به گزارش بازار، ابتکار ایران در گزارشی نوشت: این جمله مشهور از شهید حاج قاسم سلیمانی نقل است که اگر در این جایگاه نبودم حتما برای خدمت به مردم مظلوم سیستان و بلوچستان میرفتم. حق مردم مستضعف این خطه بر هر سیاستمدار کلانی در ایران واضح و مبرهن است. یکی از مزیتهای عمده این استان که این منطقه را در آستانهی یک تحول بزرگ قرار میدهد وجود سواحل مکران و به خصوص بندر اقیانوسی چابهار است. با این وجود پرونده توسعه بندر چابهار در حال نهایی شدن برای حضور هند در این بندر است. این نوشتار هیچ مشکلی با ذینفع ساختن سایر کشورها در توسعه ایران یا توسعه روابط با قدرتهای نوظهور ندارد. دلایل عدیدهای وجود دارد که حضور هند در پروژه چابهار خلاف امنیت و مصالح ملی است، در ذیل به دلایل این امر میپردازیم:
۱. منطق ژئوپلتیکی حضور هند در چابهار از بین رفته است : سپردن پروندهی توسعهی چابهار بار اول نیست که رخ داده است، در سالهای انتهایی حضور آمریکا در افغانستان علاوه بر از بین رفتن فلسفههای اولیه حضور آمریکا در این کشور نیاز به جذب شرکای بیشتر احساس میشد، در همین راستا هندوستان خیلی جدیتر وارد بازی افغانستان شد. هندیها از دهه ۹۰ میلادی با طالبان میانهی خوبی نداشتند و از همان دوره روابط گستردهای را با سران مجاهدین برقرار نمودند (به نحوی که خانواده عبدالله عبدالله در هند ساکن است) این اقدام هند تماما در راستای دور زدن رقیب ژئوپلتیکیاش یعنی پاکستان و قطع مسیر یک جاده یک کمربند چین فهم میشود. پس از روی کار آمدن طالبان و رفتن آمریکا از افغانستان علاوه بر اینکه روابط طالبان (به دلیل سابقه قبلی و نفوذ پاکستان) با هند خوب نیست دیگر حضور هند در افغانستان معنای خاصی در نسبت با آمریکا نیز ندارد. توضیح آنکه حضور هند در چابهار علاوه بر ایجاد امکان اقدام امنیتی هندیها علیه همسایه ایران، یک خط لجستیکی را برای حضور آمریکاییها در افغانستان میساخت. ایران در آن دوره بنا بر سوابق تاریخی نگاه خوبی به طرف پاکستانی نداشت و به دنبال ایجاد توازن علیه آنها بود. تا پیش از برجام و روابط نفتی سطح بالای ایران و هند شاید شکل دادن به این توازن، منافع ملی را تامین میکرده ولی هماکنون این منافع دیگر تامین نخواهد شد چراکه منطق ۵ سال پیش از بین رفته است.
۲. منطق اقتصادی حضور هند در چابهار نیز از بین رفته است: در طول ۵ سال گذشته با کشف معادن عظیم فلزات در هند تا حد زیادی خیال هند از وابستگی به منابعی نظیر منابع افغانستان رفع شده است. هندیها خود را مستغنی از بهرهبرداری از منابع افغانستان و حتی آسیای میانه میبینند.
