به گزارش بازار، این گزارشها اغلب تصویری ترسیم میکنند که در آن آمریکا به دنبال راهحلهای دیپلماتیک است، در حالی که اسرائیل با این مذاکرات مخالف بوده و تهدید به اقدامات سخت، مانند حمله نظامی به تأسیسات هستهای ایران، میکند.
این الگو در مذاکرات جاری بین ایران و دولت دونالد ترامپ نیز بهوفور دیده میشود و به نظر میرسد بخشی از یک استراتژی حسابشده برای تأثیرگذاری بر روند مذاکرات است. پیدا کردن چنین نمونههایی در رسانههای غربی اصلاً کار دشواری نیست. به عنوان مثال، نیویورکتایمز دو روز پیش در گزارشی مدعی شده که نتانیاهو تهدید به حمله به تأسیسات هستهای ایران کرده، در حالی که ترامپ به دنبال پیشبرد دیپلماسی است و از اسرائیل خواسته تا از هرگونه اقدام نظامی که مذاکرات را به خطر میاندازد، خودداری کند.
یا خبرگزاری انگلیسی رویترز چند هفته پیش نوشته بود تصمیم ترامپ برای شروع مذاکرات با ایران بدون اطلاع قبلی به نتانیاهو، او را غافلگیر کرده و باعث نارضایتی اسرائیل شده است. مثال دیگر گزارش روزنامه واشنگتنپست است که دو هفته پیش مدعی شده بود آمریکا نتانیاهو را در مسائل کلیدی، از جمله مذاکرات هستهای به حاشیه رانده و این موضوع نگرانیهایی در تلآویو ایجاد کرده است.
این گزارشها همگی سعی میکنند بر اختلافات میان دو طرف تکیه کنند: ترامپ به دنبال توافقی دیپلماتیک برای محدود کردن برنامه هستهای ایران است در حالی که نتانیاهو خواستار توقف کامل غنیسازی اورانیوم و تخریب زیرساختهای هستهای ایران است.
البته مسئله تنها محدود به دولت ترامپ و یا مذاکرات ایران هم نیست و نمونههای بسیار مشابه دیگر دارد که از متأخرترین آنها میتوان به تلاش برای برجستهسازی اختلاف میان «جو بایدن» و بنیامین نتانیاهو در جریان جنگ غزه اشاره کرد. در آن زمان هر گار فشار افکار عمومی بر دولت بایدن برای پایان دادن به مشارکت در نسلکشی غزه شدت میگرفت سیلی از اخبار در رسانههای غربی و آمریکایی با این مضمون منتشر میشد که بایدن با نتانیاهو به مشکل خورده و همین فردا است که پشت اسرائیل را در جنگ خالی کند. اما در صحنه میدانی، درست همزمان با این تبلیغات رسانهای، دولت آمریکا قطعنامههای آتشبس را یکی پس از دیگری وتو میکرد و قوانین داخلی را برای ارسال سریعتر سلاح به اسرائیل دور میزد.
راهبرد نتانیاهو و ترامپ در خصوص ایران به نظر میرسد بخشی از یک استراتژی مذاکراتی است که در آن یک طرف نقش طرف معتدل و دیپلماتیک را ایفا میکند و طرف دیگر نقش تهدیدکننده و سختگیر را بر عهده میگیرد تا ایران را برای دادن امتیازات بیشتر تحت فشار قرار دهد.
میتوان استدلال کرد که نخستین هدف ترامپ و نتانیاهو از دنبال کردن این راهبرد برجسته کردن دوگانه جنگ-مذاکره در افکار عمومی با هدف اعمال فشار بر تیم مذاکرهکننده ایران است. حتی روزنامه والاستریتژورنال هم در مقالهای روز پنجشنبه اذعان کرده که دونالد ترامپ از نتانیاهو به عنوان اهرمی برای فشار بر ایران استفاده میکند تا تهران را به پذیرش خواستههای بیشتری از طرف آمریکایی وادار کند.
شاهد این مدعا آنکه وقتی روز گذشته یک خبرنگار از دونالد ترامپ پرسید آیا گزارش نیویورکتایمز درباره هشدار او به نتانیاهو در خصوص حمله به ایران صحت دارد او بر خلاف عادت مألوف که گزارشهای رسانهها را با برچسب «اخبار جعلی» رد میکند با رویی گشاده گفت: «بله من این کار را کردم.»
البته این تاکتیک می تواند برای ترامپ مصارف داخلی هم داشته باشد. فایده چنین روایتهایی برای او این است که اگر بتواند با ایران به توافق دست پیدا کند میتواند آن را به عنوان دستاوردی دیپلماتیک جا بزند که از «جنگ» جلوگیری کرده است.
نظر شما