بازار؛ گروه بین الملل: سایت تحلیلی گلوبال تایمز اخیرا مقاله ای با قلم «هو شیجین» با عنوان «لزوم اهمیت بیشتر چین به مشارکت با اروپا» منتشر کرده است. ترجمه متن مقاله در ادامه می آید.
درست زمانی که مذاکرات دیپلماتیک چین و آمریکا توجه جهانی را به خود جلب کرد، «لی کیانگ»، نخست وزیر چین به آلمان و فرانسه سفر کرد، سفری که می تواند بر وضعیت روابط چین و اروپا تأثیر بگذارد.
واقعیت این است که افکار عمومی چین نمی تواند فقط بر ایالات متحده آمریکا متمرکز شود. آلمان، فرانسه و اروپا برای مدت طولانی توسط واشنگتن به عنوان مهره های کلیدی شطرنج برای تعیین نتیجه رقابت چین و ایالات متحده در نظر گرفته شده اند.
رویکرد چین بسیار ساده است : احترام به منافع اروپا از جمله احترام به استقلال استراتژیک آنهاست
در طی روزهای گذشته، افکار عمومی ایالات متحده به شدت از آلمان و اروپا حمایت کرده است که آلمان و اروپا باید از چین دور بمانند. باید گفت چین منابع و ابزارهای زیادی برای مقابله با آمریکا برای تضعیف روابط چین با آلمان، فرانسه و اروپا دارد.
همانطور که نخست وزیر لی در آلمان گفت: هیچ تضاد منافع اساسی بین چین و آلمان وجود ندارد و یک حقیقت حیاتی است. آلمان، فرانسه و اروپا اختلافات ایدئولوژیک زیادی با چین دارند، اما ما هیچ مناقشه ژئوپلیتیکی نداریم و خطری برای یکدیگر نداریم. چین بزرگترین یا یکی از بزرگترین شرکای تجاری کشورهای اروپایی است. تقابل کشورهای اروپایی و چین با منطق اساسی سیاست بین الملل مطابقت ندارد. این امر باعث می شود که آنها به خودشان صدمه بزنند و برای منافع ایالات متحده هزینه کنند. چرا باید از اروپایی ها سوء استفاده کرد؟
رویکرد چین بسیار ساده است و آن احترام به منافع اروپا از جمله احترام به استقلال استراتژیک آنهاست. ما خطری برای اروپا نداریم و ابتکار عمل برای اعمال فشار بر آن کشورها را به عهده نمی گیریم. آنچه ما می خواهیم حفظ کنیم همکاری برابر و سود متقابل بین چین و اروپا است. کاری که ایالات متحده با اروپا انجام می دهد، ترویج یک اتحاد مبتنی بر ارزش بین ایالات متحده و اروپا است. در عین حال، اروپا را ملزم می کند که همکاری با چین را کاهش دهد یا قطع کند و در هر کاری که به چین می گوید و انجام می دهد با آمریکا همسو شود.
این امر نه تنها به حاکمیت اروپا آسیب می رساند، بلکه بر اقتصاد اروپا نیز تأثیر می گذارد. کشورهای اروپایی مانند آلمان و فرانسه نگرانی های واقعی در مورد چین دارند. آنها نگران رشد سریع چین هستند و می ترسند که صنایع تولیدی آنها با چین جایگزین شود.
به عنوان مثال، برندهای بزرگ خودروسازی آلمانی بیش از 30 درصد خودروهای خود را در چین به فروش می‌رسانند، بنابراین آنها نسبت به افزایش خودروهای برقی چینی بسیار نگران هستند.
علاوه بر این، آنها حس سنتی برتری و نگرش پیچیده ای نسبت به ثروت رو به رشد چین دارند. ما باید این احساسات را درک کنیم و اقداماتی را برای ایجاد یک وضعیت برد-برد بین چین و اروپا، کاهش عدم تعادل در نگرش‌های اروپایی و محدود کردن فضا برای تحریک احساسات منفی آمریکا نسبت به چین در اروپا انجام دهیم. اگرچه دستیابی به این امر آسان نیست، اما ارزش توجه و تلاش ما را دارد.
«ریسک زدایی» می‌تواند نوعی هوشیاری و اقدامی پیشگیرانه برای گسترش همکاری‌ها باشد، یا می‌تواند کاهش یا حتی قطع همکاری‌های مهم و سودمند باشد
ما باید بدانیم که در بازی چین و آمریکا، باید دوستان بیشتری پیدا کنیم، دوستی ها را تقویت کنیم، همکاری ها را گسترش دهیم و استراتژی مهار چین را از بین ببریم. اروپایی ها اکنون می گویند ریسک زدایی، اما فضای زیادی برای مانور وجود دارد. «ریسک زدایی» می‌تواند نوعی هوشیاری و اقدامی پیشگیرانه برای گسترش همکاری‌ها باشد، یا می‌تواند کاهش یا حتی قطع همکاری‌های مهم و سودمند باشد. ایالات متحده می‌خواهد «ریسک زدایی» اروپا را به سمت «گسست» سوق دهد، اما ما باید اروپا را وادار کنیم تا با آرامش به معنای واقعی «ریسک زدایی» فکر کند.
غرب از نظر ژئوپلیتیک، موجودیتی یکپارچه نیست
برای چین و اروپا گسترش مبادلات پرسنلی و فرهنگی مهم است. مهم است که اروپایی‌های بیشتری به چین بیایند، ما را درک کنند و برداشت مطلوبی از چین ایجاد کنند. این موضوع باید در سطح استراتژیک مورد توجه قرار گیرد. اولین سفر نخست وزیر لی پس از آغاز به کار به آلمان و فرانسه است که نشان دهنده درک بالای دولت چین از اهمیت استراتژیک روابط چین و اروپا است. جامعه چین نیز باید فعالانه از این تمرکز استراتژیک پیروی کند.
«غرب» بیشتر یک مفهوم فرهنگی و ایدئولوژیک است. با این حال از نظر ژئوپلیتیک، یک موجودیت یکپارچه نیست. اروپا شریک ماست و اگرچه اصطکاک ها و سوءتفاهم های مختلفی وجود دارد، اما نباید در این تصمیم استراتژیک تزلزل کرد.
نظر شما