استعمار دیجیتال با برند هوش مصنوعی

استعمار دیجیتال با برند هوش مصنوعی

امارات متحده عربی ۲۰ میلیارد دلار برای پروژه «استارگیت امارات» شرکت OpenAI هزینه می‌کند. این پروژه به عنوان یک قابلیت هوش مصنوعی سیادتی (Sovereign) معرفی شده است.

به گزارش بازار، امارات متحده عربی ۲۰ میلیارد دلار برای پروژه «استارگیت امارات» شرکت OpenAI هزینه می‌کند. این پروژه به عنوان یک قابلیت هوش مصنوعی سیادتی (Sovereign) معرفی شده است، با این حال به طور کامل به تراشه‌ها، نرم‌افزار و زیرساخت‌های آمریکایی وابسته است. این همان پارادوکس سیادت هوش مصنوعی است: هرچه کشورها بیشتر برای استقلال هوش مصنوعی تلاش می‌کنند، وابستگی‌هایشان عمیق‌تر می‌شود. امارات تنها نیست. از پاریس تا دهلی‌نو، دولت‌ها میلیاردها دلار را صرف مدل‌های پیشرفته‌ای می‌کنند که «سیادتی» خوانده می‌شوند. فرانسه از Mistral حمایت می‌کند. هند BharatGPT را ترویج می‌کند. هر یک وعده استقلال استراتژیک می‌دهند، اما به بستر یا اصطلاحا پشته‌هایی(stack) جهانی‌شده وابسته هستند.

اصطلاح «کارخانه‌های هوش مصنوعی»، که توسط مدیرعامل انویدیا، جنسن هوانگ، به کار گرفته شده، مراکز داده را به عنوان زیرساخت‌های استراتژیک شبیه به نیروگاه‌ها یا کشتی‌سازی‌ها بازتعریف می‌کند. این یک برندسازی سیاسی است، نه واقعیت فنی. این رویکرد، هوش مصنوعی را با لفاظی‌های خودکفایی ملی همسو می‌کند، حتی در حالی که سیستم‌های زیربنایی همچنان خارجی‌ساز و در سطح جهانی درهم‌تنیده باقی مانده‌اند. نامیدن هر مرکز داده ملی به عنوان «کارخانه هوش مصنوعی» آن را مستقل نمی‌کند، همانطور که Qwant فرانسه با استفاده از موتور جستجوی Bing مایکروسافت، به یک موتور جستجوی اروپایی تبدیل نشد. وزن مدل‌ها، که زمانی جواهرات گرانبها محسوب می‌شدند، اکنون سریع‌تر از چرخه‌های سیاست‌گذاری به‌روزرسانی می‌شوند. آنها دیگر به صورت فصلی نسخه‌بندی، تکثیر(clone) و توسعه می‌یابند. آنچه ماندگار است، زیرساخت‌هاست: تراشه‌ها، خطوط (pipeline) داده، و نیروی کار لازم برای ساخت، پیاده‌سازی و نگهداری مدل‌هاست. سیادت بر رویۀ این پشته‌ها، اگر زیرساخت‌ها خارجی باقی بمانند، تنها نمادین است.

Mistral فرانسه به عنوان یک پیشرفت در سیادت اروپا مورد تحسین قرار گرفت، اما خیلی زود توسط مدل‌های چینی کارآمدتر و منبع‌باز مانند DeepSeek پیشی گرفته شد. اکنون فرانسه و امارات متحده عربی در حال هم‌سرمایه‌گذاری برای چیزی هستند که بزرگترین پردیس هوش مصنوعی اروپا نامیده می‌شود، که باز هم بر پایه زیرساخت‌های آمریکایی بنا شده است. این تلاش‌ها عمق درهم‌تنیدگی تکنولوژیکی را برجسته می‌کند: حتی در تعقیب سیادت، کشورها در سرتاسر مسیر، از تراشه‌ها تا داده‌ها و میان‌افزارها، وابسته باقی می‌مانند. عمیق‌ترین وابستگی‌ها در لایه‌های نامرئی نهفته‌اند. داده‌های آموزشی اغلب توسط نیروی کار برون‌مرزی در خارج از کشور برچسب‌گذاری (annotate) می‌شوند، در حالی که پایپ‌لاین‌های مخصوص فیلتر و تیونینگ داده، به ابزارهای اختصاصی آمریکایی متکی هستند که وابستگی به یک سرویس‌دهنده (Vendor lock-in) را تحکیم می‌کند. با ورود هوش مصنوعی به حوزه‌های پیچیده مانند حقوق و پزشکی، تقاضا به سمت نیروی کار متخصص در بازارهای توسعه‌یافته در حال تغییر است. با این وضع محوریت یافن در این حوزه که به نیروی کار جهانی پراکنده و ابزارهای وارداتی وابسته هست، به سختی سیادتی می‌تواند باشد — این صرفا یک بسته‌بندی جدید از وابستگی است.

