۲۶ تیر ۱۳۹۹ - ۰۸:۱۶
اقتصاد هنر ضرورتی انکارناپذیر
یادداشت؛

اقتصاد هنر ضرورتی انکارناپذیر

اردبیل - «از دیرباز هنر در عرصه زندگی اجتماعی مردم حضوری تأثیرگذار داشته و اقتصاد نیز یکی از پایه‌های اصلی دوام و بقای آن بشمار می‌آمده است؛ لکن با پیشرفت‌های تکنولوژیکی و ایجاد بسترهای مناسب برای تولید انبوه محصولات هنری، اقتصاد هنر بیش‌ازپیش به ضرورتی انکارناپذیر تبدیل‌شده است» این، بخشی از یادداشتی است که حاتم رسولی فعال رسانه ای برای بازار نوشته است.

حاتم رسولی؛ بازار: در جهان امروز، اقتصاد یک علم است و دارای فرمول‌های ویژه خود که بایستی مطابق با آن فرمول‌ها با اقتصاد برخورد کرد. مناسبات فرهنگی، سیاسی و اجتماعی بی‌ارتباط با اقتصاد نبوده و برپایه روندهای اقتصادی شکل می‌گیرند.

جوامعی که اقتصاد باثبات و فعالی ندارند در عرصه‌های بین‌المللی نیز حرفی برای گفتن ندارند، ازاین‌رو دولت‌ها می‌کوشند با ایجاد یک اقتصاد پویا جایگاه خود را در مناسبات جهانی ارتقاء دهند.

از دیرباز هنر در عرصه زندگی اجتماعی مردم حضوری تأثیرگذار داشته و اقتصاد نیز یکی از پایه‌های اصلی دوام و بقای آن بشمار می‌آمده است؛ لکن با پیشرفت‌های تکنولوژیکی و ایجاد بسترهای مناسب برای تولید انبوه محصولات هنری، اقتصاد هنر بیش‌ازپیش به ضرورتی انکارناپذیر تبدیل‌شده است. ضرورتی که شاید نتوان به‌آسانی از کنار آن گذشت.

گردش مالی کمپانی‌های سینمایی، گالری‌های هنری، کنسرت‌های موسیقی و سالن‌های اجرای تئاتر سالانه رقم بسیار بالایی را برای صاحبان آن به ارمغان می‌آورد و موجب رونق بخشی به چرخه تولیدات هنری می‌گردد. بنابراین می‌توان ادعا کرد که هنر در عرصه اقتصاد، حرفی برای گفتن دارد؛ منوط به اینکه فکری اقتصادی پشت سر تولیدات هنری باشد و محصولات تولیدی نه در آرشیو هنرمندان که در بازارهای مناسب برای علاقه‌مندان عرضه‌شده و به دست مشتریان رسانده شود.

متأسفانه به دلایل مختلفی، اقتصاد و هنر در کشور ما تعامل خوبی باهم ندارند. اکثر هنرمندان از نبود پشتیبانی‌های مالی ناله می‌کنند و محصولات تولیدی نیز یا بازار مناسبی برای عرضه ندارند یا موفقیت‌های چشم‌گیری به دست نمی‌آورند.

نبود سالن‌ها و گالری‌های مناسب و کافی، اعمال سلیقه توسط مدیران فرهنگی و هنری و کم علاقگی بخش خصوصی برای ورود قدرتمند در این حوزه، موانعی را بر سر راه تولید و عرضه محصولات و آثار هنری فاخر و پرمحتوا ایجاد نموده است.

یکی دیگر از اشکالات موجود، حمایت‌های غیراصولی دولتی از هنر است. این نوع حمایت‌ها نه‌تنها مفید حال هنر نیست، بلکه درنهایت به ضرر هنر و هنرمند و خود دولت تمام می‌شود.

برخی از مدیران از آثاری حمایت می‌کنند که مطابق سلیقه شخصی آن‌ها تولیدشده باشد و این نوع حمایت، جبهه‌ای را در مقابل بخش خصوصی ایجاد می‌کند. بخش خصوصی قدرت رقابت در این عرصه را از کف می‌دهد و به سمت تولید آثار عامه‌پسند حرکت می‌نماید تا با حداقل گردش مالی بتواند دوام بیاورد.

از سوی دیگر به علت اینکه سلیقه‌ها در حمایت از هنرمندان و آثار هنری حاکم است، آفریده‌های هنرمندان با اقبال شایسته‌ای مواجه نمی‌شوند. در ادامه این چرخه به علت زیان‌ده بودن و سودآور نبودن فعالیت‌های هنری برای بخش خصوصی، این بخش از پرداخت مالیات شانه خالی کرده و بخش دولتی را برای ورود بیشتر و به دست آوردن سود ترغیب می‌کند و این چرخه همچنان ادامه پیدا می‌یابد.

برای داشتن اقتصادی پویا در عرصه هنر، بایستی تصدی‌گری دولتی کاهش‌یافته و به حداقل برسد و دولت به‌عنوان حامی و ناظر امور هنری به ایفای نقش بپردازد. نقشی که اگر به‌درستی انجام شود هم رونق هنر و هم رونق اقتصادی را سبب خواهد شد.

مدیریت هنری نیز بحث مفصلی است؛ اکثر مدیران مراکز هنری ما، از اقتصاد سررشته‌ای ندارند. مدیران مراکز هنری در کنار حمایت برای آفرینش هنری باید زمینه‌های عرضه و فروش آثار را هم ایجاد نماید.

گردش مالی هنر زمانی می‌تواند برای هنرمندان و حامیان بخش خصوصی سودآور باشد که یک فکر اقتصادی پشت سر آن باشد.

بازار ضرورت‌های خود را داراست، همه اقشار، در سطوح مختلف محصول متناسب باسلیقه خود را طلب می‌کنند؛ لذا تولید آثار عامه‌پسند در کنار خلق آثار فاخر، ضرورتی انکارناپذیر است.

مدیریت هنری با نگرش به این امر باید تلاش خود را مصرف نماید تا بتواند مشتری‌های خود را نگه دارد وگرنه، مشتری نیازش را از کانال‌های دیگری مرتفع خواهد نمود.

حضور مدیری آشنا به اقتصاد و هنر برای تجاری‌سازی محصولات و آفریده‌های هنری و جلب نظر مشتریان در رأس مراکز هنری، لازم به نظر می‌رسد.

کد خبر: ۳۰٬۰۸۹

اخبار مرتبط

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • captcha