها به ترکیبی از قابلیتهای فنی و انسانمحور نیاز دارند. به طور فزایندهای، کارگران باید در کنار سیستمهای هوش مصنوعی راحت کار کنند، خروجیهای آنها را تفسیر کنند و بر اساس پیشنهادهای دادهمحور، تصمیمات اخلاقی بگیرند. دیگر کافی نیست که در یک شغل خوب باشند؛ کارگران باید بدانند که چگونه سیستمهای هوشمندی را که بهتر، سریعتر و همیشه در حال یادگیری هستند، تکمیل کنند.
فشار برای سازگاری فراتر از افراد است. کارفرمایان، مربیان و سیاستگذاران همگی در آمادهسازی جامعه برای دوران هوش مصنوعی مسئولیت دارند. کسبوکارهایی که در ارتقای مهارتهای نیروی کار خود سرمایهگذاری میکنند، نه تنها از اخراج اجتناب میکنند، بلکه سازمانهای خود را برای آینده آماده میکنند. کارگرانی که آموزشهای ضمن خدمت در زمینه برنامههای کاربردی هوش مصنوعی، امنیت سایبری، سواد دیجیتال و تجزیه و تحلیل دریافت میکنند، برای مشارکت در نوآوری و رشد بلندمدت مجهزتر هستند. شرکتهایی که چنین فرصتهایی را فراهم نمیکنند، نه تنها نارضایتی کارکنان، بلکه کاهش خطرناک رقابتپذیری را به خطر میاندازند.
بدون اقدام جسورانه، انقلاب هوش مصنوعی خطر تعمیق نابرابری و ایجاد یک طبقه جدید از افراد فاقد آمادگی دیجیتالی را به همراه دارد
از مربیان نیز خواسته شده است تا ماموریتهای خود را دوباره تعریف کنند. مدارک تحصیلی سنتی چهار ساله دیگر ممکن است مسیر بهینه برای بسیاری از مشاغل نباشد. در عوض، مدارک تحصیلی خرد، برنامههای گواهینامه و ابتکارات کوتاه مدت مهارتآموزی ارزشمندتر و مرتبطتر میشوند. مدارس، کالجها و مؤسسات حرفهای باید دانشآموزان را نه تنها برای یافتن شغل، بلکه برای پیشرفت در چشمانداز شغلی که در آن مشاغل و صنایع در حالت تغییر مداوم هستند، آماده کنند. سیستم آموزشی باید انعطافپذیری، یادگیری بین رشتهای و توانایی کار مؤثر با سیستمهای هوش مصنوعی را در اولویت قرار دهد.
برای سیاستگذاران، خطرات حتی بیشتر است. چالش مدیریت نیروی کار در حال گذار فراتر از آموزش یا اشتغال است - این امر به هسته ثبات اقتصادی و عدالت اجتماعی مربوط میشود. دولتها باید جامع فکر کنند. آنها باید سیاستهایی را در نظر بگیرند که یک شبکه ایمنی برای کارگران جابجا شده فراهم میکند، در عین حال مشاغل را به جای اخراج، به آموزش مجدد مهارت تشویق میکند. سرمایهگذاری در مشارکتهای دولتی-خصوصی، یادگیری مادامالعمر و زیرساختهای دیجیتال فراگیر، تجملاتی نیستند - بلکه ضروری هستند. بدون اقدام جسورانه و هماهنگ، انقلاب هوش مصنوعی خطر تعمیق نابرابری و ایجاد یک طبقه جدید از افراد فاقد آمادگی دیجیتالی را به همراه دارد.
در حالی که این تغییرات ممکن است دلهرهآور به نظر برسند، افراد میتوانند گامهای معناداری برای اطمینان از پیشرفت در یک اقتصاد مبتنی بر هوش مصنوعی بردارند. اولین و مهمترین چیز، پذیرش یادگیری مادامالعمر است. کارگرانی که به طور مداوم مهارتهای خود را - به ویژه در زمینههایی مانند سواد هوش مصنوعی، تجزیه و تحلیل دادهها، امنیت سایبری و پلتفرمهای ابری - بهروزرسانی میکنند، رقابتی باقی خواهند ماند. کسانی که میدانند چگونه با ابزارهای هوش مصنوعی کار کنند، بر آنها نظارت داشته باشند و آنها را ارزیابی کنند، در سازمانهایی که در حال گذر از تحولات پیچیده دیجیتال هستند، ضروری خواهند بود.
علاوه بر مهارتهای فنی، ویژگیهای انسانی بیش از هر زمان دیگری ارزشمند میشوند. هوش هیجانی، خلاقیت، تفکر انتقادی و سازگاری اکنون شایستگیهای اساسی محسوب میشوند. برخلاف ماشینها، انسانها میتوانند زمینه را درک کنند، ابهام را برطرف کنند و اعتماد ایجاد کنند - ویژگیهایی که در رهبری، مذاکره و همکاری تیمی حیاتی هستند. فردی که بتواند تسلط دیجیتال را با قدرت بین فردی ترکیب کند، همیشه در محیط کار آینده جایی خواهد داشت.
هوش مصنوعی با سرعتی نفسگیر در حال تغییر شکل دنیای کار است. این فناوری، امور روزمره را خودکار میکند، پیچیدگیها را افزایش میدهد و معنای استخدام شدن را از نو تعریف میکند. اختلالات واقعی هستند، اما فرصتها نیز واقعی هستند. برای مواجهه با این لحظه باید با فوریت، چشمانداز و تعهد به پیشرفت فراگیر عمل کنیم. اکنون زمان مقاومت در برابر تغییر نیست - زمان رهبری آن است. آینده کار توسط ماشینها دیکته نخواهد شد، بلکه به این بستگی دارد که ما به عنوان یک جامعه چقدر خوب از پس چالش بازآفرینی خود برآییم.
نظر شما