به گزارش بازار، مقالهای به قلم مارک لئونارد که به تاریخ ۳ نوامبر ۲۰۲۳ در پایگاه خبری Project Syndicate منتشر شدهاست. تأثیر جنگ اسرائیل و حماس در سراسر جهان طنینانداز شده و برای خاورمیانه، اروپا، چین و ایالات متحده پیامدهایی را به همراه خواهد داشت؛ هر چند چالشهای متفاوتی مطرح است اما هیچیک از طرفین علاقهای به ایجاد یا گسترش درگیری ندارند.
بریدههایی از این گزارش:
جنگ به خاورمیانه بازگشته است. نزدیک به یک ماه از حملات حماس گذشته و حملات نظامی اسرائیل با تشدید حمله زمینی به مناطق تحت کنترل حماس در غزه ادامه دارد.
اولین پیامد این مسئله در خاورمیانه احساس خواهد شد. بنیامین نتانیاهو نخستوزیر اسرائیل سالها تحت اثر توهماتی کار میکرد که اکنون بهطور کامل از بین رفتهاست. این انتظار در وی وجود داشت که اسرائیل میتواند بدون پرداختن به مسئله فلسطین، روابط خود را با جهان عرب عادی کند. حال نمیتوان این سؤال را نادیده گرفت.
این درگیری عواقب سنگینتر و فراتر از خاورمیانه نیز خواهد داشت که یکی از بزرگترین بازندههای آن اوکراین است. باتوجهبه اینکه بقای اوکراین به حمایت مستمر جامعه بینالمللی بستگی دارد، هر چیزی که توجه بینالمللی را از این جنگ منحرف کند، خبر بدی برای اوکراین است. ازاینگذشته، با تشدید جنگ اسرائیل و حماس و واردشدن ایران به این معارضه، تأثیر آن بر قیمت نفت میتواند ادامه تحریمهای غرب بر انرژی روسیه را سختتر کند.
بحران غزه چندین چالش را برای اروپا ایجاد میکند. اولین مورد، شکاف عمیقی در کشورهای فرانسه، آلمان و بریتانیا آشکار شدهاست.
واکنش آشفته اتحادیه اروپا به جنگ اسرائیل و حماس، واکنش قهرآمیز چین را بیشازپیش برجسته میسازد. چین پس از حمله روسیه به اوکراین تلاش کرد تا بیطرف بماند، ولی حمایت خود از فلسطینیها را بهسرعت اعلام کرد. واکنش چین به این مسئله به بخشی از رویکرد آن با جهان جنوبی تبدیل شدهاست. بدون شک دیپلماتهای چینی در تلاشاند تا استانداردهای دوگانه غربی (اسرائیل در مقابل روسیه، فلسطینیها در برابر اوکراینیها) را طی هفتهها و ماههای آینده برجسته کنند.
تجربه ایالات متحده در خاورمیانه را میتوان با جملهای از قسمت سوم پدرخوانده توصیف کرد: «درست زمانی که فکر میکردم خارج شدهام، دوباره به داخل کشیده میشوم!» این توصیف بسیار مناسب وضعیت امروز است زیرا دولت جو بایدن بیش از اسلاف خود مانند باراک اوباما و دونالد ترامپ، نظم، انضباط و عزم بیشتری در جهت تغییر محور سیاست خارجی ایالات متحده از خاورمیانه به آسیا نشان داده است. اما اکنون منطقه مجدداً در رأس دستور کار سیاستگذاران ایالات متحده قرار دارد.
بااینوجود بایدن بر روی یخ نازک راه میرود. پیشازاین نیز درگیریهای اوکراین انحراف ناخواستهای از اولویت اصلی آمریکا، یعنی رقابت استراتژیک با چین را موجب شد. از این منظر، مداخله بیشتر در خاورمیانه آخرین چیزی است که ایالات متحده به آن نیاز دارد.
دیدگاه: تا این لحظه دیگر مسجل شده است که طرفین جنگ در مسیری یک طرفه قرار گرفتهاند و در واقع جنگ در فلسطین، جنگی فرسایشی خواهد بود و انتظار وقایعی نظیر روز اول جنگ کمی دور از انتظار است؛ چراکه به نظر میرسد در سطحی کلانتر، طراحان این بازی برای عبور از گذرگاههای سخت معادلات سیاسی میدان باید به آهستگی و با محاسبات فراوان زیر دیگ این جنگ را زیاد کنند. محصول چنین جنگی چنانکه لئونارد برآورد کرده است قطعا آب شدن یخ نازک زیر پای آمریکا خواهد بود؛ امری که نظم منطقهای را نیز کاملا تحت تأثیر قرار خواهد داد. اما لازمه آب شدن چنین یخی تنها وجه نظامی نیست بلکه در آن است که نقشه اقتصادیِ محور مقاومت بر نقشه امنیتی آن منطبق گردد؛ چراکه تا زمانی که ایران تسویه خود را در دوبی (تحت ائتلاف امنیتی رژیم صهیونیستی) صورت دهد حماس از قطر (مرکز سیا در خاورمیانه) تأمین مالی شود و عراق تحت سلطه ترتیبات فدرال رزرو باشد انتظار کارکرد درست اجزای امنیتی محور مقاومت وجود ندارد.
نظر شما