این موضوع نوع جدیدی از استعمار دیجیتال را آشکار می‌کند. نه اینکه کشورها از دسترسی محروم شوند، بلکه به صورت ساختاری در سرتاسر هر لایه از بستر هوش مصنوعی به وابستگی‌ها گره خورده‌اند. یک آزمایشگاه اروپایی ممکن است مدل‌های خود را در یک مرکز داده در فرانسه میزبانی کند، اما آن مرکز بر روی سخت‌افزار، نرم‌افزار، و میان‌افزار آمریکایی کار می‌کند. توهم کنترل، یک شبکه متراکم از وابستگی متقابل را پنهان می‌کند. اهرم استراتژیک امروز نه در تولید مدل، بلکه در داشتن زیرساخت‌های ارتباطی است که داده‌ها را تا پیاده‌سازی (deployment) متصل می‌کند. این به معنای سرمایه‌گذاری در ظرفیت داده‌های تخصصی داخلی، امنیت، ساخت پشته‌های مهندسی منبع‌باز، و توسعۀ استقلال تراشه‌ای است — نه برای شکست دادن انویدیا، بلکه برای تأمین جایگزین‌های «به اندازه کافی خوب» و تنوع بخشیدن به ریسک. کشورهایی که از درک این موضوع بازبمانند، به سمت یک وضعیت وابستگی به فروشنده می‌خرامند که نه با لایسنس‌ها، بلکه متکی بر وزن ژئوپلیتیکی اعمال می‌شود.

کشورها باید به اکوسیستم‌ها فکر کنند، نه ابرمدل‌ها. بخش هوش مصنوعی پویا از پرچم‌زدن بر یک GPT-X ملی پدیدار نخواهد شد، بلکه از یک شبکه محلی وابسته متقابل از ابزارها، استانداردها، زیرساخت‌ها و حکمرانی به وجود خواهد آمد. ایالات متحده و چین اکوسیستم دارند. اروپا و شیخ‌نشین‌ها هنوز ندارند. هوش مصنوعی حاکمیتی، منعکس‌کننده یک سوءتفاهم اساسی از فناوری مدرن است. بر خلاف نفت یا فولاد، هوش مصنوعی به جریان‌های جهانی داده‌ها، تراشه‌ها، نرم‌افزار و استعداد وابسته است. هیچ کشوری نمی‌تواند به طور معنی‌داری خود را منزوی کند. سیادتی، که در روی پشته دنبال می‌شود، خطر تبدیل شدن به یک توهم پرهزینه را در پی دارد.

انتخاب روشن است: مالکیت نمادین را دنبال کنید یا در زیرساخت‌های استراتژیک سرمایه‌گذاری کنید. هرچه کشورها بیشتر توهم استقلال هوش مصنوعی را دنبال کنند، تعمیق وابستگی‌های خارجی‌شان بیشتر می‌شود. در حال حاضر، اکثر آنها مورد اول را انتخاب می‌کنند — و بهای سنگینی برای آن خواهند پرداخت.

کد خبر: ۳۴۶٬۶۹۹

اخبار مرتبط

اخبار رمزارزها

    برچسب‌ها

    نظر شما

    شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha