بازار؛ گروه بین الملل: بسیاری از تحلیلگران سیاسی و همینطور دولت جمهوری اسلامی ایران طی روزهای گذشته، با انتقاد تند از آخرین گزارش آژانس بین المللی انرژی اتمی، آن را دستاویز و بهانه اصلی رژیم صهیونیستی برای تجاوز به خاک ایران دانسته اند. این در حالیست که رافائل گروسی مدیرکل آژانس به تازگی اعلام کرده که یافته های آژانس حاکی از آن نیست که ایران الزاما به دنبال ساخت سلاح هسته ای بوده باشد؛ بلکه تنها گمان می رفت که فعالیت های هسته ای ایران در برخی سایت ها از جمله فردو، می توانست کاربردی دوگانه داشته و در راستای ساخت تسلیحات به کار رود!
این سخنان شگفت انگیز مدیرکل آژانس باعث شد تا وزیر و سخنگوی وزارت خارجه ایران در کنار محمد اسلامی رئیس سازمان انرژی اتمی کشور، نسبت به نقش مخرب گروسی در به راه انداختن جنگ ایران و اسرائیل واکنشی تند نشان دهند. اظهارات گروسی حتی خشم محمد جواد ظریف، وزیر امور خارجه اسبق کشورمان را نیز برانگیخته و وی نیز گزارش جهت دار و تهی از ارزش گروسی را عامل حمله رژیم صهیونیستی به تاسیسات هسته ای ایران دانست.
شگفتانه تر اینکه آژانس روز چهارشنبه با صدور بیانیه ای از آمادگی خود برای انجام بازرسی های فنی از سایت های هسته ای ایران در صورت فراهم بودن شرایط امنیتی و ملزومات فنی خبر داد!
سازمان ملل متحد در مسیر جامعه ملل!
پس از فجایع وحشتناک ناشی از جنگ جهانی اول و برگزاری کنفرانس صلح پاریس، قدرت های جهانی به این نتیجه رسیدند که در راستای برقراری نظمی مشترک، برطرف سازی اختلافات ارضی و جلوگیری از شعله های جنگ جهانی، جامعه ملل را تاسیس نمایند. با اینحال، غلبه رومانتیسم و ایده آلیسم سیاسی بر جامعه ملل، نهایتا منجر به عدم کارآیی مناسب جامعه ملل در جلوگیری از تجاوز نظامی ژاپن به منچوری در سال ۱۹۳۱، جنگ دوم ایتالیا و اتیوپی در سال ۱۹۳۵، جنگ دوم چین و ژاپن در سال ۱۹۳۷ و نهایتا پیشروی ارتش هیتلر به سمت کشورگشایی بیشتر در اروپا شد؛ وقایعی که نهایتا منجر به شکل گیری شعله های جنگ جهانی دوم شده و جامعه ملل نیز ساقط گشت.
نهادهای زیرمجموعه این سازمان از جمله آژانس بین المللی انرژی اتمی نیز به ویژه در دوران ریاست رافائل گروسی، به وضوح در حال کارشکنی و ارائه گزارش های اشتباه از فعالیت های کشورهای عضو، همچون ایران هستند که نتیجه آن، چیزی جز شعله ور شدن آتش جنگ اخیر نبوده است
نهایتا پس از پایان جنگ جهانی دوم، اینبار قدرت های بزرگ به دنبال تشکیل نسخه ای قوی تر و سازمان یافته تر از جامعه ملل به نام سازمان ملل متحد رفتند؛ سازمانی که در سال ۱۹۴۵ در پی برگزاری نشست سان فرانسیسکو با ۵۰ عضو موسس تشکیل شده و سپس، تعداد کشورهای عضو تا سطح کنونی افزایش یافت.
اما حقیقت امر این است که به نظر می رسد، سازمان ملل متحد نیز در مسیر همان جامعه ملل در حرکت بوده و نه تنها کارآیی این سازمان در جلوگیری از رخداد و ادامه فجایع انسانی بزرگ سال های اخیر همچون جنگ های اوکراین و غزه، بلکه در مقابله با تجاوز نظامی ایالات متحده به عراق و افغانستان نیز کاملا زیر سوال است.