۳. تکرار تجربه شکست خورده! چرا!؟ نقلی از یک خبرنگار هندی وجود دارد که مقامات هندی گفتهاند هند هیچ تعهد سرمایهگذاری در چابهار نداشته و صرفا مجوز استفاده از بندر را دریافت کرده است. هندیها حتی برای اجرای سرمایهگذاریشان در حرکتی عجیب سفارش جرثقیل را به چینی داده بودند که در حضور هند در چابهار متضرر است. سوال مشخص این است که چرا وقتی هند هیچ سرمایهگذاری یا استفاده خاصی از بندر نکرده (جز یک محموله گندم که آن هم از بین رفت!) مجددا این عمل را تکرار میکنید؟
۴. توهین تاریخی نارندرا مودی به ایرانیان : سخن از یک خاطره تلختر از زهر است؛ در خرداد ۱۳۹۵، پس از انعقاد تفاهم موسوم به چابهار میان ایران-هند-افغانستان نخست وزیر هند با سفر به افغانستان، سد دوستی هند و افغانستان موسوم به سد سلما بر روی هریرود (تامین کننده آب خراسان رضوی) را افتتاح نمود و قول سرمایهگذاری ۳۰ تا ۴۰ میلیارد دلاری در حوضههای آبریز افغانستان را داد. نکته دردناک این ماجرا آن بود که طرف هندی در برابر این امتیازی که ایران به او داده بود، آب را بر روی مردم ایران بست! آیا هیچ تضمینی نسبت به تغییر ریل رفتار دولت مودی که نزدیکی ذاتی و هویتی با صهیونیستها دارد، نسبت به ایران وجود دارد؟
۵. معنای بازی هند در دایره معافیت تحریمی آمریکا یعنی تشدید تحریم علیه ایران: در میان مقامات مسئول معروف است که چابهار منطقه عاری از تحریم است. متعاقب این ادعا، نگارنده با بررسی دقیق سند این معافیت تحریمی متوجه شد که ادعاهای پیشین کاملا غلط است. آمریکا اجازه هیچ گونه سرمایهگذاری را در این منطقه نداده است، صرفا استفاده از بندر مجاز دانسته شده و آن هم با منطق غیرصریح و غیرمفید تامین لجستیک نیروهای آمریکایی در افغانستان. علاوه بر آن، بازی هند در چارچوب معافیت آمریکا به این معناست که اپراتور بندرگاهی هندی دائما باید آمار فعالیت این بندر را به اوفک ارائه کند؛ لاجرم هند هر کاری را نمیتواند در این بندر انجام دهد. وجدان خودمان را قاضی کنیم: از چنین مسیری که تحت اشراف و کنترل آمریکا است جز کنترل غیرمستقیم رفتار ایران چه بویی استشمام میشود؟
۶. روابط هند و امارات را نادیده بگیریم؟ نیمی از جمعیت امارات متحده عربی هندی هستند و این دو کشور روابط تنگاتنگی با یکدیگر دارند که در ائتلاف I۲U۲ و اتصال هند به رژیم صهیونیستی با یکدیگر روابط راهبردی دارند. خبر دستگیری شبکه ارتشا و خرابکار امارات در عمان در سال ۱۳۹۸ را متذکر میشوم و عرض میکنم که تمام تلاش امارات در عدم توسعه بنادر رقیب است و برای این کار پول خرج میکند. باز مسئول ذی ربط باید به این سوال پاسخ دهد: با چه منطقی ابزارهای کنترلی امارات در ایران را توسعه میدهید؟ ۷. ۶۰ میلیون دلار بیشتر است یا ۱۰ میلیارد دلار؟ نگارنده به هیچ وجه خواستار از بین بردن روابط ایران و هند نیست، بلکه معتقد است زمین بازیای که برای هند تعریف می کنید نه چابهار که لزوما باید بندرعباس باشد، همانجا که همیشه هند حاضر بوده است! و تا زمانی که کنش بزرگ و درخوری برای ایران صورت ندهد بازیگری باشد در کنار سایر بازیگران در بندر شهید رجایی! هر وقت برادریاش اثبات شد، آنگاه بسم الله! در مقابل، پیشنهاد مشخص، پیوستن به کریدور اقتصادی چین-پاکستان است. اجزای این معامله شامل اتصال چابهار-گوادر به وسیله یک کمربند اقتصادی (شامل صنایع، راه ها و خطوط لوله و روابط مالی-سیاسی جدید) و تعریف یک معامله کلان با چین بر سر توسعه و ادامه دادن کمربند اقتصادی چین-پاکستان است. جایی که فروش انرژی به چین در پاکستان امکان جذب سرمایهگذاری و توسعهی چندین میلیارد دلاری چابهار، حل مشکلات امنیتی استان سیستان و بلوچستان و خدمت به مردم عزیز این خطه را فراهم میکند. آقایان! نترسید تا زمانی که برای مردم سیستان کار میکنید (و نه برای به دست آوردن دل آن هندو!) تخم مرغهایتان را جای امنی گذاشتهاید.
نظر شما