این در حالیست که بودجه سازمان ملل، نهادهای زیرمجموعه و همین نشست های بی معنای بازوان آن همچون شورای امنیت، از طریق پرداخت حق عضویت کشورها از جمله ایران تامین می شود
فراتر از این، نهادهای زیرمجموعه این سازمان از جمله آژانس بین المللی انرژی اتمی نیز به ویژه در دوران ریاست رافائل گروسی، به وضوح در حال کارشکنی و ارائه گزارش های اشتباه از فعالیت های کشورهای عضو، همچون ایران هستند که نتیجه آن، چیزی جز شعله ور شدن آتش جنگ اخیر نبوده است. حتی اگر چشم بر برخی اتهامات گروسی و بازرسان آژانس در خصوص جاسوسی از تاسیسات هسته ای برای اسرائیل ببندیم هم نمی توان از نقش مخرب شخص جناب مدیرکل و گزارش اشتباه و مغرضانه وی که دستاویزی برای به راه افتادن جنگ امروز میان تهران و تل آویو شده، به سادگی گذشت. جالب اینکه گروسی در کمال وقاحت از تصمیم خود برای شرکت در انتخابات به منظور تصدی کرسی دبیرکلی سازمان ملل نیز خبر داده است!
اگر قرار باشد دستگاه های نظارتی زیرمجموعه سازمان ملل همچون آژانس بین المللی انرژی اتمی، به عنوان عاملی علیه خودمان عمل کنند، اساسا عضویت در چنین سازمانی با ساز و کار فعلی، چه معنایی خواهد داشت؟
در هسته امنیتی سازمان ملل یعنی شورای امنیت نیز وضعیت بهتر از این نیست. اعضای این شورا به عنوان مسئولین و بانیان برقراری امنیت در جهان، در آخرین نشست خود علیرغم اذعان به آغاز تجاوز و درگیری از سوی رژیم صهیونیستی، حتی از اعلام محکومیت شفاهی تل آویو نیز خودداری نموده و اقدامات تل آویو را حق مشروع خود برای دفاع در برابر ایران دانستند. این در حالیست که بودجه سازمان ملل، نهادهای زیرمجموعه و همین نشست های بی معنای بازوان آن همچون شورای امنیت، از طریق پرداخت حق عضویت کشورها از جمله ایران تامین می شود. نتیجه منطقی اینکه سازمان ملل ظاهرا بنا دارد از منابع حاصل از پرداخت حق عضویت اعضا، نه برای دفاع از حقوق مشروع آنها، بلکه علیه منافع و امنیت اعضا استفاده نماید.
اکنون، این سوال مطرح است که کارآیی سازمان ملل و نهادهای پر هزینه زیرمجموعه آن دقیقا چیست؟ نقش این سازمان در کاهش آتش جنگ میان ایران و اسرائیل به صدور بیانیه های بی معنا، کلیشه ای و بی ارزش چیست؟ حق عضویت کشورهایی چون ایران دقیقا در مسیر کدام سیاست های سازمان ملل استفاده شده که به نفع ما تمام شود؟
از همه مهمتر اینکه اگر قرار باشد دستگاه های نظارتی زیرمجموعه سازمان ملل همچون آژانس بین المللی انرژی اتمی، به عنوان عاملی علیه خودمان عمل کنند، اساسا عضویت در چنین سازمانی با ساز و کار فعلی، چه معنایی خواهد داشت؟ اگر قرار است این سازمان درست مانند جامعه ملل، صرفا در راستای تامین منافع قدرت های بزرگ گام بردارد، پس چرا کشوری چون ایران باید در سخت ترین شرایط تحریم، تلاشی مضاعف برای پرداخت حق عضویت خود به سازمانی به کار بندد، که قرار است از آن پول علیه خودش استفاده نماید؟
نهایتا اینکه باید به یاد داشته باشیم، عامل اصلی فروپاشی جامعه ملل و عدم کارایی آن در جلوگیری از بروز آتش جنگ جهانی دوم، همین رویه فعلی سازمان ملل، یعنی نفوذ بیش از حد قدرت های بزرگ و به کارگیری آن به عنوان ابزاری برای تامین منافع آنها بود؛ موضوعی که هنوز هم در مکانیزم سازمان ملل متحد به وضوح دیده شده و خطر فروپاشی و ناکارآمدی آن، بیش از هر زمان دیگری کشورهای عضو را تهدید می کند.
نظر شما